حسین مرعشی به تازگی در اظهاراتی پیرامون انتخابات سال ۱۴۰۰ گفته است: اهمیتی ندارد کدام جریان چه کرده یا چه میکند، بلکه باید ببینیم کدام جریان برای آینده و حل مسائل مردم ایران برنامه دارد!؟
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
شاگردان موسوی خوئینیها از راه رسیدند
حسین راغفر، از اقتصاددانهای نزدیک به جریان دولتی و اصلاحطلب به تازگی در مصاحبه با ایلنا درباره گمانهزنیهای قیمت ارز در بازار اظهار داشت: بسیاری از این گمانهزنیها با سیاستهای حکمرانی اقصادی در ایران که فراتر از دولت محسوب میشود، هماهنگ است و تمام نظام سیاسی اقتصادی تصمیم گرفتند که فعلا از جیب مردم هزینهها را تامین کنند!
وی با بیان اینکه یکی از مهمترین تصمیمات برای تامین هزینهها بالا بردن نرخ ارز است، گفت: قطعا پیامدهای این تصمیم بر سر همه مردم، جامعه، تولید و آینده اقتصاد، آوار خواهد شد. [۱]
*مردم و مخاطبان عزیز باید بدانند که امثال حسین راغفر حتی در حین دلار ۱۰ هزار تومانی نیز اعلامیه فقر و اغتشاش امضا میکردند [۲] فلذا حرفهای فعلی آنها درباره اوضاع اقتصادی کشور نه تنها نباید مسموع باشد بلکه بایستی مد نظر تأملات امنیتی نیز قرار گیرد.
راغفر و امثال او همچنین در حالی از پی موسویخوئینیها روان شدهاند و تلاش میکنند تا رهبری نظام را مقصر گرانی دلار و ارزاق عمومی و... جلوه دهند که این کار اولا هیچ پایه عقلانی و قابل پذیرشی ندارد و ثانیا به فضلی الهی موجب رسوایی مدعیان خواهد شد.
مدعای مقصّر بودن کسی غیر از دولت در اوضاع فعلی کشور از آنرو غیر عقلانی است که اگر قرار بود کسی غیر از رئیسجمهور مسئول اوضاع کشور باشد؛ اساساً هیچ نیازی به برگزاری "انتخابات" نبود.
از سوی دیگر منطقی هم نیست در کشوری مثل ایران که رئیسجمهور اختیاردار بیش از ۹۵ درصد از بودجه، درآمدها و اجرائیات کشور است و با رأی اکثریت مردم صاحب تمام این اختیارات میشود چون مردم او را میخواهند و به برنامههای او رأی دادهاند؛ آنگاه کسی در هنگام بروز مشکلات دستساختهی همین رئیسجمهور اما به مقصّری غیر از رئیسجمهور اشاره کند!
از خباثت سیاهنمایان و مقصّرتراشان این روزها البته همین بس که در روزگار فراخی و کممشکلی نیز دائماً مرثیه میخواندند و هیچ نقطه امیدی برای مردم نمیگذاشتند و امروز در روزگار بروز مشکل از بابت عملکرد دولتی که خود روی کار آوردند نیز به جای اینکه به مردم بگویند راه حل مشکلات، چیزی جز "صندوق رأی" نیست اما سمت اعتراض و رهبری را نشان میدهند. [۳]
***
اهمیتی ندارد ما چه کردهایم؛ به انتخابات آینده فکر کنیم!
حسین مرعشی، از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ و از حامیان اصلی رئیسجمهور روحانی به تازگی در بخشی از مصاحبه با سایت جماران پیرامون اوضاع کشور گفته است:
"امروز اهمیتی ندارد کدام جریان چه کرده یا چه میکند، بلکه باید ببینیم کدام جریان برای آینده و حل مسائل مردم ایران برنامه دارد! "
او میافزاید: به نظرم اگر انتخابات آینده ریاست جمهوری رقابتی باشد و در آن شخصیتهای نه الزاما اصلاح طلب و نه لزوما اصولگرا و به تعبیری بهتر، شخصیتهایی که دارای جامعیت مدیریتی از لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هستند بتوانند وارد صحنه شوند و اختیارات کافی برای پیشبرد امور کشور داشته باشند، حتما مسائل زیادی در جامعه حل خواهد شد.
مرعشی همچنین پیرامون دولت آینده گفته است: ما در آینده نیازمند دولتی هستیم که از یک طرف به آرمان های نظام، انقلاب و ارزش هایی که رهبری مدافع آنها هستند پایبند بوده و از طرف دیگر این قدرت و جایگاه را داشته باشد که تیم کارشناسی کشور را بسیج کرده و مسائل بین المللی ایران را حل و فصل کند و همچنین بتواند به بهبود روابط میان دولت و ملت یاری برساند. کسی که قادر باشد تک تک مشکلات را حل و فصل کرده و کشور را در راستای کاهش مشکلات مردم و اداره بهینه قرار دهد.
این نیازی است که امروز داریم و من امیدوارم که انشاءالله کشور به این سمت حرکت کند. قطعا اگر در چنین شرایطی قرار گیریم، جبهه اصلاحات نیز دارای توانایی هایی هم در احزاب و هم شخصیت های خود است و می تواند برنامه جامعی عرضه کرده و راهکارهای مفیدی برای کمک به رهبری، نظام و مردم ارائه کند. [۴]
*آقای مرعشی اگر ژن ژاپنی داشتند حکما تاکنون و بواسطه مشکلاتی که دولت مورد حمایت ایشان برای مردم پیش آورده است؛ با دوستان خودشان بصورت دستهجمعی خودکشی و "افسانه انتحار ۴۷ رونین" را تکرار میکردند.
اما مسئله جالبتر این است که مرعشی نه تنها حاضر به توبه نیست بلکه ترجیح داده کارنامه مشحون از ناکارآمدی اصلاحطلبان در دولت، مجلس و شورای شهر را نادیده بگیرد و از آینده حرف بزند و حتی از این بگوید که مهم نیست چه کسی چه کرده است!؟
پر واضح است که مشکلات امروز کشور ثمره همین نگاه غلط و روی کارآمدن کسانی است که به کارنامه و گذشته آنها توجه نشد!
چه اگر در ایام انتخابات سال ۹۲ و سال ۹۶ به این گزینه توجه شده بود که آقای روحانی خلف صالح مرحوم هاشمی است و آقای هاشمی هم کسی است که مردم در دوره صدارت ایشان تورم شدید و ریاضت اقتصادی را تجربه کردهاند؛ حتما کسی به آقای روحانی رأی نمیداد.
ولی در پرتو فضاسازی امثال آقای مرعشی و ترویج همین نگاه مغازلهای "مهم نیست چه کسی چه کرده!؟ " بود که گذشته سیاسی دار و دسته اعتدالیون استتار گشت و شد آنچه که نباید میشد!
جدای از تمام اینها؛ جریان اصلاحات نیز فعلا و تا چندین سال به لحاظ عقلانیت سیاسی و اقتصادی؛ صلاحیت حضور در دولت را ندارد.
چه اینکه اصلاحطلبان هنوز از بابت فتنه ۸۸ توبه رسمی نکردهاند، در تدارک "فتنه اقتصادی" هستند و اینکه باید تا سالها از بابت کارنامه دولت اعتدال، عذرخواه و پاسخگو باشند.
چپها البته اگر هم تکلیفی در قبال انتخابات ۱۴۰۰ داشته باشند؛ آن "اشاره به مثبتات رقیب" و شجاعت بیان این مطلب است که رقیب آنها چه خصلتهایی دارد که میتواند ضعفهای فعلی را رفع و ایجاد پیشرفت کند...
این تکلیفی است که در دموکراسیهای پیشرفته جهان به آن توجه میشود و اصلاحطلبان هم باید در قبال "کارآمدی اصولگرایان" به آن عمل کنند.
***
اعلامیهای برای فروپاشی و شورش!
علیرضا علویتبار، از تئوریسینهای جریان سیاسی خاص به تازگی طی یادداشتی در دفاع از نامه براندازانه موسویخوئینیها به رهبر انقلاب، که با عنوان "بیداری از خواب قدرت" در یک وبگاه اصلاحطلب منتشر شد، نوشت:
"وضعیت امروز ایران، «وضعیت ناگوار غیرانقلابی» است. همه جوامعی که میشناسیم با مسائل و مشکلاتی مواجه هستند. آنچه ایران امروز را متمایز میکند این است که مشکلات و مسائلاش یا در وضعیت «معضل» قرار دارند و یا به وضعیت «بحران» رسیدهاند. هنگامی که یک مشکل دیرپا شده و تاریخ پیدا میکند و با سایر مسائل و مشکلات پیوند خورده و حل آن با حل مجموعهای از مسائل گره میخورد، با یک «معضل» مواجهیم. هنگامی که یک مشکل تداوم حیات یک نظام اجتماعی (یا یکی از خرده نظامهای اجتماعی) را به خطر میاندازد، با یک «بحران» مواجهیم. مشکلاتی چون «تورم مزمن»، «نابرابری در توزیع درآمدها»، «نظام اداری غیراثربخش»، «مجلس مهندسی شده» و… از جمله معضلات کشورند. اما در زمینههایی چون «نظام بازنشستگی»، «سیاست خارجی بهویژه در منطقه»، «نظامیگری» و… در وضعیت بحرانی قرار گرفتهایم. این وضعیت ناگوار در کنار «جامعهای آشفته و گسیخته» منجر به وضعیت «ناگوار غیرانقلابی» میشود. وضعیتی که از دل آن نه انقلاب، بلکه فروپاشی و استهلاک روزافزون و در بدترین حالت شورشها و درگیریهای کور، بیرون میآید. "
او میافزاید: نگاه متعهدانه به وضعیت کشوری با توده مردم در رنج و در عین حال مقاوم در مقابل فعالگرایی انقلابی، جز وحشت و نگرانی نسبت به آینده نمیآفریند. آنچه که خوئینیها به آن هشدار میدهد ناشی از دردی است که با دیدن این واقعیت در او پدیدار میشود. اگر هرچه زودتر برای درمان دردها اقدام نشود، دیر خواهد شد.
علویتبار در بخش دیگری از این یادداشت مینویسد: اختیار تصمیمگیری در قوای حاکم بر کشور را مرور کنید، کدام نهاد از بیشترین اقتدار برای تصمیمگیری برخوردار است؟ نصب و نقد و عزل در قوه قضائیه در نهایت به کدام نهاد بازمیگردد؟ از میان سه بخش رسمی قوه مقننه (مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام)، کدامیک توسط انتخاب مستقیم مردم شکل میگیرند و کدامیک توسط نهاد رهبری؟ چه بخشی از قوه اجرایی در اختیار رئیسجمهور است؟ چه بخشی در اختیار رهبری است؟ نیروی نظامی و انتظامی تحت فرمان کدام نهاد است؟ صداوسیمای رسمی کشور از کدام نهاد فرمان میبردند و تحت امر کدام نهادند؟ از ساختار حقیقی قدرت بحث نمیکنیم. صحبت بر سر ساختار حقوقی (رسمی) آن است. با این توزیع قدرت چه کسی مسئولیت بیشتری نسبت به وضع موجود خواهد داشت؟ اگر پای ساختار حقیقی به میان بیاید وضع باز هم پیچیدهتر خواهد شد.
او در دفاع از موسویخوئینیها تأکید میکند: خوئینیها به درستی و با اشراف به ساختار حقیقی و حقوقی قدرت از مسئولیت سخن میگوید. با جنجالآفرینی و تهدید نمیتوان واقعیت را تغییر داد و افکار عمومی را از درک آن دور ساخت.[+]
*ما برای چندمین بار در محضر مردم و مخاطبان محترم عرض میکنیم وقتی کسی درباره شورش و اغتشاش و بلوا و فروپاشی در فرایندهای اجتماعی یا سیاسی حرف میزند اما کلامی در تقبیح چنین رخدادهایی سخن نمیگوید؛ به معنی تشویق و فرماندهی او در این تحرکات است.
به سخن دیگر اینکه "خرابکاری" و سابوتاژ توسط سیاسیون برانداز دقیقا با همین ادبیات و همین فرمول پیگیری میشود و راه مقابله با آن نیز در وهله اول ورود خواص، روشنگری آنها و تقبیح استدلالی مقولات فوقالاشاره است.
این هشدار را از آنرو بایستی جدی گرفت که علویتبار قبل از گرانیهای سرسامآور فعلی و قبل از اینکه مست از گرانیها به انتظار "فتنه اقتصادی" بنشیند؛ یک سخنرانی با مضمون "لزوم به راهانداختن اعتراض میلیونی علیه نظام اسلامی" در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری داشته [۵] و بعداً نیز در یک فرمان مطبوعاتی دیگر! از مردم خواست که در صورت حضور در خیابان بلافاصله نقاط حساس نظام را اشغال کنند و اصلاحطلبان هم بایستی مسئولیت فرماندهی را بپذیرند! [۶]
اینکه چنین راهبریهای فتنهآمیزی چگونه در زیر گوش خواص و مقابل چشمان ناظر کشور رخ داده؛ سؤالات فراوانی را ایجاد میکند...
در ادامه ذکر این توضیح ضروریست که علویتبار با ابتنا به شرایطی مدعی در پیش بودن شورش و اغتشاش است که تماماً دستکند او و دوستان او هستند. سابقهای که میتواند عمد پررنگ علویتبار از بابت تأکید بر بروز اغتشاش در قبال مشکلات فعلی را مشخصتر کند.
اظهارات او مبنی بر اینکه چه کسی در انتصابات کشور بیشترین نقش را دارد پس هماو مسئول اوضاع کشور است نیز استنتاجی غلط اندر غلط است که نوشداروی آن چیزی جز روشنگری خواص کشور نیست.
چه اینکه علویتبار حاضر نیست به مردم بگوید جدای از نهادهایی مثل صداوسیما یا نهادهای نظامی که هیچ نقشی در معیشت مردم ندارند؛ نقش سایر نهادهای منصوب رهبری نظام در معیشت مردم کمتر از ۵ درصد اختیارات دولت است و میزان داراییهای آنها نیز به همین میزان کمتر از داراییها و اندوختههای دولت...
و تنها همین معادله ساده که بیانگر نقش ۹۵ درصدی دولت در تمام قیام و قعود معیشتی مردم است؛ رافع بهانههای امثال علویتبار و خوئینیها محسوب میشود.
اظهارات علویتبار درباره در پیش بودن فروپاشی و شورش به وضوح هرچه تمامتر نشان میدهد که تحلیل مجموعه مشرق مبنی بر اینکه قصد اصلی در نامه سرگشاده خوئینیها، نه چیزی به نام وادار کردن نظام به مذاکره بلکه کبریت زدن بر هیمه "فتنه اقتصادی" است؛ به فضل الهی صحیح بود و عمل به راهبردهای نخبگانی موجود در بحث مقابله با این فتنه یک ضرورت است.
او پیش از این هم در مصاحبه با روزنامه همشهری از این گفته بود که هدف اصلاحات حفظ حکومت نیست! [۷]
***
1_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-935814
2_ mshrgh.ir/933868
3_ mshrgh.ir/1088498
4_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1452787
5_ mshrgh.ir/836280
6_ mshrgh.ir/979440
7_ mshrgh.ir/1087092
نظرات شما عزیزان: