ترجمه:
23-اگر در باره آنچه بر بنده خود(پیامبر)نازل کرده ایم شک و تردید دارید(لا اقل) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خدا بر این کار دعوت کنید اگر راست میگوئید.
24-اگر این کار نکردید-و هرگز نخواهید کرد-از آتشی بترسید که هیزم آن بدنهای مردم(گنهکار)و سنگهای است که برای کافران مهیا شده است.
تفسیر:
قرآن معجزه جاویدان
از آنجا که نفاق و کفر که موضوع بحثهای آیات پیشین بود،گاهی از عدم درک محتوای نبوت و اعجاز پیامبر ص سرچشمه می گیرد،در آیات مورد بحث به این مساله پرداخته و مخصوصا انگشت روی معجزه جاویدان"قرآن"می گذارد تا هر گونه شک و تردید را نسبت به رسالت پیامبر اسلام ص از میان ببرد، می گوید:
"اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل کرده ایم،شک و تردید دارید لا اقل سوره ای همانند آن بیاورید( وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمّٰا نَزَّلْنٰا عَلیٰ عَبْدِنٰا فَأْتُوا
بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ
) 1.
و به این ترتیب قرآن همه منکران را دعوت به مبارزه با قرآن و همانند یک سوره مانند آن میکند تا عجز آنها دلیلی باشد،روشن براصالت این وحی آسمانی در رسالت الهی آورنده آن.
سپس برای تاکید بیشتر می گوید:تنها خودتان به این کار قیام نکنید بلکه"تمام گواهان خود را جز خدا دعوت کنید(تا شما را در این کار یاری کنند) اگر در ادعای خود صادقید که این قرآن از طرف خدا نیست"( وَ ادْعُوا شُهَدٰاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّٰهِ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ ).
کلمه"شهداء"در اینجا اشاره به گواهانی است که آنها را در نفی رسالت پیامبر ص کمک می کردند،و جمله" مِنْ دُونِ اللّٰهِ "اشاره به این است که حتی اگر همه انسانها جز"اللّٰه"دست به دست هم بدهند،برای اینکه یک سوره همانند سوره های قرآن بیاورند قادر نخواهند بود.
و جمله إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (اگر راست می گوئید)در حقیقت برای تحریک آنها به قبول این مبارزه است،و مفهومش این است که اگر شما از این کار عاجز هستید دلیل دروغگویی شماست پس برای اثبات راستگویی خود برخیزید و دست به کار شوید.
*** "تحدی"و دعوت به مبارزه،باید هر چه ممکن است قاطع باشد،و دشمن را تا آنجا که امکان دارد تحریک کند و به اصطلاح بر سر غیرت آورد،تا تمام قدرت
خود را به کار کیرد و پس از عجز و ناتوانی به طور مسلم بداند پدیده ای که با آن روبرو است یک پدیده بشری نیست،یک امر الهی است.
لذا در آیه بعد با تعبیرهای مختلف به این مهم پرداخته می گوید:"اگر شما این کار را انجام ندادید-و هرگز انجام نخواهید داد-از آتشی بترسید که هیزم آن بدنهای مردم بی ایمان،و همجنین سنگها است"!( فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّٰارَ الَّتِی وَقُودُهَا النّٰاسُ وَ الْحِجٰارَهُ ).
"آتشی که هم اکنون برای کافران آماده شده است"و جنبه نسیه ندارد! ( أُعِدَّتْ لِلْکٰافِرِینَ ).
"وقود"به معنی"آتشگیره"است یعنی ماده قابل اشتعال مانند هیزم (نه به معنی"آتش زنه"همچون کبریت یا جرقه ای که با سنگهای مخصوص ایجاد می کنند).
عده ای از مفسران گفته اند که منظور از"حجاره"بتهایی است که آنها را از سنگ ساخته بودند و آیه 98 سوره انبیاء را شاهد آن دانسته اند: إِنَّکُمْ وَ مٰا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ :"شما و آنچه غیر از خدا می پرستید آتشگیره دوزخ است".
بعضی دیگر می گویند:"حجاره"اشاره به سنگهای گوگردی است که حرارتشان بیش از سنگهای دیگر می باشد.
ولی بعضی از مفسران معتقدند که منظور از این تعبیر توجه دادن به شدت حرارت دوزخ است،یعنی آن چنان حرارت و سوزندگی دارد که سنگها و انسانها را همانند هیزم شعله ور می سازد.
آنچه با ظاهر آیات فوق،سازگارتر به نظر می رسد این است که آتش دوزخ از درون خود انسانها،و سنگها،شعله ور می شود،و با توجه به این حقیقت که امروز ثابت شده همه اجسام جهان در درون خود،آتشی عظیم نهفته دارند،(یا به تعبیر
دیگرانرژیهایی که قابل تبدیل به آتشند)درک این معنی مشکل نیست،و لزومی ندارد که آن آتش سوزان را شبیه آتشهای معمولی این جهان بدانیم.
در سوره همزه آیه 6 و 7 می خوانیم نٰارُ اللّٰهِ الْمُوقَدَهُ اَلَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الْأَفْئِدَهِ :"آتش سوزان پروردگار که از درون دلها سرجشمه می گیرد و بر قلبها سایه می افکند،و از درون به برون سرایت می کند"(به عکس آتشهای این جهان که از بیرون به درون می رسد)! ***
نکته ها:
اشاره
1-چرا پیامبران به معجزه نیاز دارند؟
می دانیم که منصب نبوت و پیامبری بزرگترین منصبی است که به عده ای از پاکان عطا شده است،زیرا مناصب و مقامهای دیگر معمولا حاکم بر جسم افراد است،ولی منصب نبوت منصبی است که بر جان و دل جامعه ها حکومت می کنند، لذا به همان نسبت که ارج بیشتری دارد مدعیان کاذب و افراد شیاد بیشتری،این منصب را به خود می بندند،و از آن سوء استفاده می کنند.
در اینجا مردم می بایست یا ادعای هر مدعی را بپذیرند،و یا دعوت همه را رد کنند، اگر همه را بپذیرند،پیدا است چه هرج و مرجی به وجود می آید، و دین خدا به چه صورت جلوه خواهد کرد،و اگر هیچکدام را نپذیرند آن هم نتیجه اش گمراهی و عقب ماندگی است.
بنا بر این همان دلیلی که اصل بعثت پیامبران را الزامی می شمارد می گوید پیامبران راستین می بایست نشانه ای همراه داشته باشند که علامت امتیاز آنان از مدعیان دروغین،و سند حقانیت آنها باشد.
روی این اصل لازم است هر پیامبری،معجزه ای بیاورد که گواه صدق رسالتش گردد.
و همانطور که از لقظ"معجزه"پیدا اسث،باید پیامبر ص قدرت بر انجام اعمال خارق العاده ای داشته باشد که دیگران از انجام آن"عاجز"باشند.
پیامبری که دارای معجزه است لازم است مردم را به"مقابله به مثل"دعوت کند،او باید علامت و نشانه درستی گفتار خود را معجزه خویش معرفی نماید تا اگر دیگران می توانند همانند آن را بیاورند،این کار را در اصطلاح"تحدی"گویند.
***
قرآن معجزه جاودانی پیامبر اسلام(ص)
از میان معجزات و خارق عاداتی که از پیامبر اسلام ص صادر شده قرآن برترین سند زنده حقانیت او است.
قرآن کتابی است فوق افکار بشر،کسی تا کنون نتوانسته کتابی همانند آن را بیاورد،این کتاب یک معجزه بزرگ آسمانی است.
علت اینکه قرآن به عنوان سند زنده حقانیت پیامبر اسلام ص و معجزه بزرگ او از میان تمام معجزاتش برگزیده شده این است که قرآن معجزه ای است"گویا"،"جاودانی"،"جهانی"،و"روحانی".
پیامبران پیشین می بایست همراه معجزات خود باشند و برای اثبات اعجاز آنها مخالفان را دعوت به مقابله به مثل کنند،در حقیقت معجزات آنها خود زبان نداشت و گفتار پیامبران،آن را تکمیل می کرد،این گفته در مورد معجزات دیگر پیامبر اسلام ص غیر از قرآن نیز صادق است.
ولی قرآن یک معجزه گویا است،نیازی به معرفی ندارد،خودش به سوی خود دعوت می کند،مخالفان را به مبارزه می خواند محکوم می سازد،و از میدان مبارزه،پیروز،بیرون می آید،لذا پس از گذشت قرنها از وفات پیامبر ص همانند زمان حیات او،به دعوت خود ادامه می دهد،هم دین است و هم معجزه،هم قانون است و هم سند قانون.
جاودانی و جهانی بودن
قرآن مرز"زمان و مکان"را در هم شکسثه و ما فوق زمان و مکان قرار گرفته است،به خاطر اینکه معجزات بیامبران گذشته و حتی معجزات خود پیامبر اسلام غیر از قرآن، روی نوار معینی از زمان،و در نقطه مشخصی از مکان و در برابر عده خاصی صورت گرفته است،سخن گفتن نوزاد مریم ع و زنده کردن مردگان و مانند آن بوسیله مسیح ع در زمان و مکان و در برابر اشخاص معینی بوده و چنان که می دانیم،اموری که رنگ زمان و مکان به خود گرفته باشند،به همان نسبت که از آنها دورتر شویم،کم رنگتر جلوه می کنند،و این از خواص امور زمانی است.
ولی قرآن،بستگی به زمان و مکان ندارد،هم چنان به همان قیافه ای که 1400 سال قبل در محیط تاریک حجاز تجلی کرد،امروز بر ما تجلی می کند بلکه گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش به ما امکاناتی داده که بتوانیم استفاده بیشتری از آن نسبت به مردم اعصار گذشته بنمائیم،پیدا است هر چه رنگ زمان و مکان به خود نگیرد تا ابد و در سراسر جهان پیش خواهد رفت،بدیهی است که یک دین جهانی و جاودانی باید یک سند حقانیت جهانی و جاودانی هم در اختیار داشته باشد.
اما روحانی بودن آن:
امور خارق العاده ای که از پیامبران پیشین به عنوان گواه صدق گفتار آنها دیده شده معمولا جنبه جسمانی داشته:شفای بیماران غیر قابل علاج،زنده کردن مردگان،سخن گفتن کودک نوزاد در گاهواره،و...همه جنبه جسمی دارند و چشم و گوش انسان را تسخیر می کنند،ولی الفاظ قرآن که از همین حروف و کلمات معمولی ترکیب یافته در اعماق دل و جان انسان نفوذ می کند،روح او را مملو از اعجاب و تحسین می سازد،افکار و عقول را در برابر خود وادار به تعظیم می نماید معجزه ای است که تنها با مغزها و اندیشه ها و ارواح انسانها سر و کار دارد،برتری
چنین معجزه ای بر معجزات جسمانی احتیاج به توضیح ندارد.
آیا قرآن دعوت به مقابله کرده است؟
قرآن در چند سوره دعوت به مقابله به مثل نموده است از جمله:
1-در سوره اسراء آیه 88-این سوره در مکه نازل شده است-می خوانیم: قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلیٰ اَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هٰذَا الْقُرْآنِ لاٰ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کٰانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً :"بگو اگر تمام جن و انس اجتماع کنند تا کتابی همانند قرآن بیاورند،نمی توانند،اگر چه نهایت همقکری و همکاری را به خرج دهند".
2-در سوره هود-این سوره نیز در مکه نازل شده است-در آیات 13 و 14 می خوانیم: أَمْ یَقُولُونَ افْتَرٰاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیٰاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّٰهِ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ فَإِلَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمٰا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللّٰهِ...
"می گویند این آیات را به خدا افترا بسته(و ساختگی است)بگو اگر راست می گوئید شما هم ده سوره ساختگی همانند آن بیاورید،و غیر از خدا هر کسی را می توانید به کمک خود دعوت کنید،و اگر این دعوت را اجابت نکردند بدانید این آیات از طرف خدا است...
3-در سوره یونس-که نیز در مکه نازل شده-در آیه 38 چنین آمده است: أَمْ یَقُولُونَ افْتَرٰاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّٰهِ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ :
"می گویند بر خدا افترا بسته،بگو سوره ای همانند آن بیاورید و هر کس غیر از خدا را می توانید به یاری طلبید،اگر راست می گوئید".4
-آیه مورد بحث که در مدینه نازل شده است.
همانطور که ملاحظه می شود قرآن با صراحت و قاطعیت بی نظیری دعوت به مبارزه کرده،صراحت و قاطعیتی که نشانه زنده حقانیت است.
قرآن با بیان بسیار قاطع و صریح تمام جهانیان و کلیه کسانی را که در پیوند آن با مبدء جهان آفرینش تردید داشتند دعوت به مقابله به مثل کرده است،نه تنها دعوت کرده بلکه آنها را تشویق و تحریک به مبارزه نیز نموده است و کلماتی در این آیات به کار برده که به اصطلاح"به غیرت آنها برخورد نماید"این کلمات عبارتند از: إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ :"اگر راست می گوئید". فَاْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیٰاتٍ :"ده سوره ساختگی مثل آن بیاورید". قُلْ فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ ... إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ :"اگر راست می گوئید یک سوره ساختگی بیاورید". وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّٰهِ :"غیر از خدا از هر کس می خواهید دعوت کنید". قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ :"اگر همه جهانیان دست به دست هم بدهند...". لاٰ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ :"نمی توانند مثل آن را بیاورند..." فَاتَّقُوا النّٰارَ الَّتِی وَقُودُهَا النّٰاسُ وَ الْحِجٰارَهُ :"از آتشی بترسند که هیزم آن بدنهای مردم(گنهکار)و سنگها است. فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا :"اگر مثل آن را نیاوردید،و هرگز نخواهید توانست...".
با این تحریکها و تشویقها،و با اینکه میدانیم این مبارزه تنها یک مبارزه ادبی یامذهبی نبود بلکه یک مبارزه"سیاسی""اقتصادی"و"اجتماعی"بود،مبارزه ای
میکوشیدند.
و لذا می بینیم حتی افرادی که به احتمال ضعیفی ممکن است به معارضه با قرآن برخاسته باشند،تاریخ نام آنها را ضبط کرده است از جمله:
نام"عبد اللّٰه بن مقفع"را برده اند که او کتاب"الدره الیتیمه"را به همین منظور نوشته است.
در صورتی که کتاب مزبور هم اکنون در اختیار ما است و چندین بار چاپ شده است و کوچکترین اشاره ای در آن کتاب به این مطلب نشده است،نمی دانیم چطور این نسبت را به او داده اند؟ نام"متنبی"احمد بن حسین کوفی شاعر را در این زمره نیز ذکر کرده اند، که ادعای نبوت نموده است،در صورتی که قرائن زیادی نشان می دهد که داعیه او بیشتر بلندپروازی محرومیتهای خانوادگی و حس جاه طلبی بوده است.
"ابو العلای معری"نیز متهم به این امر شده است،گر چه از او سخنان زننده ای نسبت به اسلام نقل شده اما هیچ وقت داعیه مبارزه با قرآن را نداشته است بلکه جملات جالبی درباره عظمت قرآن گفته که به پاره ای از آنها اشاره خواهد شد.
ولی"مسیلمه کذاب"از مردم یمامه مسلما از کسانی است که به مبارزه با قرآن برخاسته و به اصطلاح آیاتی آورده است که جنبه تفریحی آن بیشتر است بد نیست چند جمله از آنها را در اینجا بیاوریم:
1-در برابر سوره"الذاریات"،این جمله ها را آورده است.
"و المبذرات بذرا و الحاصدات حصدا و الذاریات قمحا و الطاحنات طحنا و العاجنات عجنا و الخابزات خبزا و التاردات ثردا و اللاقمات لقما اهاله و سمنا" 1.
یعنی قسم به دهقانان و کشاورزان،قسم به درو کنندگان،قسم به جدا کنندگان کاه از گندم،قسم به جدا کنندگان گندم از کاه،قسم به خمیر کنندگان، قسم به نان بزندگان،قسم به ترید کنندگان!قسم به آن کسانی که لقمه های جرب و نرم بر می دارند"!! 2-یا ضفدع بنت ضفدع،نقی ما تنقین،نصفک فی الماء و نصفک فی الطین،لا الماء تکدرین و لا الشارب تمنعین 1.
"ای قورباغه دختر قورباغه!آنچه می خواهی صدا کن!نیمی از تو در آب و نیمی دیگر در گل است،نه آب را گل آلود می کنی،و نه کسی را از آب خوردن جلوگیری می نمایی"!
گواهی دیگران در باره قرآن
در اینجا لازم می دانیم چند جمله از گفته های بزرگان و حتی کسانی که متهم به مبارزه با قرآن هستند،درباره عظمت قرآن نقل نمائیم:
1-ابو العلای معری(متهم به مبارزه با قرآن)می گوید:
"این سخن در میان همه مردم-اعم از مسلمان غیر مسلمان-مورد اتفاق است که کتابی که محمد ص آورده است،عقلها را در برابر خود مغلوب ساخته و تا کنون کسی نتوانسته است مانند آن را بیاورد،سبک این کتاب با هیچیک از سبکهای معمول میان عرب،اعم از خطابه،رجز،شعر و سجع کاهنان شباهت ندارد.
امتیاز و جاذبه این کتاب به قدری است که اگر یک آیه از آن در میان کلمات دیگران قرار گیرد همچون ستاره ای فروزان در شب تاریک می درخشد!" 2-ولید بن مغیره مخزومی-مردی که به حسن تدبیر در میان عرب شهرت داشت و برای حل مشکلات اجتماعی از فکر و تدبیر او در زمان جاهلیت استفاده می کردند،و به همین جهت او را"ریحانه قریش"(گل سر سبد آنها!)
می نامیدند.بس از اینکه چند آیه از اول سوره"غافر"را از پیغمبر شنید در محفلی از طائفه بنی مخزوم حاضر شد و چنین گفت:
"به خدا سوگند از محمد سخنی شنیدم که نه شباهت به گفتار انسانها دارد و نه پریان و ان له لحلاوه،و ان علیه لطلاوه و ان اعلاه لمتمر و ان اسفله لمغدق،و انه یعلو و لا یعلی علیه":"گفتار او شیرینی خاص و زیبایی مخصوصی دارد،بالای آن(همچون شاخه های درختان برومند)پر ثمر،و پائین آن(مانند ریشه های درختان کهن)پرمایه است،گفتاری است که بر همه چیز پیروز می شود و چیزی بر آن پیروز نخواهد شد" 1.
3-کارلایل-مورخ و دانشمند معروف انگلیسی درباره قرآن می گوید:
"اگر یک بار به این کتاب مقدس نظر افکنیم حقائق برجسته و خصائص اسرار وجود طوری در مضامین جوهره آن پرورش یافته که عظمت و حقیقت قرآن به خوبی از آنها نمایان می گردد و این خود مزیت بزرگی است که فقط به قرآن اختصاص یافته و در هیچ کتاب علمی و سیاسی و اقتصادی دیگر دیده نمی شود،بلی خواندن برخی از کتابها تاثیرات عمیقی در ذهن انسان می گذارد ولی هرگز با تاثیر قرآن قابل مقایسه نیست،از این جهت بایستی گفت:مزایای اولیه قرآن و ارکان اساسی آن مربوط به حقیقت و احساسات پاک و عناوین برجسته مسائل و مضامین مهم آن است که هیچگونه شک و تردید در آن راه نیافته و پایان تمام فضائل را که موجد تکامل و سعادت بشری است در بر داشته و آنها را به خوبی نشان می دهد" 2.
4-"جان دیون پورت"مؤلف کتاب"عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن" می نویسد:
"قرآن به اندازه ای از نقائص مبرا و منزه است که نیازمند کوچکترین
تصحیح و اصلاحی نیست و ممکن است از اول تا به آخر آن خوانده شود بدون آنکه انسان کمترین ملالتی از آن احساس کند" 1و باز او می نویسد:"و همه این معنی را قبول دارند که قرآن با بلیغترین و فصیحترین لسان و به لهچه قبیله قریش که نجیبترین و مؤدبترین عربها هستند نازل شده...و مملو از درخشنده ترین اشکال و محکمترین تشبیهات است..." 2.
5-"گوته"شاعر و دانشمند آلمانی می گوید:
"قرآن اثری است که(احیانا)بواسطه سنگینی عبارت آن خواننده در ابتدا رمیده می شود و سبس مفتون جاذبه آن می گردد و بالاخره بی اختیار مجذوب زیبائیهای متعدد آن می شود" 3.
و در جای دیگر می نویسد:
"سالیان درازی کشیشان از خدا بی خبر ما را از پی بردن به حقائق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن محمد ص دور نگاه داشته بودند،اما هر قدر که ما قدم در جاده علم و دانش گذارده ایم پرده های جهل و تعصب نابجا از بین می رود و به زودی این کتاب توصیف ناپذیر(قرآن)عالم را به خود جلب نموده و تاثیر عمیقی در علم و دانش جهان کرده،سرانجام محور افکار مردم جهان می گردد"! هم او می گوید:"ما در ابتدا از قرآن روگردان بودیم،اما طولی نکشید که این کتاب توجه ما را به خود جلب کرد،و ما را دچار حیرت ساخت تا آنجا که در برابر اصول و قوانین علمی و بزرگ آن سر تسلیم فرود آوریم"! 6-"ویل دورانت"مورخ معروف می گوید:
"قرآن در مسلمانان آن چنان عزت نفس و عدالت و تقوایی به وجود آورده
که در هیچیک از مناطق جهان...شبیه و نظیر نداشته است" 7-"ژول لابوم"اندیشمند و نویسنده فرانسوی در کتاب"تفصیل الآیات"می گوید:
"دانش و علم برای جهانیان از سوی مسلمانان بدست آمد و مسلمین علوم را از"قرآنی"که دریای دانش است گرفتند و نهرها از آن برای بشریت در جهان جاری ساختند...".
8-"دینورت"مستشرق دیگری می نویسد:
"واجب است اعتراف کنیم که علوم طبیعی و فلکی و فلسفه و ریاضیات که در اروپا رواج گرفت عمومااز برکت تعلیمات قرآنی است و ما مدیون مسلمانانیم بلکه اروپا از این جهت شهری از اسلام است!" 1.
9-بانو دکتر"لوراواکسیا واگلیری"استاد دانشگاه"ناپل"در کتاب "پیشرفت سریع اسلام"می نویسد:"کتاب آسمانی اسلام نمونه ای از اعجاز است...
"قرآن"کتابی است که نمی توان از آن تقلید کرد،نمونه سبک و اسلوب قرآن در ادبیات سابقه ندارد،تاتیری که این سبک در روح انسان ایجاد می کند ناشی از امتیازات و برتریهای آن است...چطور ممکن است"این کتاب اعجاز آمیز" ساخته"محمد ص"باشد در صورتی که او یک نفر عرب درس نخوانده ای بود...
ما در این کتاب گنجینه ها و ذخائری از علوم می بینیم که فوق استعداد و ظرفیت باهوشترین اشخاص و بزرگترین فیلسوفان و قوی ترین رجال سیاست و قانون است.
بدلیل این جهات است که قرآن نمی تواند کار یک مرد تحصیل کرده و دانشمندی باشد 2.
نظرات شما عزیزان: