قرآن و خطوط قرمز در روابط سیاسی

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

قرآن و خطوط قرمز در روابط سیاسی

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

قرآن و خطوط قرمز در روابط سیاسی

به سخن دیگر، جوامع انسانی به علل گوناگون نیازمند یکدیگر هستند و هر جامعه‌ای برخی از نیازمندی‌های خود را از طریق جوامع دیگر برطرف می‌سازد؛ ولی جامعه ایمانی می‌بایست هوشیار باشد که این نیازمندی و پاسخ به آن، موجب وابستگی اقتصادی و سرسپردگی به دشمنان و سلطه جوامع دشمن و بیگانه بر آنان نشود. از این رو خداوند در آیه ۲۸ سوره توبه قطع روابط اقتصادی با دشمنان را برای جلوگیری از سلطه آنان و دست یابی به خودکفایی اقتصادی تشویق و ترغیب می‌کند. دراین آیه خداوند به مؤمنان و جامعه ایمانی وعده و امیدواری می‌بخشد که در صورت قطع رابطه اقتصادی و وابستگی به بیگانگان و دشمنان می‌توانند به خودکفایی برسند و این قطع رابطه نه تنها اختلالی در اقتصاد و رشد و توسعه آن ایجاد نمی‌کند؛ بلکه فرصت استثنایی برای خودکفایی و رسیدن به استقلال اقتصادی است.

البته قطع رابطه اقتصادی ممکن است بحران‌هایی را ایجاد کند. دراین حالت نظارت دقیق دولت اسلامی و برنامه ریزی درست و مناسب برای عبور از بحران‌ها می‌بایست مورد توجه قرار گیرد. (یوسف، آیات ۴۷ تا ۵۵؛ کهف، آیات ۹۳ تا ۹۷ و سبا؛ آیات ۱۲ و ۱۳)

باید توجه داشت این روابط با غیر مسلمانان تنها در مدار مسایل مادی و دنیوی نیست، بلکه می تواند دلایل دیگری داشته باشد که از جمله آن ها دعوت و تبلیغ اسلام در میان آنان است؛ زیرا بدون ارتباط و نیز روابط نمی توان افکار وعقاید اسلامی را به دیگران رساند و در میان ایشان تبلیغ کرد و آنان را به اسلام دعوت نمود. از این رو، یکی از مجوزهایی که برای انجام ارتباط و روابط وجود دارد، مجوز ارتباط تبلیغی و دعوتی است. اسلام حتی اجازه می دهد تا دشمنان به محیط اسلامی و جامعه اسلامی وارد شوند و تحت محافظت و مراقبت با استفاده از امکانات جامعه اسلامی، مدتی را برای شناخت حقیقت بماند و بی آن که تحت فشار و تهدید یا تطمیع باشد، به موطن خود بازگشته و به اختیار حق انتخاب داشته باشد: وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْلَمُونَ؛ و اگر یکى از مشرکان از تو پناه خواست پناهش ده تا کلام خدا را بشنود سپس او را به مکان امنش برسان، چرا که آنان قومى نادانند.(توبه، آیه ۶)

جواز رابطه انسانی با دیگران

اسلام دین جهان شمول از جهات گوناگون است. این دین هم از نظر کلی و فراگیری نسبت به همه مردمان و هم از نظر دائمی بودن از جهت زمانی ، جهان شمول است.

از آن جایی که همه افراد جهان مسلمان نیستند، برخورد دین جهانی به گونه ای است که زمینه تعامل و تعایش و همزیستی مسالمت آمیز فراهم باشد. بنابراین، رویکرد اسلام و جامعه و دولت اسلامی نسبت به ادیان و شرایع دیگر، یک رویکرد خوب و مسالمت آمیز است. این گونه است که در سطح محلی در قالب پذیرش جزیه با آنان رفتاری مسالمت آمیز دارد و در سطح منطقه و جهانی نیز با رویکرد مثبت با آنان در سطوحی تعامل و ارتباط برقرار می کند.

البته باید توجه داشت که در سطح محلی و منطقه ای با شرایع دیگر توحیدی از جمله مسیحیت و یهودیت، در چارچوب اصول توحیدی تعامل داشته (آل عمران، آیه ۶۴) و آنان را به کلمه مشترک توحید و وحدت در کلمه دعوت می کند ، و با ادیان غیر توحیدی در چارچوب اصول انسانی روابط را سامان می دهد. پس در قلمرو بین المللی، ناظر به جبنه انسانی بدون توجه به ایمان و الحاد به جنبه های انسانی با محوریت اموری چون عدل و قسط و پرهیز از ظلم و جور است تعامل و همکاری داشته و روابط را سامان می دهد.(نگاه کنید: ممتحنه، آیات ۸-۹ و نیز عهدنامه مالک اشتر)

باید توجه داشت که اثبات مجوز روابط در چارچوب های مشخص به معنای آزادی مطلق نیست، بلکه اسلام محدودیت هایی را در نظر گرفته که بیرون از چارچوب های پیش گفته است. پس اسلام و آموزه های وحیانی قرآن، با آن که دلایل این چرایی روابط با بیگانگان را به تفصیل در آیات قرآنی بیان کرده، اما در چگونگی این روابط نیز خطوط قرمزی را مشخص کرده که باید مراعات شده و از آن عبور و تجاوز نشود.

خطوط قرمز روابط با غیر مسلمانان

چنان که گفته شد، اسلام مجوز ارتباط و روابط با غیر مسلمانان را بر اساس دلایل و عللی پذیرفته است؛ اما این روابط را آزاد نگذاشته بلکه خط قرمزهایی را برای آن مشخص و تعیین کرده است. در این جا به برخی از مهم ترین خطوط قرمز روابط با غیر مسلمانان اشاره می شود:

ممنوعیت رابطه ولایی با غیر مسلمانان و بیگانگان

از نظر قرآن، مجموعه غیر مسلمانان حتی از اهل کتاب، به عنوان بیگانگان شناخته می شوند؛ بنابراین نمی توان همان روابط و ارتباطی را با آنان برقرار کرد که با مسلمانان برقرار می شود. به سخن دیگر، هر چند غیر مسلمانان طیف وسیعی از انسان ها را تشکیل می دهند که شامل: ۱. اهل کتاب از یهود و مسیحی و زرتشتی و صائبی (حج، آیه ۱۷) ؛ ۲. کافران و مشرکان حربی؛ ۳. کافران و مشرکان غیر حربی ؛ ۴. کافران و مشرکان غیر حربی معاهد؛ ۵. منافقان شناخته شده در جامعه اسلامی، می شوند، ولی همه به عنوان غیر مسلمانان و بیگانگان دسته بندی می شوند و نمی توان با آنان همان روابطی را داشت که میان مسلمانان وجود دارد.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، هر گونه رابطه ای می بایست در مدار و محور ایمان انجام گیرد. بنابراین، هر گونه میان مسلمانان و غیر مسلمانان ، در سه سطح مودت، تولی و اتخاذ ولی ممنوع است.

خداوند در قرآن، به عنوان یک اصل هر گونه روابط ولایی میان مسلمانان با غیر مسلمانان را نفی کرده است. به این معنا که جامعه و دولت اسلامی باید هیچ رابطه ولایی با بیگانگان نداشته باشد. بنابراین در آیات قرآنی موارد زیر از روابط نفی شده است:

  1. نفی رابطه ولایی با اهل کتاب: قرآن درباره نفی رابطه ولایی مومنان با اهل کتاب می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، یهود و نصارى‏ را اولیایی خود مگیرید که‏ بعضى از آنان اولیاء بعضى دیگرند. و هر کس از شما آنها را به اولیاء گیرد، از آنان خواهد بود. آرى، خدا گروه ستمگران را راه نمى‏نماید.(مائده، آیه ۵۱) در این میان برخی از اهل کتاب به سبب ریشخند و بازی گرفتن دین اسلام باید نفی شوند؛ زیرا خداوند در جایی دیگر می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَکُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، کسانى را که دین شما را به ریشخند و بازى گرفته‏اند چه‏ از کسانى که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و چه از کافران، دوستان خود مگیرید، و اگر ایمان دارید از خدا پروا دارید.(مائده، آیه ۵۷)
  2. نفی رابطه ولایی با کافران: خداوند در این باره نیز فرموده است: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَتُرِیدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا مُّبِینًا ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، به جاى مؤمنان، کافران را به دوستى خود مگیرید. آیا مى‏خواهید علیه خود حجّتى روشن براى خدا قرار دهید؟ (نساء ، آیه ۱۴۴) از نظر قرآن کافر، کافر است و فرقی میان کافر خویشاوند و غیر خویشاوند نیست. خداوند می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاء إَنِ اسْتَحَبُّواْ الْکُفْرَ عَلَى الإِیمَانِ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، اگر پدرانتان و برادرانتان کفر را بر ایمان ترجیح دهند آنان را به دوستى مگیرید، و هر کس از میان شما آنان را به دوستى گیرد، آنان همان ستمکارانند.(توبه، آیه ۲۳)
  3. نفی رابطه ولایی با مغضوبان: هر چند که مغضوبان بر یهودیان تطبیق شده ولی این عنوان عامی است که شامل گروه هایی بسیاری از مردم از کافران و مشرکان می شود. خداوند می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَهِ کَمَا یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، مردمى را که خدا بر آنان خشم رانده، به دوستى مگیرید. آنها واقعاً از آخرت سلب امید کرده‏اند، همان گونه که کافرانِ اهل گور قطع امید نموده‏اند.(ممتحنه، آیه ۱۳) از این آیه هم چنین فهمیده می شود که ارتباط و رابطه ولایی با مغضوبان موجب می شود تا شخص یا جامعه نیز مغضوب الهی شود.
  4. نفی رابطه ولایی مومنان با مشرکان : خداوند می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَهً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، حقیقت این است که مشرکان ناپاکند، پس نباید از سال آینده به مسجد الحرام نزدیک شوند، و اگر در این قطع رابطه‏ از فقر بیمناکید، پس به زودى خدا- اگر بخواهد- شما را به فضل خویش بى‏نیاز مى‏گرداند، که خدا داناى حکیم است.( توبه، آیه ۲۸ ) به سخن دیگر، تعلیق حکم بر وصف، مخاطب را از علت یابی بی نیاز می کند و می فهماند که علت داشتن وصف مغضوب علیه است.
  5. نفی رابطه ولایی با منافقان: منافقان هر چند به ظاهر جزو مسلمانان و شهروندان جامعه اسلامی هستند؛ ولی کسانی از منافقان که شناخته می شوند به عنوان کافران باید ارزیابی شده و هر گونه رابطه با آنان قطع شود. خداوند می فرماید: فَمَا لَکُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ … وَدُّواْ لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُواْ فَتَکُونُونَ سَوَاء فَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِیَاء حَتَّىَ یُهَاجِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدتَّمُوهُمْ وَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِیًّا وَلاَ نَصِیرًا ؛ شما را چه شده است که در باره منافقان، دو دسته شده‏اید؟ … منافقان همان گونه که خودشان کافر شده‏اند، آرزو دارند که شما نیز کافر شوید، تا با هم برابر باشید. پس زنهار، از میان ایشان براى خود، اولیایی را اختیار مکنید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند. پس اگر روى برتافتند، هر کجا آنان را یافتید به اسارت بگیرید و بکشیدشان و از ایشان یار و یاورى براى خود مگیرید. (نساء، آیات ۸۸-۸۹)
  6. نفی رابطه ولایی با دشمنان خدا و امت اسلام: برخی از کسانی که در موارد پیشین نفی شده اند ممکن تنها با مسلمانان دشمنی داشته باشند ولی به خدا اعتقاد داشته و دشمنی نداشته باشند؛ بنابراین خداوند در جایی دیگر به مساله دشمنان خدا و مسلمانان اشاره کرده و هر گونه رابطه ولایی را با آنان نفی کرده است: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّهِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاء مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّهِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگیرید به طورى که با آنها اظهار دوستى کنید، و حال آنکه قطعاً به آن حقیقت که براى شما آمده کافرند و پیامبر خدا و شما را از مکّه بیرون مى‏کنند که چرا به خدا، پروردگارتان ایمان آورده‏اید، اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بیرون آمده‏اید. شما پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مى‏کنید در حالى که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم. و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه درست منحرف گردیده است.(ممتحنه، آیه ۱)

خداوند همان طوری که رابطه ولایی میان مسلمانان با این دسته ها و احزاب را نفی کرده ، فرمان می دهد که رابطه باید میان مومنان باشد؛ زیرا رابطه ولایی کارکردهایی دارد که نباید میان مسلمانان و غیرمسلمانان ایجاد شود. از جمله کارکردهایی رابطه ولایی آگاهی به اسرار باطنی و اطلاعات سری و رازهایی مومنان و جامعه اسلامی است. از این روست که خداوند می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَهً مِّن دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الآیَاتِ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ ؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از غیر خودتان، دوست و همراز مگیرید. آنان‏ از هیچ نابکارى در حق شما کوتاهى نمى‏ورزند. آرزو دارند که در رنج بیفتید. دشمنى از لحن و سخنشان آشکار است و آنچه سینه‏هایشان نهان مى‏دارد، بزرگتر است. در حقیقت، ما نشانه‏هاى دشمنى آنان‏ را براى شما بیان کردیم، اگر تعقل کنید. (آل عمران، آیه ۱۱۸)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسب‌ها: خط قرمز های قرآنی

تاريخ : چهار شنبه 18 / 1 / 1399 | 10:19 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.