فيض شهادت در حال سجده
بیاد شهيد محمدحسين ستارى
در همان روزهاى اول جنگ بود كه «حسين» پا به جبهههاى نبرد گذاشت و با خلوص نيت، در عملياتهاى مختلفى شركت كرد. او در ماههاى آخر دوران دفاع مقدس بيش از پيش به شهادت فكر مىكرد و آرزوى آن را داشت و مىخواست تا جنگ تمام نشده، مزد جهادش را بگيرد و در صف شهيدان سرافراز بماند.
در يكى از نامههايش نوشته بود: «به خدا قسم! من خجالت مىكشم كه چرا تاكنون زندهام در حالى كه بهترين دوستان و رفقايم به شهادت رسيدهاند و چند تن از آنان در هنگام شهادت سر به سجده گذاشتند؛ اين يك مسألهى عادى نيست كه انسان هنگام جان باختن، خدا را شكرگزار باشد...».
حسين، شهادتى را آرزو داشت كه سر به سجده بگذارد و پيش خدا برود. پس از عمليات والفجر هشت هنگام ديدهبانى بود كه در فراز دكل چهل مترى، مورد اصابت گلولهى توپ قرار گرفت و با ذكر: «يا صاحب الزمان (عج)» به زمين افتاد و در حال سجده به شهادت رسيد!
شهيد محمد حسين ستارى در كنار مرقد اميرمؤمنان على بن ابىطالب عليهماالسلام ديده به جهان گشود و در لشكر حضرتش به آرزوى خود رسيد.
(با ياران سپيده، محمد خامه يار، لشكر 17 على بن ابىطالب (ع)، تابستان 75، ص 64)
نظرات شما عزیزان: