جهانبینی اسلامی و فضاهای شهری
حکومتهای دینی بر اساس دیدگاههای ایدئولوژیک پیریزی شدهاند و در آنها، مذهب در کنار دو محور اقتصاد و سیاست در جامعه نقشی بسیار پررنگ دارد. در جامعهی اسلامی مساجد پایگاه اصلی مذهب به حساب میآیند. از این رو، نقش مساجد در شکلگیری و روند توسعهی شهری بسیار پررنگ است که با بررسی آن، میتوان تأثیر آن و جایگاه فرهنگیاش در توسعهی اجتماعی را به دست آورد.
معماری و شهرسازی از جهت ساختاری بر دو محور استوار است؛ اول از بُعد تئوریک و ساختار فکری که از گذشته تا کنون دیدگاههای فلسفی حاکم بر جامعه توسط هنرمندان وارد عرصهی ساخت محیط مصنوع شده است. دوم از نظر تکنولوژی ساخت و عناصر فیزیکی سازندهی آن که خود در تنوع شکل و رنگ و خلق پدیدههای اجرایی در معماری تأثیر بسزایی دارد. با رشد و شکوفایی اسلام، دین و اندیشههای اسلامی به جوامع بشری رسوخ کرد و زیرساختهای فکری و فرهنگی و تمدنی جوامع را تا حد زیادی متحول ساخته است
اهمیت مسجد در شهرهای کهن اسلامی تا آنجا بوده است که واژهی شهر تنها به جایی اطلاق میشده است که در آن مسجد جامع ساخته شده باشد. این مساجد جامع، بنا بر تفکر اسلامی، در هستهی مرکزی شهرها ساخته میشدند؛ جایی که نه تنها مرکز مبادلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه بوده است، بلکه معماری و ساخت و سازمان فضایی آن نیز به صورت چشمگیری با فضاهای دیگر شهر متفاوت است. هرچند که در سایر نقاط شهر نیز مساجدی به ویژه در محلات ساخته میشد.
جایگاه مسجد در سیمای شهر
جنبهی دیگر کارکرد مسجد توجه به فضای کالبدی شهری و کارکرد معماری آن است. معماری مسجد یک معماری پررمزوراز و در یک نگاه کلی، نماد اندیشهی توحیدی و واسطهی عالم علوی با عالم سفلی است. از دیگر سو، پیامبر (صلی الله علیه و آله) اولین اقدام خود را برای برپا ساختن یک جامعهی نوین و الگو، با فعالیتی معماری شروع نمود و این موضوع میتواند نشاندهندهی اهمیت و نقش فضاهای کالبدی شهری در یک جامعهی آرمانی باشد. بدین ترتیب، مسجد به عنوان نخستین فضای کالبدی شهری در جامعهی اسلامی، جای ویژهی خود را باز کرد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) شهر یثرب را تأسیس نکرد، ولی ساختن جامعهای نو در این شهر را از بنا نهادن مسجد آغاز کرد. بعدها مسلمانان ساختن شهرهای جدید مانند کوفه، بصره و قاهره را با ساختن مسجد آغاز کردند. در این شهرها ابتدا مکان و محل مسجد مشخص میشد و سپس با محور قرار دادن آن، محلهها و خیابانها و بازار و مانند آن شکل میگرفت. این اقدام نمادین، جوهرهی عبودی شهر و جامعه و حکومت در اندیشهی اسلامی را به خوبی نشان میدهد.
محوریت مسجد در معماری و شهرسازی و نیز چرخهی امور شهر، به مثابهی یک قطب فرهنگساز و سهولت دسترسی مردم به مسجد و کثرت نسبی مساجد در محلهها در گذشتهی تاریخی جوامع اسلامی، از دیگر ابعاد جایگاه مسجد در فضای کالبدی شهری است. تبدیل به دو قطب شدن مسجد و مدرسه در میان عناصر سازندهی شهر در گذشتهی تمدن اسلامی، که بار اصلی فرهنگسازی را بر دوش داشتهاند، تجسم جایگاه عبادت و علم به مثابهی دو بال تعالی انسانها در تفکر دینی است؛ یعنی اگر عبادت و علم را دو عامل اصلی برای تعالی و سعادت انسانها و جوامع بشری بدانیم، شهرهای اسلامی از منظر فرهنگی، بر پایهی این دو عنصر قوام داشت و این دو قطب فرهنگی و فرهنگساز در یک تجربهی موفق، بنیاد و اساس اغلب فعالیتهای فرهنگی شهرها با جهتگیری الهی بوده است.
مساجد معاصر و نقش آنها در سیمای شهر
همان گونه که ذکر شد، مساجد جدای از آنکه مکانی برای عبادت مسلمین هستند، کلیهی امور مسلمین را، از جمله امور سیاسی، اجتماعی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی پوشش میدهند. همین موضوع باعث شده بود که در گذشته، مرکزیت مسجد به عنوان مرکز اصلی شهرها همواره حفظ شود؛ اما متأسفانه در دوران معاصر، در شکلیابی شهرها، این نقش محوری برای مساجد در نظر گرفته نشده است و تا حد زیادی نقش محوری مساجد نادیده گرفته شده است و دیگر طرحریزی ترکیب سیمای مسجد و نیز انتخاب عملکردهای مجاور مسجد، که در ایفای نقش صحیح مسجد در سیمای شهر اسلامی اهمیت بسزایی دارند، با اندیشه و منطق نیست و دیگر ساختار کالبدی و سیمای بصری مساجد ما هماهنگ با هویت حاکم بر جامعهی اسلامیمان نیست.
علاوه بر این، طراحی مساجد باید با توجه به نیازهای شهروندان در دنیای معاصر صورت پذیرد و خلاقیت و ایدهپردازیهای دنیای معاصر را هم در بر داشته باشد و همسو و همگام با فرهنگ و اندیشهی اسلامی باشد و بتواند روح سکون و آرامش و معنویت را به نمازگزاران القا کند. البته این ابداعات جدید نباید چهرهی مساجد را از لحاظ بصری مخدوش نماید یا با دید و هویت شهروندان مسلمان در تضاد باشد. برای موفقیت در این عرصه، در طراحی و ترکیب نماهای مساجد باید از هنرهای اصیل اسلامی و بومی استفاده نمود و از ابداعات غیراصولی و یکسو خودداری نمود.
همان گونه که گفته شد، طراحی مساجد باید با توجه به نیازهای شهروندان در دنیای معاصر صورت پذیرد و از دیگر سو، باید کارکردهای اصلی و گذشته نیز به مساجد برگردانده شود. پس باید در طراحی مساجد فضاهایی را برای اختصاص دادن به کانونهای علمی و فرهنگی و کتابخانهها در نظر گرفت و از دیگر سو، باید قسمتی از مساجد برای حل مشکلات اجتماعی شهروندان و حلوفصل امور نمازگزاران اختصاص یابد. همچنین تا حد ممکن در طراحی مساجد یا حداقل مساجد جامع شهرها، با همکاری نهادهای دیگر، کلینیکهایی برای ارائهی خدمات پزشکی در نظر گرفته شود.
نظرات شما عزیزان: