حجت السلام پناهیان – رحمت الله الواسعه
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6101
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 24938
بازدید ماه : 199327
بازدید کل : 1611006
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 5 / 12 / 1398

محل دویدن حسینه ، جنگیدن حسینه ، امشب شب جمعه است ، یا اباعبدالله دیگه کم آوردیم از عمل ، الان دوست داشتیم امشب بیایم با زبون روزه کربلا افطار کنیم ، نمی تونیم ، از اینجا به بعد کار خودته ما با نیت تو ما رو ببر کربلا امشب ثواب زیارت حرمت رو به ما بده ، اینکه دیگه نمی تونیم ما بخدا نمی تونیم ، شب جمعه است شب جمعه باید رفت کربلا ، بزار یه خاطره از خود بیچاره ام بگم یه عمره باعث حسرته ، سوم شعبان من بنا بود برم خارج کشور ، به هم خوردو ویزا و اینا ناجور شد و من موندم ف هیچ جا هم قول نداده بودم برم جایی ، جلسه خودمون بود تو قم ، گفتیم جلسه ی خودمونو بریم و یکی از رفقا گفت راستی دوسه روزه نمی ری کربلا برگردی؟ گفتم مگه میشه؟چند سال قبل ، گفت باور کن میشه من می تونم جور کنم ، دستشم تو این کاراست ، گفتم بیا ،ویزا و گزرنامه رو گرفت ، هی امروز خبر می دم ، پنجشنبه صبح گفت آقا تا ظهر بهت خبر می دم ، بگی برو قطعی درست میشه ، ما هم دلمونو صابون زده بودیم حسابی ، ما شب جمعه کربلاییم ، نزدیک ظهر زنگ زد ،گفت ببین یه اتفاقی افتاده واقعا شرمنده ، می دونستم تو خیلی دیگه حوسش افتاده تو سرت ، ما اصلا آدم نیستیم که حوس کربلا بکنیم این آقا ما رو حوس انداخت ، ایقد گفت و اینا ما گفتیم بریم این فرصت کوتاه و بر می گردیم  ، گفت آقا جور نشد ، آقا ما و حرم حسین و یه کلمه «آخ» ، «آخ حسین» کاش ما کربلا بودیم ، شنبه قم بودم یکی از رفقای ذاکر اهل بیت ، از این مداحای نسبتا مشهور زنگ زد فلانی کجایی من یه روزه دارم دنبالت می گردم ، گفتم چطور ، گفت شب جمعه خواب دیدم تو حرم اباعبدالله الحسین داری روضه می خونی از تو حرم اومدن دم در تحویلت گرفتند یه... حالا اینجوری ، گفت هرچی دنبالت گشتم پیدات نکردم ، دیروز به حاج آقای فلانی عالم بزرگوار زنگ زدم گفتم من یه همچی خوابی رو برای فلانی دیم ، گفت آقا اینو اینجوری تعبیر کرده گفته این سوم شعبان می خواسته بره کربلا شب جمعه زیارتش قبول شده مثل این می مونه که رفته ، می دونین یه عمره که دارم خاک تو سر خودم میریزم ، به خودم میگم بدبخت خوب هر شب جمعه کاش میگفتی آخ حسین دوست داشتم امشب کربلا باشم ، مردم از دست ندید ، اینقد خوبه آدم با زبون روزه کربلا بگه حسین تشنمه ، یا اباعبدالله اینا گریه می کنن اشک چشمشون جاری میشه ، تشنشون میشه ها ، گریه بندازم دوستای تو رو یا نه ؟ ، خب بریم کربلا ، آماده شدین امشب بریم کربلا یا نه ؟ قصد حرم کردی؟ به خدا قسم اگر نگیری امشب ثواب زیارت کربلا رو ، خودت دیگه دیوانگی کردی ، کاری نداره ، بریم کربلا ، اجازه میدین ، من اول اذن دخول بخونم ، اذن دخول تو حرم چجوری می خونن ؟، تو همه ی حرم ها ، من تو کربلا اینجوری اذن دخول می خونم ، ا ادخل یا عباس؟ ، عباس اجازه میدی من حرم آقا برم؟ ، وقتی وارد کربلا شدی ، اول میری حرم عباس کفشتو به عباس میدی میگی آی کفشدار حرم حسین ، حاجاتت رو اونجا به عباس میگی ، عباس باب الحوائجه ، حاجت داری میری کربلا ، نری کنار حرم حسین حاجت بیان کنی ، بری کنار حرم حسین بگی آقا من احتیاجی دارم ، عباس با ادب میاد میگه مگه من مردم به من بگو .....


برگرفته شده از وبلاگ روزنوشته های یک طلبه www.islamtalabeh.blog.ir

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
برچسب‌ها: منبر،وعظ
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی