حسین‏بن علی(رض) از دیدگاه اهل سنت
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5429
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 24266
بازدید ماه : 198655
بازدید کل : 1610334
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 15 / 9 / 1398

تار ما از زخمه اش لرزان هنوز

تازه از تکبیر او ایمان هنوز

(شعری از علامه اقبال به نام حریت اسلامی و سر حادثه‏ی کربلا)

قیام حسین(رض) بر ضد منفورترین چهره‏ی آن روزگار، یعنی یزید‏بن معاویه بوده است؛ آن که همه‏ی تاریخ نگاران، نویسندگان و شاعران در مذمت او هزاران صفحه نوشته‏اند:

این طباطبا(طقطقی) در تاریخ فخری خود درباره‏ی خلافت سه سال و شش ماهه‏ی یزید می‏نویسد: «سال اول، حسین(رض) را کشت. سال دوم مدینه را چپاول کرد و سال سوم به کعبه هجوم برد.» (ابن طقطقی، ص ۱۵۵)

قبر این چهره‏ی منفور تاریخ در محلی به نام حوارین است (کامل ابن اثیر، ص ۲۱۶). در این باره شاعری گفته است:

یا اَیُها القَبرُ بِحَوّا رینا

ضَعِنَت شَرُّ الناسِ اَجمَعینا

می‏گویند مادر یزید، مسیحی بوده و به همین دلیل، یزید به مسیحیت گرایش داشته است. اشعار یزید به طول کامل بی‏اعتقادی او را به اسلام و وحی ثابت می‏کند:

لَعِبَت هاشِمٌ بِالمُلکِ فَلا

خَبٌر جاءَ وَلا وَحی نَزَلَ

(محدث قمی، تتمه المنتهی)

یعنی: بنی هاشم با سلطنت بازی کردند، نه نبوتی آمد و نه وحی نازل شد.

می‏نویسند، وقتی اسیران اهل بیت(رض) به شام و محله‏ی جیرون رسیدند، یزید گفت: «من انتقام خود را از پیامبر اسلام(ص) گرفتم.» فساد، هرزگی و عیاشی یزید، به حدی مشهور بود که بسیاری از صحابه به او اعتراض کردند. در شرب خمر او تردیدی نیست و او را مست شراب و سکران‏الخمیر نامیده‏اند. یزید دارای پانزده پسر و چهار دختر بود، اما نسلی از او باقی نماند، ولی از تنها بازمانده‏ی حسین(رض)، زین العابدین(رض) هزاران ذریه پیامبر(ص) به یادگار مانده‏اند (حمدالله مستوفی، تاریخ برگزیده، ص ۲۶۶؛ تاریخ الخلفاء، اخبار الطوال، کامل ابن اثیر، ص ۳۱۷).

ابن جوزی حنبلی، از عالمان اهل سنت و صاحب کتاب «الرُّدَ عَلی المُتِعَصِّب العَنید المانِع عَن لَعنِ یزید» است. وقتی از او درباره لعن یزید سوال می‏شود، در پاسخ می‏گوید: «احمد حنبل لعنه: یعنی احمد حنبل لعنش را جایز می‏داند.» (مقتل الحسین المقدم، ص ۱۴؛ مرآت الزمان، ص ۴۹۶؛ حوادث سنه، ص ۵۷)

از آلوسی نیز نقل شده است: «أنا اقول لعنه الله علی یزید و ابن سعد الی یوم الدین مادام عین دمعت علی الحسین(رض) ...» (تفسیر آلوسی ذیل آیه ۲۲ سوره محمد(فهل عیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم))

احادیث و روایات

در این بخش به احادیث اهل سنت در شأن والای حسین(رض) می‏پردازیم. بیشتر این احادیث از چند کتاب معتبر اهل سنت از جمله «التاج الجامع الاصول فی احادیث رسول(رض)، تألیف شیخ علی ناصف، از علمای الازهر آورده شده است.

الف) شباهت حسین‏بن علی(رض) به پیامبر اکرم(ص)

بنا به نوشته‏های مختلف، یکی از ویژگی‏ها و صفات بارز حسین(رض) شباهت ایشان به پیامبر خدا(ص) بود. صاحبه پیامبر و تابعین آن‏ها، ایشان را از شبیه‏ترین افراد، به رسول خدا(ص) می‏دانستند. به عنوان نمونه، انس(رض) نقل کرده است که نزد ابن زیاد بودم. پس سر حسین را آورد، در حالی که چوبی در بینی او می‏کرد. می‏گفت: «به زیبایی این، کسی را ندیده‏ام.» من گفتم: همانا او از شبیه‏ترین افراد به رسول خدا(ص) بود. (التاج، ص ۳۵۷) علی(رض) نیز فرموده است: «حسن(رض)، شبیه‏ترین افراد به رسول خدا(ص)، از سینه تا به سر و حسین(رض) شبیه‏ترین افراد به رسول خدا(ص)، از سینه به پایین است.» (همان، ص ۳۵۸)

ب) گل‏های پیامبر(ص)

پیامبر مکرم اسلام(ص) دو سبط محبوب خویش را گل‏های دنیایی خود می‏خواند و این تنها به سبب جمال ایشان نبود، بلکه به دلیل بلندی شأن، رفعت و علو درجه ایمان و اخلاق‏شان بود:

در پرسش و پاسخی که مشروح آن در مأخذ این حدیث آمده است، از عبدالله‏بن عمر نقل شده است که پیامبر خدا(ص) فرمود: «آنها، حسن و حسین، دو شاخه گل من در دنیا هستند.» به نقل دیگری، عبدالله‏بن عمر گفت که من از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: «همانا حسن و حسین، دو گل من در دنیا هستند.» (همان، ص ۳۵۶)

ج) محبوبان خدا و پیامبر:

براء روایت کرده است که رسول خدا(ص) حسن و حسین(رض) را دید، پس فرمود: «بار خدایا! من این دو را دوست دارم. تو نیز آنها را دوست بدار.» (همان، ص ۳۵۸)

علاقه‏ی بیش از حد حضرت رسول(ص) با توجه به شخصیت عظیم ایشان نمی‏تواند تنها به دلیل علایق خانوادگی باشد. محبت ایشان در جهت محبت الهی بوده است و اظهار علاقه آن حضرت به ایشان آن هم در این حد، نشان‏گر آن است که خدا به آنها لطف و محبت داشته و آن بزرگواران را تأیید کرده است. به پیروی از آن حضرت(ص) علاقه، محبت و عشق‏ورزی به حسین(رض) جزء ضروریات برای مسلمین و عشاق حضرت نبوی(ص) است، زیرا مؤمن باید حب و بغض‏هایش تنها در جهت الهی باشد. به قول علامه اقبال، حسین(رض) سطر عنوان نجات مسلمین را نوشته و راه جهاد و مبارزه در راه دین را به ما آموخته است (اشاره به این بیت اقبال: نقش الله بر صحرا نوشت، سطر عنوان نجات ما نوشت).

ه‍) سروران جوانان بهشت

در قرآن کریم، بارها تصریح شده است که بهشت جایگاه ابدی مؤمنان است. پیامبر خدا(ص) بنا به امر خدا، مومنان، صابران، مجاهدان و شهیدان را به آن بشارت می‏داد. بهشت طبقات و درجاتی دارد، سروری در آن جا، مخصوص بندگان خاص الهی است. در نتیجه، آن که در دنیا سروری بهشت را به او بشارت داده باشند، انسانی بزرگ و صاحب علو مقام و رفعت ایمان است. همچنین این بشارت بر تأیید کامل اعمال وی از جانب خداوند دلالت دارد. رسول خدا(ص) بارها این بشارت را در حق حسین(رض) اعلام فرموده است. در این زمینه ابی سعید از رسول خدا نقل کرده است که فرمود: «حسن و حسین؛ دو سرور جوانان بهشت‏اند.» (التاج، ص ۳۵۸)

جذیفه در روایتی مفصل از ترمذی نقل کرده است: پیامبر خدا(ص) پس از نماز عشا و اعلام این ‏که خداوند (حذیفه و مادرش را بخشیده است) فرمود: «همانا این فرشته‏ای که تا به حال و قبل از امشب بر زمین فرود نیامده بود، از سوی پروردگار اجازه یافت که سلام خود را به من ابلاغ کند (مؤلف کتاب مأخذ حدیث در توضیح این قسمت گفته است که ملائک نیز مشتاق و علاقه‏مند به پیامبر(ص) هستند، همان‏گونه که انسان‏ها و بلکه سایرین موجودات نیز به ایشان علاقه‏مندند) و مرا بشارت دهد که به راستی فاطمه، سرور زنان اهل بهشت است و حسن و حسین نیز، سرور جوانان اهل بهشت‏اند.» (التاج، ص ۳۵۹)

و ) حب حسین، حب خدا:

حسین‏بن علی(رض) مورد محبت شدید الهی بوده است و این محبت به حدی است که خداوند دوست‏دار حسین را نیز دوست دارد. یعلی‏بن مرّه از پیامبر خاتم(ص) نقل کرده است که فرمود: «حسین از من است و من از حسین. خداوند آن که حسین را دوست داشته باشد، دوست دارد. حسین سبطی از سبط‏ها است.» (همان) به همین دلیل بوده است که علامه اقبال لاهوری، مثل او را میان امت مانند جایگاه سوره اخلاص در قرآن کریم می‏دانسته است.

در میان امت آن کیوان جناب

همچو حرف قل هو الله در کتاب

درست پس از پنجاه سال، از وفات نبی مکرم اسلام(ص) آنان که خلافت را به ملوکیت بدل کرده بودند و زهر اندر کام آزادی و آزادگی ریخته بودند (اشاره به بیت اقبال: چون خلافت رشته از قرآن گسیخت؛ حریث را زهر اندر کام ریخت)، گل محبوب او در دنیا را پرپر کردند. این‏گونه بود که سمبل آزادگی، معنای ذبح عظیم و تفصیل اجمال حضرت ابراهیم(س) و حضرت اسماعیل(س) شد. تیغ او در این راه فقط برای عزت دین و مقصد او تنها حفظ آیین بود و در این راه برای رضای حق شهید (اشاره به بیت اقبال: بهر حق در خاک و خون غلطیده است پس بنای لا اله گردیده است) شد. به قول اقبال لاهوری:

ای صبا، ای پیک دور افتادگان

اشک ما بر خاک پاک او رسان

در کتاب الاوسط طبرانی و مجمع الزوائد هیثمی، حدیثی بدین مضمون درج شده است:

ام سلمه(رض) گفته است که روزی رسول خدا(ص) در منزل من بود. فرمود: کسی را نزد من نفرست. حسین(رض) بر حضرت وارد شد، صدای پیامبر را شنیدم که می‏گریست، متوجه حضرت شدم. حسین(رض) را در دامان رسول خدا(ص) یافتم. پیامبر(ص) به صورت او دست می‏کشید و می‏گریست. به خدا سوگند خوردم که متوجه آمدن حسین(رض) نشدم. پیامبر(ص) فرمود: «پیک وحی الهی، جبرئیل(رض) با ما در خانه بود، از من پرسید: آیا حسین را دوست داری؟ گفتم: بلی، در دنیا او را دوست دارم، جبرئیل گفت: امت تو او را در زمینی خواهند کشت که کربلا نام دارد. آن گاه جبرئیل قسمتی از خاک کربلا را به پیامبر(ص) نشان داد و ایشان نیز، آن را به من نشان داد. بعدها، وقتی حسین(رض) را قبل از شهادت محاصره کردند، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ پاسخ دادند: کربلا فرمود: خدا و رسولش راست گفتند که کرب است و بلا.»

ابن سعد و طبرانی از ام‏المؤمنین عایشه(رض) روایت کرده‏اند که پیغمبر فرمود: «جبرئیل به من خبر داد که فرزندم حسین، بعد از من به شهادت می‏رسد، در زمین طف و این خاک را برایم آورد و خبر داد که در آن مضجع اداست.» (صواعق المحرقه، ص ۷۴ و ینابیع الموده، ص ۳۴۰) احمد‏بن حنبل در المسند روایات زیادی از رسول اسلام(ص) و دیگران درباره‏ی حسین(رض) نقل کرده است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: عترت
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی