مفهوم ولایتمداری و بصیرت دینی
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4548
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 23385
بازدید ماه : 197774
بازدید کل : 1609453
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 11 / 8 / 1398

 قرآن کریم درباره ولایت پذیری بدون چون و چرا و بدون شائبه می فرماید:

 وَمَا کانَ لِمُؤْمِنٍ وَلاَمُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَی اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یکونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلاً مُّبِیناً (احزاب: 36)

 هیچ مرد و زن باایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم الاجرا بدانند، اختیاری (در برابر خدا) داشته باشد؛ و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است.

 نمونه ای از این نافرمانی خدا و رسولش در صدراسلام در جریان جنگ »تبوک« اتفاق افتاد. خداوند در سوره توبه (آیات 38 - 87 و غیر آن) از گروهی سست عنصر و ضعیف الایمان و نیز مسلمانان منافقی خبر داده که در جریان جنگ تبوک، که در سال نهم هجری با امپراطوری روم شرقی اتفاق افتاد، برای نرفتن به جهاد بهانه تراشی و توجیه گری پیشه کرده و به انواع عذر و بهانه نظیر برداشت محصول؛ گرمی هوا، دوری راه و طولانی بودن مسافت جبهه جنگ، تجهیزات مدرن و نیروی زیاد دشمن و مانند آن، متوسّل شده بودند. خداوند در آیات یاد شده آنان را به شدّت نکوهش و سرزنش کرده و وعده کیفر سخت اخروی داده است؛ و در برابر، از آن دسته مسلمانان ولایتمداری که بدون هیچ گونه عذر و بهانه و توجیهات غیرقابل قبول، به جبهه جنگ اعزام شده و خالصانه جهاد کرده اند، به نیکی یاد می کند و آنان را رستگاران حقیقی می نامد و پاداش اخروی در بهشت برین و خشنودی خدا و رسولش را سزاوار آنها اعلام می کند.

 امام صادق علیه السلام نیز در روایتی، شیعیانی را که اهل توجیه و تفسیر به رأی بودند و سخنان آن حضرت را به سود خود و گروه و دسته خود توجیه و تفسیر می کردند و آن را از محتوای اصلی و مورد نظر امام علیه السلام منحرف می ساختند، مورد نکوهش شدید قرار می دهد و می فرماید:

 گروهی می پندارند که من امام آنها هستم، سوگند به خدا! من امام آنها نیستم؛ خدایشان لعنت کند، هر چه را من پنهان می کنم آنان افشا می کنند (و از آن به سود خود استفاده می کنند). من هر سخنی که می گویم، آنها (سخنانم را توجیه کرده و تفسیر به رأی می کنند و) می گویند مقصود امام چنین و چنان است. (وَاللَّهُ ما اَنَا لَهُمْ بِاِمامٍ... اِنَّما اَنَا اِمامُ مَنْ اَطاعَنی) سوگند به خدا، من امام آنان نیستم... من فقط امام کسانی هستم که (بدون چون و چرا و هرگونه توجیه کاری،) از من پیروی کنند.(بحارالانوار، ج 2، ص 80)

 نمونه های ولایتمداری بابصیرت و بی بصیرت در نهضت عاشورا نیز فراوان یافت می شود. یکی از نمونه های ولایتمداری بابصیرت، غلام سیاهی به نام »جَون بن حُوَی قتاده« است. وقتی امام حسین علیه السلام او را آزاد کرد و از شرکت در صحنه کربلا معاف داشت، گریه کرد و گفت: روزهای راحتی با شما بودم و روزهای سخت از شما جدا شوم! از امام اجازه نبرد با دشمن را خواست و به میدان رفت و اشعاری را بدین معنا سرود:

 چگونه می نگرند فاجران و فاسدان، ضربت شمشیر مشرفی هندی و بُرّان غلام سیاه را که با دست و زبان از فرزندان پیامبرصلی الله وعلیه وآله دفاع می کند؛ امید به رستگاری و نجات از خدای یکتا و شفاعت از شفاعت کننده موحدش، احمدصلی الله وعلیه وآله دارم؛ چرا که در شفاعت همانندی ندارد.

 او جانانه جهاد کرد تا به شهادت رسید. امام حسین علیه السلام نزد بدن مطهر او آمد و فرمود: پروردگارا چهره اش را سفید و نورانی گردان، بوی بدنش را خوشبو نما، با نیکان محشورش گردان و میان او و محمد و آل محمدصلی الله وعلیه وآله آشنایی و پیوند قرار ده! امام باقرعلیه السلام از پدرش علی بن حسین علیه السلام نقل کرد:

 مردم پس از شهادت شهدای کربلا در میدان حاضر می شدند و بدن شهدا را به خاک می سپردند. وقتی بدن مطهر جون را پس از ده روز یافتند، از بدنش بوی خوشی استشمام کردند!(همان، ج 45، ص 22 - 23)

 از جمله نمونه های ولایتمداری بی بصیرت، »عبیداللَّه بن حُر جُعفی« است. او از شیعیان و از اشراف و بزرگان کوفه و رئیس قبیله بود. امام علیه السلام تلاش زیادی کرد تا او را از خواب غفلت بیدار کند و همراه خود گرداند. عبیداللَّه پیوسته عذر و بهانه می آورد و توجیه گری می کرد تا اینکه امام علیه السلام و یارانش در روز عاشورا به شهادت رسیدند. او از کرده اش سخت پشیمان شد و بسیار گریست و اشعاری سرود، که عبرت آموز است:

 آه از حسرت و تأسف سنگینی که تا زنده هستم، در میان سینه و گلویم در حرکت است. آنگاه که حسین علیه السلام بر اهل نفاق و ستم پیشگان از مثل من یاری می طلبید؛ آنگاه که می خواست برای نابودی اهل ضلال و نفاق به یاری اش بشتابم؛ آری، اگر آن روز از راه ایثار جان، یاری اش می کردم، در روز قیامت به شرافتی بس بزرگ دست می یافتم!!(محمدصادق نجمی، سخنان حسین بن علی علیه السلام، از مدینه تا کربلا، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، تابستان 1378، ص 122 - 123)

 ولی چه سود از این آه و ناله ای که سر می داد. از این گونه افراد در جریان حادثه کربلا فراوان یافت می شوند؛ به طوری که اگر »عاشورا و شهادت جانسوز امام معصوم علیه السلام و یاران باوفایش را محصول نداشتن بصیرت و تحلیل درست از مسائل، و غفلت و سستی کثیری از شیعیان بدانیم«، دور از واقع نگفته ایم.

 سخن آخر

 آنچه آورده شد، ترسیمی گذرا از ولایت، ولایتمداری و بصیرت دینی بود که با نقل برخی وقایع تلخ و شیرین از ولایتمداری مثبت و منفی تاریخی همراه گشت. از آنجا که گذشته آینه و چراغ راه آیندگان و عبرتی برای عبرت گیران است، مروری بر تاریخ نهضت انبیا و به ویژه تاریخ پرفراز و نشیب اسلام و تشیع، گویای این واقعیت است که ماجراهایی همچون ماجرای گوساله پرستی بنی اسرائیل، همراهی نکردن عموم بنی اسرائیل با حضرت عیسی مسیح علیه السلام، ماجرای جیش اسامه در روزهای آخر عمر پیامبراکرم صلی الله وعلیه وآله و کارشکنی در اعزام لشکر به جنگ توسط افراد مدعی مسلمانی، ماجرای سقیفه در ایام ارتحال و کفن و دفن آن حضرت، هجران و درد و غم بی پایان علی و فاطمه علیهماالسلام پس از آن ماجرا، شهادت مظلومانه حسن و حسین علیهماالسلام، انزوای سیاسی سایر ائمه علیهم السلام و... همگی از بی بصیرتی و نداشتن درک و تحلیل سیاسی درست از سوی مدّعیان مسلمانی، دین داری و ولایتمداری سرچشمه می گیرد؛ و این تاریخ گذشته و عملکرد گذشتگان، جلوی چشمان ما و عبرت و درس آموزی برای ماست و باید با دقت و بررسی دقیق آن، راه آینده را با چشم باز و بصیرت و بینایی پیدا کنیم و ادامه دهیم. سخنان زیر از رهبر معظم انقلاب، گواه سخن ماست، که فرمود:

 بنده در قضایای تاریخ اسلام این مطلب را مکرراً گفته ام، چیزی که امام حسن مجتبی علیه السلام را شکست داد نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. تحلیل نداشتند. آن چیزی که فتنه خوارج را به وجود آورد و امیرالمؤمنین علیه السلام را آن جور تحت فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آن جور مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود؛ و اِلّا همه مردم که بی دین نبودند. مردم تحلیل سیاسی نداشتند. دشمن یک شایعه ای می انداخت، فوراً این شایعه همه جا پخش می شد و همه قبول می کردند. چرا باید این جور باشد؟ اگر ملّت هُشیاری لازم را داشته باشد شایعه دشمن مثل یخی است در زیر آفتاب.(روزنامه جمهوری اسلامی، 13 / 8 / 72)

 این ها آمدند پسر پیغمبر، پسر فاطمه زهرا، پسر امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان خروج کننده بر امام عادل، که آن امام عادل، یزیدبن معاویه است!! معرفی کردند و کارشان گرفت! آنها که دستگاه حکومت ظالم اند، دلشان هر چه می خواهد می گویند، چرا مردم باور کنند؟ چرا مردم ساکت بمانند؟ آن چیزی که مرا دچار دغدغه می کند، این جای قضیه است؛ ملتفتید؟ من می گویم چه شد که کار به این جا رسید؟ چرا امّت اسلامی که آن قدر نسبت به جزئیات احکام اسلامی و آیات قرآنی دقّت داشت، در یک چنین قضیه واضحی، این قدر دچار غفلت و سستی و سهل انگاری بشود که یک چنین فاجعه ای به وجود بیاید؟! این مسأله انسان را نگران می کند. مگر ما از جامعه زمان پیغمبر و امیرالمؤمنین علیه السلام قرص تر و محکم تریم؟(همان، 20 / 3 / 75)

 به همین دلیل، بصیرت دینی و تفسیر و تحلیل درست از مسائل، نیاز دیروز، امروز و فردای ما و همه شهروندان مسلمانِ ولایتمدار است و بلکه امروز از دیروز ضرورت آن بیشتر احساس می شود، آن هم به دلیل پیچیدگی فهم مسائل، دشواری تشخیص حق از باطل و آمیختگی ماهرانه و عالمانه راست و دروغ و مسلح بودن دشمنان ما به ابر رایانه های تبلیغی و رسانه های خبررسانی گوناگون.

 توضیح آن که گرچه ما اکنون در عصر غیبت امام معصوم علیه السلام بسر می بریم ولی بنابر اعتقاد ما به ولایت و امامت، ولایت و ولایتمداری ائمه علیهم السلام هرگز تعطیلی ندارد، اما این که اکنون چگونه باید آن را اجرایی کرد، پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام مقدس »جمهوری اسلامی ایران« بر محوریت »ولایت فقیه«، راه ولایتمداری را برای ما پیروان اهل بیت علیهم السلام به ویژه در ایران اسلامی هموار کرده است؛ زیرا ولایت فقیه طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به پشتوانه اعتقاد شیعه، تداوم بخش ولایت و امامت ائمه علیهم السلام در عصر غیبت امام معصوم علیه السلام است و طبق دلایلِ عقل و نقل، اطاعت از ولی فقیه واجد شرایط، همچون امام خمینی و رهبر معظم انقلاب و نظام اسلامی حضرت آیةاللَّه العظمی خامنه ای، اطاعت از امام معصوم علیه السلام است.

 چنانکه پیروزی انقلاب و برپایی نظام اسلامی ایران و پیروزی های بعدی در جنگ هشت ساله تحمیلی و وقایع دیگر انقلاب تاکنون و رسیدن به پیشرفت و توسعه، همگی رهاورد ولایتمداری هوشمندانه و بابصیرت امت مسلمان ما بوده است. از این رو، عقل و خرد سالم و بابصیرت، حکم می کند که برای رسیدن به اهداف والای این انقلاب و نظام و رسیدن به نقطه آرمانی ترسیم شده، همگی با همدلی، همراهی، وحدت و برادری و بصیرت و آگاهی، گوش به فرامین رهبری انقلاب بدهیم و یک دل و یک صدا در پشت سرش حرکت کنیم.

 این همان توصیه ای است که عارف واصل، آیت اللّه استاد علامه حسن زاده آملی به ولایتمداران بابصیرت اعلام کرده است:

 گوش هایتان تنها به کلام رهبری باشد، چون گوش ایشان به کلام حجة بن الحسن(عج) است.(گزیده ای از سخنرانی ایشان در مورخه 1388/7/22 در جمع بسیجیان شهرستان آمل)

 نتیجه گیری

 از آنچه گذشت، این نتایج به دست آمد:

 1. ولایت عصاره ایمان به خدا و دین داری راستین است؛

 2. به همین دلیل معرفت به ولایت و توحید و خداپرستی همزمان لازم است؛

 3. ولایتمداری زمانی معنا و مفهوم درستی خواهد داشت و نتایج مطلوب را به جای خواهد گذاشت که بابصیرت دینی و شناخت و آگاهی کافی همراه باشد؛

 4. خسارت های جبران ناپذیر امّت مسلمان در تاریخ اسلام عمدتاً از بی بصیرتی و عدم شناخت بوده است؛

 5. امروز نیز ما در صورتی که ولایتمداری بابصیرت را آویزه گوشمان بکنیم و به آن در عمل پایبند باشیم، به اهداف اسلامی و انقلابی مان دست خواهیم یافت.

 

عبداللَّه ابراهیم زاده آملی: عضو هیأت علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: بصیرت
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی