سیره اجتماعی امام علی(ع)

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

سیره اجتماعی امام علی(ع)

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

سیره اجتماعی امام علی(ع)

پاسخ: سيره اخلاقي و اجتماعي امام علي عليه السلام
ــ شادي آن حضرت در چهره نمايان و اندوهش در دل نهان بود.
ــ از همه گشاد سينه‏تر و در مهار نفس از همه تواناتر بود.
ــ نه كين‏ورز بود، نه رشك‏بر.
ــ در گفتار نه حمله‏ور بود و نه ناسزاگو.
ــ نه عيب‏جو بود، نه غيبت‏گر.
ــ سرزنش را ناپسند مي‏داشت.
ــ غم انجام رسالت همدم او بود و اندوهي دراز داشت.
ــ با وقار بود و پيوسته ذكر خدا بر لب داشت.
ــ شكيبا بود، عظمت وجود خويش را پنهان مي‏كرد.
ــ بر بي‏نيازي خود شادمان بود.
ــ خوش‏خُلق بود و بهره‏بردن از وجودش سهل مي‏نمود.
ــ آرام راه مي رفت و وقاري استوار داشت.
ــ كم‏آزار بود. نه تهمت‏زن بود و نه پرده‏در.
ــ اگر لب به خنده مي‏گُشود، از حد وقار فرا نمي‏رفت.
ــ چون خشمگين مي‏شد، خشم از هيبتش چيزي نمي‏كاست و خشمش تنها براي ترك اوامر الهي بود.
ــ خنده‏اش تبسم، پرسشش تعلم، پي‏جويي‏اش تفهم بود.
ــ دانشش بي‏كران، بردباري‏اش بسيار و دلسوزي‏اش فراوان بود.
ــ بُخل نمي‏ورزيد، [براي دنيا] تنگدل نمي‏شد و غم نهان آشكار نمي‏كرد.
ــ در داوري، از حق دور نمي‏افتاد و در بيان دانش از صواب فاصله نمي‏گرفت.
ــ پرصلابت بود و در همان حال، معاشرت با او شيرين‏تر از عسل مي‏نمود.
ــ نه آزمند بود و نه ناشكيبا و نه درشت‏خو.
ــ سود نارسان نبود.
ــ نه درون‏انداز بود و نه برون‏پردازِ ظاهرساز.
ــ بي هيچ دُرشتخويي، پيوسته صله رحم مي‏كرد.
ــ بي‏آنكه به اسراف گريد مي‏بخشيد.
ــ در پيوستن، نيكوكردار و در گُسستن بزرگ رفتار بود.
ــ به گاه خشم، از مدار عدل بيرون نمي‏رفت.
ــ اگر آهنگ مصاحبتش مي‏كردي، رفيق شفيق بود.
ــ در دوستي خالص، در پيمان استوار و بر آن وفادار بود.
ــ پايمرد بود و پيونددهنده.
ــ بردبار بود و بي‏دردسر.
ــ از خداي ــ عَزَّوَجَلَّ ــ خشنود بود و برخلاف هواي خود گام مي‏نهاد.
ــ بر آزاررسان خويش سخت نمي‏گرفت.
ــ در آنچه به او ربط نداشت، وارد نمي‏شد.
-در سلام كردن بر همه مقدم بود حتي بر كودكان سلام مي نمود. سلام را نه آهسته و نه بسيار بلند بيان مي فرمود و با دوستان مصافحه گرمي مي كرد.
ــ فضلِ فراوان داشت و بيان راست.
ــ در خوراك به اندك اكتفا مي‏كرد. گاهي نان و نمك، گاهي نان و شير، و...
ــ در بهره‏بُردن از دنيا به كم‏ترين ميل داشت.
ــ زيانش اندك و خيرش فراوان بود.
ــ اگر از او مي‏خواستند، مي‏بخشيد.
ــ چون ستمي بر او مي‏رفت، از آن درمي‏گذشت.
ــ اگر از او مي‏بريدند، او مي‏پيوست.
ــ دانشش را در اختيار مردم مي‏نهاد.
ــ پيوسته با پروردگارش اُنس داشت.
ــ برخلافِ اهلِ دنيا كه از بلا هراس دارند، خود را به بلا مي‏افكند.
ــ پيوسته به حق امر مي‏كرد و از سرِ راستي سُخن مي‏راند.
ــ در آنچه به خدا مربوط مي‏شد، شتابان بود.
ــ خود را مي‏شناخت و نَفْسِ خويش را فرو مي‏ماليد.
ــ باليدنِ نَفْس را مي‏شكست و هر خواري و خِفّتي را بر آن تحميل مي‏كرد.
ــ ياورِ [دين] خدايِ ــ عَزَّوَجَلَّ ــ، حاميِ موءمنان و پناهگاهِ مسلمين بود.
ــ دمدمه زنان در او تأثير نداشت.
ــ آز بر دلش مُهر نمي‏نهاد.
-از تمرينات نظامي غافل نبود و هم خودش تمرين مي نمود و هم ديگران را سفارش به تمرين مي كرد.
ــ هيچ چيز او را از اجرايِ حُكْمش باز نمي‏داشت.
ــ هماره به حق مي‏خواند و عامل به خير بود.
ــ دانا بود و دورانديش.
ــ نه ناسزاگو بود و نه خشمگين.
ــ از بَدان دوري مي‏گُزيد.
ــ پاسدارِ حق بود، ياورِ ناتوان و فريادرسِ ستم‏رسيده.
ــ امر پوشيده‏يي را آشكار و رازِ نهاني را پديدار نمي‏كرد.
ــ هدايتش مردمان را به حق راهبر بود.
ــ اگر خوبي مي‏ديد، از آن ياد مي‏كرد و اگر با بدي برمي‏خورد، آن را مي‏پوشاند.
ــ حفظِ غيب مي‏كرد و از خطايِ مردم چشم مي‏پوشيد.
ــ پوزش را مي‏پذيرفت و از لغزش درمي‏گذشت.
ــ سخنِ ناصح را مي‏خريد.
ــ در هركس ناتواني مي‏يافت به ياري‏اش مي‏شتافت.
ــ از نعمت‏هايِ خداوند خشنود بود.
ــ پروا پيشه داشت.
ــ عذر را مي‏پذيرفت.
ــ در راه خدا، مردم را به تذكر بهره‏مند مي‏كرد.
ــ بر مردم گُمان نيك مي‏بُرد و نفس را از گمان بد بردن بر مردم، سرزنش مي‏كرد.
ــ در دوستيِ به خاطر خدا، با فهم و علم گام برمي‏داشت.
ــ در بريدنِ به خاطر خدا، به حزم و مدارا عمل مي‏كرد.
ــ معاشرت با او جان را به وجد مي‏آورد و ديدار او حجت را بر موحدان به كمال مي‏برد.
ــ علم، او را آن‏سان صافي كرده بود كه آتش آهن را.
ــ معاشرتش عالم را تذكر بود و جاهل را آموزش.
ــ هر كوششي را ستوده‏تر از كوشش خويش مي‏پنداشت و هر نَفْسي را خالص‏تر از خود محسوب مي‏داشت.
ــ از نهان‏ها خبر داشت و اندوه امت را در سر.
ــ جز براي پروردگار، سرِ كُرنش در پيشگاه كسي خم نكرد.
ــ خدا را دوست مي‏داشت و در راه خشنودي او پيوسته مجاهدت مي‏كرد.
ــ از كسي به خاطر خود انتقام نمي‏گرفت.
ــ به گاه خشم‏راندن، از هيچ كس سخن نمي‏پذيرفت. [يعني، چون خشم آن بزرگوار براي خدا بود، سخن غير را دخالت نمي‏داد تا شبهه‏ناك نشود.]
ــ با بينوايان همنشين مي‏شد.
ــ ياري‏رسان حق‏پرستان، ياور غريب، و [به‏سان] پدر براي يتيم و همسر براي بيوه‏زنان بود.
ــ رفيق بيچارگاه، پناه پناهجويان در هر ناگواري و اميد بندگان خدا در هر پيشامد سخت بود.
ــ گشاده‏رو و متبسم بود، نه ترش‏رو و ديرجوش.
ــ استوارانديش بود و خطرپذير.
ــ سستي به خود راه نمي‏داد و اگر در كاري به توان بيش‏تر نياز داشت، خداوند مددش مي‏رساند. [از خداوند براي اجرايِ آن مدد مي‏جست.]
ــ يقين را پنهان مي‏كرد و از شك‏ها و شبهه‏ها دوري مي‏جست.
ــ چراغ‏هاي هدايت در دل داشت.
ــ دور را [به مدد عزم استوار] نزديك مي‏كرد.
ــ كارهايِ دشوار را سهل مي‏گرداند.
ــ نگاهش، نگاه بصيرت بود.
ــ اگر براي فهمِ امري عزم مي‏كرد، آن‏سان به ژرفاي آن مي‏رسيد كه گويي از چشمه گواراي بينش سيراب شده و راه وصول برايش بس آسان شده است.
ــ از چشمه زلال علم الهي نوشيد و راه آسان هدايت را پوييد.
ــ تاريكستاني نبود كه به مدد بصيرت او نوراني نشود و ابهامي نبود كه به سرپنجه فهم تيزبين، به ژرفاي آن پي نبرد.
ــ علقه‏هاي دنيادوستي را از دل بركند و فروع را در پرتو اصول مي‏ديد.
ــ سرزميني كه آن وجود گرامي را دربرگرفته بود، به نورش جلوه‏گر بود و به قضاي او دل سپرده بود.
ــ چراغي درخشنده و زداينده گمراهي‏ها بود و خلق را از بيابان‏هاي تحير راهنماي نجات بود.
ــ هر راهي كه در خير يافت به سويش شتافت و در آن تاخت.
ــ دانش ميوه دل او بود.
ــ زميني كه او بر آن گام مي‏نهاد، او را كوچك مي‏نمود، و [بيش‏تر] مردماني كه در آن زمين در حوزه هدايت او بودند، از حق روگردان و در حيرت خود سرگردان بودند.
آري به خداوند سوگند كه اين اخلاق امير موءمنان بود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: امام شناسی
برچسب‌ها: سیره اجتماعی امام علی(ع)

تاريخ : شنبه 30 / 3 / 1397 | 6:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.