آسیب های اجتماعی ونقش آنها بر دانش آموزان
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2610
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 21447
بازدید ماه : 195836
بازدید کل : 1607515
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 29 / 6 / 1396

عوامل به وجودآورنده انحراف و کجروی در جوامع مختلف یکسان نیست و مناطق از نظر نوع جرم، شدت و ضعف، تعداد، و نیز از نظر عوامل متفاوتند. این تفاوت ها را می توان در شهرها، روستاها و حتی در مناطق مختلف و محله های یک شهر مشاهده کرد. در هر جامعه و محیطی سلسله عواملی همچون شرایط جغرافیایی، اقلیمی، وضعیت اجتماعی، اقتصادی، موقعیت خانوادگی، تربیتی، شغلی و طرز فکر و نگرش خاصی حاکم است که هر یک از این ها در حسن رفتار و یا بدرفتاری افراد مؤثر است. 
شهرنشینی لجام گسیخته، گسترش حاشیه نشینی و فقر، اتلاف منابع و انرژی را به دنبال دارد. حاشیه نشینی در شهرها، با جرم رابطه مستقیم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعی ساکن شهرهای بزرگ، تورّم و گرانی هزینه های زندگی، موجب می شود تا افراد غیر کارآمد که درآمدشان زندگی ایشان را کفاف نمی دهد، برای تأمین نیازهای خود، دست به هر کاری هر چند غیر قانونی بزنند. از دیگر عوامل محیطی جرم، می توان فقر، بیکاری، تورّم و شرایط بد اقتصادی نام برد که بر همه آحاد جامعه، اقشار، گروه ها و نهادها تأثیر گذاشته و آنان را تحت تأثیر قرار می دهد. 4
در پیدایش انحرافات اجتماعی و رفتارهای نابهنجار و آسیب زا عوامل متعددی به عنوان عوامل پیدایش و زمینه ساز می تواند مؤثر باشد: 
عوامل فردی: جنس، سن، وضعیت ظاهری و قیافه، ضعف و قدرت، بیماری، عامل ژنتیک و.... 
عوامل روانی: حساسیت، نفرت، ترس و وحشت، اضطراب، کم هوشی، خیال پردازی، قدرت طلبی، کم رویی، پرخاشگری، حسادت، بیماری های روانی و... 
عوامل محیطی: اوضاع و شرایط اقلیمی، شهر و روستا، کوچه و خیابان، گرما و سرما و.... 
عوامل اجتماعی: خانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بی کاری، شغل، رسانه ها، مهاجرت، جمعیت و.... 
از آنجا که ممکن است در پیدایش هر رفتاری، عوامل فوق و یا حتی عوامل دیگری نیز مؤثر باشد، از این رو، نمی توان به یک باره فرد بزهکار را به عنوان علت العلل در جامعه مقصر شناخت و سایر عوامل را نادیده گرفت. 
اگر فرد، هر چند برای سرگرمی و تنوع و تفرّج دست به بزهکاری بزند، این کار وی کم کم زمینه ای خواهد بود تا به سمت و سوی بزهکاری سوق یابد. دلیل عمده این کار، چگونگی شروع به انجام عمل بزهکارانه و کشیده شدن فرد به این راه است. افراد بزهکار افرادی هستند که همه زمینه ها و شرایط لازم برای انحراف در آنان وجود دارد. مهم ترین عامل در انحراف افراد و ارتکاب عمل نابهنجار، فردی است که موجب سوق یافتن وی به سمت بزهکاری می شود؛ چرا که فردی که می خواهد اولین بار دست به بزهکاری بزند، نیازمند فردی است که او را راهنمایی کرده و به این سمت هدایت نماید. 
دومین عامل، امکانات و شرایطی است که فرد در اختیار دارد و زمینه ارتکاب وی را برای اعمال خلاف اجتماع فراهم می آورد. 
فقر در خانواده، عدم تأمین نیازهای اساسی خانواده، دوستان ناباب، محیط آلوده و... نیز از عوامل روی آوری فرد به بزهکاری است. 
در عین حال، به طور مشخص می توان عوامل عمده زیر را به عنوان بسترها و زمینه های پیدایش انحرافات اجتماعی و یا هر رفتار نابهنجار نام برد؛ عواملی که نقش بسیار تعیین کننده ای در پیدایی هر رفتاری، اعم از بهنجار و یا نابهنجار، ایفا می کنند. در عین حال، مهم ترین عامل یعنی خود فرد نیز نقشی تعیین کننده ای در این زمینه بازی می کنند. 
اجمالا، علل و عوامل پیدایش آسیب های اجتماعی، به ویژه در میان نوجوانان و جوانان را می توان به سه دسته عمده تقسیم نمود: 1. عوامل معطوف به شخصیت؛ 2. عوامل فردی؛ 3. عوامل اجتماعی. 
الف. عوامل شخصیتی
این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل روانی، شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آن ها اشاره می شود: 
ویژگی های شخصیتی افراد بزهکار و کجرو
معمولا ویژگی های شخصیتی افراد بزهکار، بی قاعدگی رابطه و ارتباط میان فرد و جامعه و ارتکاب رفتارهای نابهنجار و خلاف مقررات اجتماعی است، ولی معمولا از نظر مرتکب و عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، این گونه رفتارها ناپسند شمرده نمی شود. افراد روان رنجور و روان پریش نسبت به ارزش ها، هنجارها و مقررات اجتماعی بی تفاوت بوده و کمتر آن ها را رعایت می کنند. اعمال و شیوه های رفتاری این گونه افراد نظام اجتماعی را متزلزل و گاهی نیز مختل می کند و موجب می شود که رعایت ارزش های اخلاقی و هنجارها در جامعه و نزد سایر افراد زیرسؤال رفته و آن را به پایین ترین سطح عمل تنزل دهد. 
برخی از مشخصه های بارز و برجسته شخصیتی این گونه افراد، خودمحوری، پرخاشگری، هنجارشکنی، فریبندگی ظاهری و عدم احساس مسئولیت می باشد. این گونه افراد به پیامد عمل خود نمی اندیشند، در کارهای خود بی پروا و بی ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوت های خود یک سویه می باشند. این نوع شخصیت ها عمدتاً از محیط اجتماع، خانه و مدرسه فرار کرده، پای بند قواعد، مقررات و هنجارهای اجتماعی نیستند و به دنبال هر چیزی می روند که جلب توجه کند. حتی در پوشش و سبک و شکل ظاهری خویش، به ویژه در شیوه لباس پوشیدن، آرایش مو و صورت به گونه ای که خلاف قاعده و خلاف سبک مرسوم سایر افراد اجتماع باشد، عمل می کنند تا جلب توجه نمایند. 
گروهی از افراد بزهکار و کجرو نیز ویژگی های شخصیتی دیگری دارند؛ خودمحور و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند و در روابط خود با مردم به نیازها و احساسات آنان توجه نمی کنند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان، قدرت، زیبایی و روابط عاشقانه آرمانی سرگرم اند. اغلب این افراد والدینی داشته اند که از نظر عاطفی نسبت به آنان بی توجه اند یا سرد و طردکننده بوده و یا بیش از حدّ به آنان محبت کرده و ارج می نهند. 
آنان به علت سرکوب خواسته ها و فقدان ارضای تمایلات درونی، از کانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار نظیر فرار از خانه، ترک تحصیل، سرقت و اعتیاد گرایش پیدا می کنند. 
گروهی نیز افرادی برون گرا و به دنبال لذت جویی آنی هستند، دَم را غنیمت می شمارند، دوست دارد در انواع میهمانی ها و جشن ها شرکت کنند، تشنه هیجان و ماجراجویی اند، به همین دلیل برای لذت جویی دست به اعمال خلاف و بزهکارانه می زنند. 
سرانجام گروهی از افراد بزهکار نیز مشخصه بارزشان، پرجوش و خروشی و بیان اغراق آمیز، هیجانی، روابط طوفانی بین فردی، نگرش خودمدارانه و تأثیرپذیری از دیگران است. این گونه شخصیت ها برای آنکه «خود»ی نشان دهند، هر تجربه ای را حتی اگر برای آنان گران تمام شود، انجام می دهند. هیجان طلبی، ماجراجویی، تنوع طلبی، کنجکاوی، استقلال طلبی افراطی، خودباختگی احساسی و غلبه کنش های احساسی بر کنش های عقلانی از جمله مشکلات رفتاری است که فرد را به سوی موقعیت های خطرزا و ارتکاب اعمال بزهکارانه رهنمون می کند. 
از دیگر مشکلات روحی ـ روانی که منجر به رفتارهای ضداجتماعی می شود، می توان به ضعف عزّت نفس، احساس کهتری، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابیت، افسردگی شدید، شیدایی و اختلال خلقی اشاره نمود. چنین افرادی معمولا مستعد انجام رفتارهای نسنجیده و انحرافی هستند. 
ب. عوامل فردی
در حوزه عوامل فردی، می توان به موارد ذیل اشاره نمود: 
1- آرزوهای بلند؛ 
2- خوش گذرانی و لذت طلبی؛ 
3-قدرت، استقلال و عافیت طلبی؛ 
4- زیاده خواهی؛ 
5- بی بندوباری و لاابالی گری؛ 
6- بی هویتی و بی هدفی در زندگی. 
افراد گاهی اوقات برای رسیدن به آمال و آرزوهای بلند و دست نیافتنی و مدینه فاضله ای که رسانه های ملی و یا ماهواره ها تبلیغ می کنند، مرتکب جرایم می شوند. گاهی اوقات هم ارتکاب جرایم را فقط یک کار تفنّنی و به عنوان گذران اوقات فراغت می دانند با اینکه ممکن است در خانه و محیط اطراف خود مشکل حادی هم نداشته باشند که آنان را مجبور به ارتکاب رفتار نابهنجار نماید، ولی فقط به خاطر اینکه در چند روز زندگی خوش باشند، دست به ارتکاب اعمال خلاف عرف و اجتماع می زنند. 
گاهی نیز افراد از نعمت خانواده و والدین عاطفی برخوردارند، اما به خاطر شکست در تحصیلات و ناتوانی در ادامه تحصیل، تحقیر معلمان و فشارهای بی مورد والدین مجبور می شوند خود را به گونه ای دیگر نشان دهند و ـ به اصطلاح ـ «خودی» نشان دهند. و این حکایت از میل به استقلال طلبی، قدرت طلبی و یا عافیت طلبی در نوجوانان و جوانان دارد که به دلیل عدم ارضای صحیح آن دست به ارتکاب اعمال ناشایست می زنند. 5
عده ای از نوجوانان نیز به دلیل روحیه تنوع طلبی و زیاده خواهی و عدم تربیت صحیح و عدم هدایت درست این غریزه طبیعی، دست به اعمال خلاف می زنند. 
گاهی هم عده ای ممکن است دارای زندگی مرفهی باشند و هیچ گونه کمبود مالی و عاطفی نداشته باشند، ولی به دلیل این که روحیه فاسدی دارند و ـ به اصطلاح ـ بی بند و بار و بی هویت اند و یا هدفی در زندگی ندارند، میل به بزهکاری پیدا می کنند. 
ج. عوامل اجتماعی
در بررسی آسیب ها و انحرافات اجتماعی، به عنوان یک پدیده اجتماعی، به علل اجتماعی انحرافات می پردازیم. به هر حال، عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند که در اینجا به برخی از آن ها اشاره می گردد: 
1- عدم پای بندی خانواده ها به آموزه های دینی
مطالعات و تحقیقات نشان می دهد تا زمانی که اعضای جامعه پای بند به اعتقادات مذهبی خود باشند، خود و فرزندانشان به فساد و بزهکاری روی نمی آورند. در پژوهشی که توسط مرکز ملی تحقیقات اجتماعی کشور مصر در سال 1959 صورت گرفته است، 72 درصد نوجوانان بزهکار، که به دلیل سرقت و دزدی توقیف و یا زندانی شده بودند، نماز نمی گزاردند و 53 درصد آنان در ماه رمضان روزه نمی گرفتند. 6 به هر حال، این اندیشه که کاهش ایمان مذهبی یکی از علل عمده افزایش نرخ جرم در جوامع پیشرفته و غربی است، نظری عمومی است. تحقیقات صورت گرفته در کشور نیز مؤید همین نظریه است. 
بنابراین، افزایش انحرافات اجتماعی می تواند ناشی از عدم پای بندی خانواده ها به آموزه های دینی باشد. 
2- آشفتگی کانون خانواده
از دیگر مؤلفه های مهم در سوق یافتن نوجوانان و جوانان به سمت و سوی بزهکاری و انحرافات اجتماعی، گسسته شدن پیوندهای عاطفی و روحی میان اعضای خانواده است. هر چند در بسیاری از خانواده ها، پدر و مادر دارای حضور فیزیکی هستند، اما متأسفانه حضور وجودی و معنوی آنان برای فرزندان محسوس نیست. در چنین وضعیتی، فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هیچ نظارت، ضابطه و قانون خاصی در خانوده صورت می گیرد. روشن است که چنین وضعیتی زمینه را برای خلأ عاطفی فرزندان فراهم می کند. 
در برخی از خانواده ها پدر، مادر و یا هر دو، بنا به دلایلی همچون طلاق و جدایی، مرگ والدین و... نه حضور فیزیکی دارند و نه حضور معنوی. در این گونه خانواده ها که با معضل طلاق و جدایی مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست داده، هیچ هدایت کننده ای در جریان زندگی نداشته، در پاره ای از موارد به دلیل نیافتن پناهگاه جدید، در دریای موّاج اجتماع، گرفتار ناملایمات می شوند.
علاوه بر طلاق، مرگ پدر و یا مادر نیز بسان آواری سهمگین بر کانون و پیکره خانواده سایه افکنده، و در برخی موارد به دلیل بی توجهی یا کم توجهی به فرزندان و جایگزین شدن عنصر نامناسب به جای فرد از دست رفته، ضعیف شدن فرایند نظارتی خانواده، افزایش بیمارگونه بحران های روحی و روانی فرزندان و... موجب روی آوری فرد به ناهنجاری ها و انحرافات اجتماعی می شود. 
بر اساس نتایج یک پژوهش، 47 نفر از جامعه آماری به نحوی از انحا از جمله عوامل کلیدی و مهم بزهکاری خویش را والدین، خانواده، بی توجهی، بی موالاتی و عدم نظارت آنان دانسته اند؛ به عبارت دیگر، از نظر آنان والدین ایشان در بزهکاری شان نقش داشته اند.
بر اساس نظریه «کنترل» دورکیم که معتقد است ناهمنوایی و هنجارشکنی و کجروی افراد ریشه در عدم کنترل صحیح و کارای آنان دارد، به طوری که هرچه میزان کنترل اجتماعی بیشتر باشد و نظارت های گوناگون از راه های رسمی و غیررسمی، بیرونی و درونی، مستقیم و غیرمستقیم توسط والدین و جامعه وجود داشته باشند و حساسیت مردم و مسئولان افزایش یابد، میزان همنوایی مردم بیشتر خواهد بود، نیز بیانگر همین مسئله است که آشفتگی کانون خانواده یکی از عوامل مهم سوق یافتن فرزندان به سوی انحرافات اجتماعی است. 
همچنین با توجه به پژوهش های صورت گرفته در این زمینه، سارقان عمده عوامل سارق شدن خویش را «بد رفتاری، بداخلاقی، بی تفاوتی، بدزبانی و عدم برآورده شدن انتظارات از سوی همسر، خانواده و والدین» دانسته اند.
در یک پژوهش، حدود 68 درصد سارقان معتقدند که والدینشان در گرایش آنان به سرقت نقش داشته اند. 
با توجه به همین پژوهش، عدم رضایت از رفتار والدین، تربیت ناصحیح، عدم کنترل و نظارت بر فرزندان، مشکلات عاطفی ناشی از فوت یکی از والدین، بی تفاوتی والدین، بی سوادی آنان و... جملگی حکایت از عدم امکان و یا عدم کنترل و نظارت فرزندان توسط والدین داشته و از آن رو که ارتباط صمیمانه والدین با فرزندان در این پژوهش به میزان قابل توجهی کم بوده و والدین نسبت به فرزندان خویش بی توجه بوده اند، این گونه رفتارها موجب سرخوردگی فرزندان شده، زمینه ساز بروز مشکلات رفتاری برای آنان شده است. 
روی آوری به سرقت یکی از راه های برون رفت از نظر جوانان در این پژوهش تلقّی شده است. 10

3-  طرد اجتماعی
چگونگی برخورد دوستان، افراد فامیل و همسایگان با فرد بزهکار، در نوع نگاه متقابل وی با دیگران تأثیر بسزایی دارد. در مجموع، اگر این برخوردها قهرآمیز و به صورت طرد فرد از محیط اجتماعی باشد، جدایی وی از جامعه سرعت بیشتری می یابد. این نوع برخورد، همواره به عنوان هزینه ارتکاب هر جرمی مدّنظر است. علاوه بر این، افرادی که دارای منزلت و پایگاه اجتماعی پایینی هستند و یا از نقص عضو، بیماری جسمی، روحی، و مشاغل پایین خود یا والدین شان رنج می برند، نیز از سوی افراد جامعه مورد بی مهری قرار گرفته و ناخواسته طرد می شوند. این گونه افراد برای جبران این نوع کمبودها، و شاید هم برای رهایی از این گونه بی مهری ها و معضلات، دست به ارتکاب جرایم و انواع انحرافات اجتماعی می زنند. 11
4-  نوع شغل
از دیگر متغیرهایی که در مطالعات و تحقیقات صورت گرفته در زمینه ارتکاب بزهکاری و انحرافات اجتماعی نقش بسزایی دارد، و مورد تأکید قرار گرفته است، ارتباط نوع شغل افراد با انحراف و بزهکاری است. همواره رابطه ای بین وضع فعالیت و شغل فرد با نوع رفتارهای وی وجود دارد. گرچه بین بی کاری و سابقه جرم و زندانی و دفعات ارتکاب جرم، رابطه معناداری مشاهده می شود، ولی این امر بدین معنا نیست که لزوماً بیکاری علت تکرار جرم باشد؛ زیرا ممکن است این رابطه به صورت معکوس باشد؛ یعنی کسانی که بیشتر مرتکب جرم می شوند، بیشتر شغل خود را از دست داده و بیکار می شوند. در یک مطالعه، 79 نفر، که بر اثر زندان شغل خود را از دست داده بودند، دارای دلایل متفاوتی بودند. از جمله، بی اعتماد شدن مدیریت، (38 نفر)، مقررات مربوط به کارکنان دولت (19 نفر)، غیبت طولانی از محیط کار (12 نفر) و از دست دادن سرمایه (10 نفر). 12
از جمله نکات مهم در نوع شغل، حساس بودن و اهمیت شغل است. هر چه شغل فرد مهم تر و از حساسیت بیشتری برخوردار باشد، هزینه ارتکاب جرم نیز افزایش می یابد. این مهم در خصوص مشاغل دولتی حایز اهمیت است. در حالی که، بیشتر مشاغل مستقل چنین حساسیتی ندارند و مجازات زندان موجب از دست دادن شغل مذکور نمی شود. بر اساس نتایج یک تحقیق، با افزایش مدت زندان و حبس، دفعات از دست دادن شغل افراد نیز افزایش می یابد. 13
علاوه بر این، مشاغل دارای اعتبار و منزلت اجتماعی پایین و کم درآمد نیز موجب می شود که فرد صاحب چنین شغلی برای جبران هزینه های زندگی و افزایش اعتبار و یا منزلت خویش به شغل های دوم و سوم روی آورده، و ناخواسته از خانه، کاشانه، زن و فرزندان و تربیت آنان غافل شده، موجبات گسست، تلاشی خانواده و انحرافات آنان را فراهم آورد. در یک پژوهش از میان سارقان، بالاترین تراکم مشاغل افراد سارق، مربوط به مشاغل کارگری، رانندگی و دامداری بوده است. عموماً مشاغل افراد سارق، از نوع مشاغل سطح متوسط به پایین جامعه است. این نوع مشاغل عموماً پرزحمت و کم درآمد می باشد. 14
5- بی کاری و عدم اشتغال
از دیدگاه جامعه شناسان و روان شناسان بی کاری یکی از ریشه های مهم بزهکاری و کجروی افراد یک جامعه است. بی کاری موجب می شود که افراد بیکار جذب قهوه خانه ها و مراکز تجمع افراد بزهکار شده، به تدریج، به دامان انواع کجروی های اجتماعی کشیده شوند. 
علاوه براین، چون بی کاری زمینه ساز بسیاری از انحرافات اجتماعی است، افراد با زمینه قبلی و برای کسب درآمد بیشتر دست به سرقت می زنند؛ چرا که فرد به دلیل نداشتن شغل و درآمد ثابت برای تأمین مخارج زندگی مجبور است به هر طریق ممکن زندگی خود را تأمین نماید. از نظر چنین فردی، بزهکاری به ظاهر معقول ترین و بهترین این راه هاست. حاصل تحقیقات صورت گرفته نیز حکایت از تأثیر قاطع بی کاری و فقر بر افزایش بزهکاری دارد. 15
6- فقر و مشکلات معیشتی
در میان علل و عوامل پیدایش بزهکاری و ارتکاب انحرافات اجتماعی، عامل فقر و مشکلات معیشتی و اقتصادی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. عدم بضاعت مالی مکفی خانواده ها و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای طبیعی و ضروری مانند فراهم ساختن امکان ادامه تحصیل حتی در مقطع متوسطه، تأمین پوشاک مناسب، متنوع و متناسب با سلیقه و روحیه آنان و... زمینه ساز بروز دل زدگی، سرخوردگی، ناراحتی های روحی، دل مشغولی، افسردگی و انزواطلبی را در فرزندان فراهم می سازد. 
این امر موجب می شود تا این افراد برای التیام ناراحتی های ناشی از مشکلات خود از طریق مستقیم و یا غیرمستقیم، به اقداماتی دست بزنند و خود درصدد حل مشکل خویش برآیند. در نتیجه، بسیاری از این افراد برای رهایی از بند گرفتاری ها، دست به ارتکاب اعمال ناشایست می زنند. 
از سوی دیگر، امروزه فشارها و مشکلات اقتصادی، احتمال دو شغله بودن یا اشتغال نان آوران خانواده در مشاغل کاذب یا غیر مجاز را افزایش داده است. همین مسئله منجر به کم توجهی آنان نسبت به نیازهای جوانان، رفع مشکلات روحی و روانی و تربیت صحیح و شایسته آن ها گردیده است. در این زمینه، انعکاس شرایط افسانه ای برخی زندگی ها و نمایش فاصله های طبقاتی توسط رسانه ها نقش مؤثری در ازدیاد این مشکل دارند.
در یک پژوهش صورت گرفته در استان قم در ارتباط با علل و عوامل سرقت در میان جوانان قمی، سارقان مورد مطالعه چنین پاسخ داده اند:
«
اگر شغل مناسبی داشتم»؛ «اگر از نظر مالی بی نیاز بودم» و «اگر مسکن مناسبی داشتم» دست به سرقت نمی زدم. 
از سوی دیگر، بر اساس یافته های همین پژوهش، حدود 47 درصد افراد یا بی کارند و یا فاقد درآمد و حدود 69 درصد افراد سارق و خانواده های ایشان در این پژوهش، زیر خط فقر قرار دارند! در حالی که، به گزارش بانک جهانی میانگین شهروندان ایرانی که زیر خط فقر زندگی می کنند از 47 درصد در سال 1357 (1978) به 16 درصد در سال 1378 (1999) کاهش یافته است.
علاوه بر این، پژوهش های نظری نیز مؤید این دیدگاه است که فقر زمینه ساز بسیاری از معضلات اجتماعی است. برای نمونه، از نظر مرتون هنگامی که افراد نتوانند وسایل لازم را برای رسیدن به هدف های موردنظر در اختیار داشته باشند (و یا جامعه در اختیار ایشان قرار ندهد)، و هدف اصلی فراموش شود، افراد اهداف و آرمان های موردنظر جامعه را نمی توانند با پیروی از راه های مجاز و نهادی شده تعقیب کنند، از این رو، دزدی، فریب کاری، فساد، رشوه، و ارتکاب انواع جرایم در جامعه افزایش می یابد.
7-  دوستان ناباب
گروه همسالان و دوستان الگوهای مورد قبول یک فرد در شیوه گفتار، کردار، رفتار و مَنِش هستند. فرد برای اینکه مقبول جمع دوستان و همسالان افتد و با آنان ارتباط و معاشرت داشته باشد، ناگزیر از پذیرش هنجارها و ارزش های آنان است. در غیر این صورت، از آن جمع طرد می شود. از این رو، به شدت متأثر از آن گروه می گردد، تا حدّی که اگر بنا باشد در رفتار فرد تغییری ایجاد شود یا باید هنجارها و ارزش های آن جمع را تغییر داد یا ارتباط فرد را با آن گروه قطع کرد. تأثیر گروه همسالان، همفکران، همکاران و دوستان در رشد شخصیت افراد کمتر از تأثیر خانواده نیست؛ چرا که فرد پس از خانواده، منحصراً زیر نفوذ گروه قرار می گیرد. بدین روی، اگر فردی با گروهی از معتادان رابطه برقرار کند و با آنان دوست شود، به تدریج تحت تأثیر رفتار آنان قرار می گیرد و معتاد می شود؛ چون از سویی، ملاک پذیرش و قبول فرد توسط یک گروه و جمع، پذیرفتن فرهنگ آن هاست و از سوی دیگر، معتادان هم علاقه مندند که مواد مخدّر را به طور دسته جمعی استعمال کنند که هم در موقع استعمال مصاحبی داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماع بر خود بکاهند. از این رو، معتادان علاقه مندند که دوستان و همسالان خود را به جرگه اعتیادشان بکشانند. در این صورت، اگر نوجوانی از تعلیم و تربیت مقدّماتی و صحیح خانوادگی محروم باشد و خانواده اش او را از مضرّات اعتیاد مطلع نکرده باشند و در محیط اعتیاد زندگی کند و با دوستان معتاد نیز سر و کار داشته باشد، احتمال اینکه معتاد شود زیاد است. 20 همین فرایندِ تأثیر گروه بر فرد در سایر انواع بزهکاری به غیر از اعتیاد نیز صادق است. 
ساترلند در نظریه «انتقال فرهنگی کجروی» خود بر این نکته مهم تأکید می کند که رفتار انحرافی همانند سایر رفتارهای اجتماعی، از طریق معاشرت با دیگران ـ یعنی منحرفان و دوستان ناباب ـ آموخته می شود و همان گونه که همنوایان از طریق همین ارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزش های فرهنگی آن گروه و جامعه را پذیرفته، خود را با آن انطباق می دهند، افراد در ارتباط با دوستان ناباب و هنجارشکن، به سمت و سوی ناهمنوایی سوق داده می شوند.
این نظریه تأکید می کند که فرد منحرف تنها با هنجارشکنان، و فرد همنوا تنها با افراد سازگار ارتباط ندارد، بلکه هر انسانی با هر دو دسته این افراد سر و کار دارد. اما اینکه کدام یک از آن دو گروه، فرهنگ خود را منتقل می کنند و تأثیر می گذارند، معتقد است که به عوامل دیگری نیز بستگی دارد که این عوامل عبارتند از: 
1- شدت تماس با دیگران: احتمال انحراف فرد در اثر تماس با دوستان یا اعضای خانواده منحرف خود، به مراتب بیشتر است تا در اثر تماس با آشنایان یا همکاران منحرف خود؛ 
2- سن زمان تماس: تأثیرپذیری فرد از دیگران در سنین کودکی و جوانی بیش از زمان های دیگر و سایر مقاطع سنی است؛ 
3- میزان تماس با منحرفان در مقایسه با تماس با همنوایان: هرچه ارتباط و معاشرت با کج رفتاران نسبت به همنوایان بیشتر باشد، به همان میزان احتمال انحراف فرد بیشتر خواهد بود.
علاوه بر این، پژوهش های میدانی نیز مؤید همین سخن است. در یک پژوهش، 50 درصد بزهکاران و سارقان اظهار کرده اند که دوستان ایشان توسط پلیس دستگیر شده اند و نیز حدود 47 درصد از آنان، تیپ دوستانشان نوعاً افراد خلافکار بوده اند! 5/87 درصد از آنان نیز اظهار کرده اند که دوستان ناباب نقش زیادی در سارق شدن افراد دارند. و 53 درصد از همین افراد اظهار کرده اند که به خاطر جلب توجه دوستانشان دست به سرقت زده اند.
در این خصوص سخنان رهبران دینی نیز شنیدنی است. در سخنان پیامبرگرامی (صلی الله علیه وآله) آمده است: «المرءُ علی دین اخیه»؛ 24 هر انسانی بر شیوه و طریقه دوست و رفیق خود زندگی می کند. 
از این رو، رهبران دینی ما را از ارتباط و معاشرت با افراد منحرف و بزهکار و دوستان ناباب باز می دارند. حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرمایند: «مُجالسةُ اهل الهوی منساةُ للایمان و محضرة للشیطان. »؛ 25 همنشینی با هواپرستان ایمان را به دست فراموشی می سپارد و شیطان را حاضر می کند. 
همچنین امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «لاتصحبوا اهل البدع و لاتجالسوهم فتصیروا عند النّاس کواحد منهم»؛ 26 با افراد منحرف همنشینی و معاشرت نداشته باشید؛ زیرا همنشینی با آنان موجب می شود که مردم شما را یکی از آنان به شمار آورند. 
8- محیط
محیط نیز از جمله عوامل تأثیرگذار در پیدایش رفتارهای شایسته و یا ناشایست است. اگر در منزل و خانه، کوچه، خیابان و مدرسه، و محیط پیرامون زمینه و شرایط مساعدی برای بزهکاری وجود داشته باشد، فردی را که آمادگی انحراف در او وجود دارد، به سوی جرم و ارتکاب رفتار بزهکارانه سوق می دهد. 
در پیدایش هر جرمی، با تحلیل دقیق، به این نتیجه می رسیم که محیط اجتماعی بستر کاملا مناسبی برای فرد بزهکار فراهم آورده و عامل مهمی برای پیدایش رفتار مجرمانه توسط وی بوده است. اگر فساد و تباهی و بی بند و باری بر جامعه حاکم باشد، افراد مستعد در گرداب تباهی های آن اسیر می شوند و اگر نظام اجتماعی بر معیارها و الگوهای ارزشی استوار باشد و برنامه های هدف دار و مشخصی طرح ریزی گردد، امکان انحراف اجتماعی در جامعه و در میان افراد بسیار ضعیف خواهد بود. به گفته یکی از محققان، محیط در شکل گیری شخصیت و منش انسان نقش بسیار تعیین کننده و مؤثری ایفا می کند و رفتار انسان که نشانه ای از شخصیت و منش اوست، تا حد زیادی، ناشی از تربیت اکتسابی از محیط است. 27بنابراین، محیط آلوده، افراد را آلوده و محیط سالم و با نشاط، زمینه ساز رشد و شکوفایی و شادابی و نشاط افراد است. 
9- فقر فرهنگی و تربیت نادرست
از دیگر عواملی که موجب سوق یافتن جوانان به سوی انحرافات اجتماعی است، فقر فرهنگی و محدودیت ها و تبعیض های ناشی از فقر فرهنگی می باشد. از عوامل مهم پیدایش بزهکاری، سطح و طبقه اجتماعی و فرهنگی خانواده هاست. چنان که سطح تحصیلات (بی سوادی و یا کم سوادی اعضای خانواده)، سطح پایین و نازل منزلت اجتماعی خانواده، ناآگاهی اعضای خانواده به ویژه والدین از مسائل تربیتی، اخلاقی و آموزه های مذهبی، عدم همنوایی خانواده با هنجارهای رسمی و حتی غیررسمی جامعه، هنجارشکنی اعضای خانواده و اشتهار به این مسئله و مسائل دیگری از این دست مؤلفه هایی هستند که در قالب فقر فرهنگی خانواده در ایجاد شوک های روانی و روحی بر فرزندان نوجوان و جوان مؤثر است و انگیزه ارتکاب انواع جرایم آنان را دوچندان می کند. 
تبعیض جنسیتی و یا تبعیض بین فرزندان نیز از جمله عوامل مهم فقر خانوادگی است. بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنان و دلسردی آنان از زندگی می شوند. تبعیض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رویه منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان و تنبیه تبعیض آمیز بر اساس برتری پسر بر دختر یا به عکس، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین می شود. 
تبعیض در خانه با روحیه حساس و عزّت نفس فرزندان منافات دارد و خسارات جبران ناپذیری را بر روح و روان آنان وارد می کند و با ایجاد بحران های روحی و سرخوردگی، آنان را به سوی عکس العمل های منفی نظیر سرقت، اعتیاد و فرار از خانه سوق می دهد.
همان گونه که عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان می تواند عامل بروز ناهنجاری های رفتاری در فرزندان شود، توجه بیش از حدّ متعارف و در اختیار قرار دادن امکانات رفاهی زیاد هم می تواند زمینه بروز ناهنجاری های رفتاری در آنان شود. 
در شیوه فرزندسالاری، اغلب تمایالات و خواسته های فرزندان محقق می شود، از این رو، به محض ایجاد مشکلات و بحران ها و فشارهای زندگی، که در آن امکان تحقق برخی از نیازها سلب می شود و یا در شرایطی که خواسته های فرزند به افراط می گراید و والدین با آن مخالفت می نمایند، فرزند به دلیل تربیت شدید عاطفی، روحیه عدم درک منطقی شرایط، نازپروری و بی تحملی در برابر مخالفت والدین، عصیان و طغیان نموده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده می گردد و سرانجام می تواند زمینه ارتکاب انواع جرایم را فراهم سازد.
10-  رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی
رسانه های دیداری، شنیداری و مکتوب می توانند از جمله مؤلفه های در خور توجه در ایجاد انگیزه روی آوری جوانان به سمت و سوی بزهکاری و رفتارهای انحرافی باشند. بررسی ها نشان داده اند در ظرف چند سال اخیر و در پی ورود برخی مطبوعات زرد (= مبتذل، عامه پسند و جنجالی) به عرصه رسانه های کشور و استفاده این نشریات از عناوین جنجالی و هیجانی و همچنین بهره گیری از شخصیت های سینمایی و هنری و درج اخبار بی محتوا و توأم با بزرگ نمایی، انعکاس بیش از حدّ اخبار مربوط به بازیگران سینما و توجه مفرط به اخبار و حوادث، توجه تعداد قابل توجهی از نوجوانان و جوانان به مطالب مندرج در آن ها جلب شده است. این مسئله موجبات فراهم آوردن زمینه های آسیب های اجتماعی مختلف شده است. 
از سوی دیگر، پخش شمار قابل توجهی از سریال های تلویزیونی، از طریق صدا و سیما و یا شبکه های ماهواره ای خارجی، با مضامین زندگی های مجردگونه غربی توأم با جذابیت، نشاط، رفاه، موفقیت و به طور کلی با تصویرسازی مثبت از این نوع زندگی های از هم گسیخته، نقش مؤثری در تقویت انگیزه گریز از قید و بندهای خانوادگی و هنجارها، و ارتکاب جرایم اجتماعی ایفا کرده است.
نقش رسانه های جمعی، به ویژه ماهواره و اینترنت در رواج بی بند و باری اخلاقی، مقابله با هنجارهای اجتماعی، عدم پای بندی مذهبی و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسی حایز اهمیت است.
نتیجه گیری
نوجوانی و جوانی یکی از مهم ترین مراحل زندگی آدمی محسوب می شود و آخرین مرحله تحوّل شناختی و گذار از مرحله «پیرو دیگران بودن» به دوره «مستقل بودن» است؛ دوره ای که نوجوان به هویّت واقعی خویش دست می یابد. نوجوان با خود می گوید: «اکنون من دیگر کودک نیستم، یک بزرگ سالم. » در این مرحله، دیگر والدین نمی توانند به او کمک چندانی بکنند؛ چه اینکه وی الگوهای خود را در جای دیگری جستوجو می کند. میل به اظهار وجود و اثبات خود یکی از طبیعی ترین حالات روانی دوره نوجوانی و جوانی است. 
نوجوان و جوانی که دوره کودکی را پشت سر گذارده، باید خود را برای زندگی مستقل اجتماعی آماده نماید. تحقق این موضوع، پیش از هر چیز، مستلزم یافتن هویّت خویشتن است. اینک او خود را یافته است. اگر بزرگ سالان ویژگی های این دوره زندگی او را بشناسند و با آنان برخوردی مناسب داشته باشند، هم نوجوانان به هویّت خویش دست می یابند و هم بزرگ سالان کمتر احساس نگرانی می کنند. از این رو، می توان گفت: بیشتر انحرافات نوجوانان و جوانان ریشه در ناکامی های اولیه زندگی دارد. 
امام صادق (علیه السلام) با بیان حکیمانه ای به این دوره از زندگی نوجوان اشاره می کنند و می فرمایند: «اَلْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سنین وَ عَبْدٌ سَبْعَ سنین وَ وَزیرٌ سَبْعَ سنین. » کودک هفت سال اول، سیّد و فرمان رواست. او را آزاد بگذارید تا استقلال در عمل پیدا کند. در هفت سال دوم، آمادگی خاصی برای الگوپذیری دارد؛ چه اینکه هنوز در مرحله دیگر پیروی قرار دارد و الگوپذیر است. از این رو، سعی کنید در این دوره، الگوهای مناسبی در اختیارش قرار دهید و محیط تعلیم و تربیت او را هرچه بیشتر غنی و اصلاح کنید تا از طریق مشاهده الگوهای مفید و جذّاب، رشد کند. اما در مورد دوره نوجوانی می فرماید: «وزیرٌ سبع سنین»؛ یعنی دوره «پیروی دیگران بودن» او سپری شده و با آغاز نوجوانی، دوره دست یابی به هویّت خویشتن آغاز شده است. او را آزاد بگذارید تا خود انتخاب کند و حتی در مورد مسائل گوناگون زندگی با او مشورت کنید و از او نظرخواه باشید. 
اگر با نوجوان این گونه برخورد شود و به او شخصیت و هویت و اعتبار اعطا شود، طبیعی است که هم اعتماد به نفس او تقویت می شود و هم احساس امنیت و آرامش می کند. این اساسی ترین راه برای تربیت نوجوان است. 
بنابراین، هر رفتاری که از آدمی سر می زند، نشئت گرفته و متأثر از مجموعه ای از عوامل است که هرگز نمی توان نوجوان و یا جوان را یکسره مقصر و مجرم اصلی دانست و دیگران را بی گناه. با نگاه فوق، اساساً زمینه پیدایش جرم از بین می رود. از این رو، در پیدایش بزهکاری و رفتارهای نابهنجار و آسیب زا عوامل متعددی به عنوان عوامل پیدایش و زمینه ساز مؤثر هستند که فرد مرتکب شونده، تنها بخشی از قضیه می باشد. 
در واقع، باید با این نگاه به مجرم نگریست که مجرم یک بیمار است. به تعبیر پریودو داریل: «بزهکار یا مریض است و یا نادان. باید به درمان و آموزش او پرداخت، نه اینکه او را خفه کرد. »32
اصولا اسلام به پیش گیری جرم بیش از اصلاح مجرم اهتمام دارد. به همین دلیل پیش از هر چیز به عوامل به وجود آورنده و زمینه های گناه و جرم توجه ویژه دارد و برای مقابله با آن چاره سازی کرده است. اسلام، آگاهی، علم و تفکر را مایه اساسی هر نوع پیشرفت و سعادت دانسته، آن را بسیار می ستاید و از جهل و نادانی که مایه بدبختی و گناه است، نهی می کند. به امر رعایت بهداشت و نظافت عنایت ویژه داشته و برای سلامت روح و روان، نیز به اقامه نماز و دعا امر فرموده و گذشت، مهربانی و صبوری. حق شناسی، سپاسگزاری، رعایت حرمت دیگران، عدل و احسان، توصیه نموده و از نفاق، ریا، دروغ، افترا و تحقیر به شدت بیزاری جسته است. همه افراد را در برابر اعمال خویش مسئول دانسته و می فرماید: هر کار ریز و درشتی در اعمال افراد ثبت و عمل هیچ کس ضایع نخواهد شد. 
علاوه بر این، به امر به معروف و نهی از منکر به عنوان وظیفه همگانی توجه کرده و انجام عبادات روزانه فردی و جمعی را به عنوان عوامل پیش گیرانه مطرح کرده است. البته، در جای خود پس از وقوع جرم و علی رغم آن همه التفات و توجه به امر پیش گیری و اصلاح و بازپروری، اسلام برای مجازات نیز ـ به عنوان اهرمی برای جلوگیری از تکرار وقوع جرم ـ تأکید فراوان دارد. در واقع، مجازات ها در اسلام نیز برای امر پیش گیری است. 

پیشنهادات

الف. اقدامات پیشگیرانه
در اینجا برای پیشگیری از ارتکاب عمل بزهکارانه توسط افراد به ویژه نوجوانان یا جوانان پیشنهاداتی ارائه می شود: 
1.
هماهنگ کردن بخش های عمومی و خصوصی که در زمینه پیش گیری از وقوع جرم فعالیت دارند؛ مانند نیروی انتظامی، کار و امور اجتماعی، آموزش و پرورش، شهرداری ها، شوراها، امور جوانان، بهزیستی و... به منظور اجرای برنامه عملی پیش گیرانه و هماهنگی بیش تر؛ 
2.
آگاهی دادن به خانواده ها برای نظارت و کنترل بیشتر آنان بر فرزندان و گوشزد کردن میزان مجازات جرایم در صورت ارتکاب جرم توسط آنان؛ 
3.
اتخاذ تدابیر امنیتی بیش تر توسط دولت در محل های جرم خیز و اقداماتی به منظور کمک به خانواده ها، بخصوص نوجوانان و جوانانی که در معرض آسیب قرار دارند؛ 
4.
اطلاع رسانی شفاف رسانه های جمعی برای تشویق جوانان درباره تسهیلات و فرصت هایی که جامعه برای آنان قرار داده است؛
5.
تجهیز پلیس برای مقابله جدّی با باندهای مخوف انواع گوناگون بزهکاری اجتماعی در جامعه؛ 
6.
اقدامات امنیتی برای مراکز حساس تجاری، بانکی و.... 

ب. راهکارهای شناسایی مشکلات نوجوان و جوانان
علاوه بر اقدامات پیش گیرانه، شناسایی راهکارهایی برای شناخت مشکلات نوجوانان و جوانان امری لازم و ضروری است. مواردی چند در این زمینه مطرح است: 
1.
شناخت نیازهای روانی و کیفیت ارضای این نیازها در شادابی و نشاط فرد بسیار مؤثر است و ارضا نشدن آن و یا ارضای ناقص آن، اثرات نامطلوب بر جای گذاشته و زندگی را به کام فرد تلخ می کند و فرد را به انحراف می کشاند. 
2.
توجه به مشکلات جسمانی فرد، مشکلاتی همچون اختلال در گویایی، بینایی، شنوایی، جسمانی و عقب ماندگی ذهنی. 
3.
توجه به مشکلات آموزشی، مانند ناتوانی در یادگیری، ترک تحصیل، افت تحصیلی، بی توجهی به تکالیف درسی و تقلب در درس. 
4.
توجه به مشکلات عاطفی، روانی، همچون افسردگی، خیال بافی، بدبینی، خودکم بینی، خودبزرگ بینی، زود رنجی، خودنمایی، ترس، اضطراب، پرخاشگری، حسادت، کم حرفی و وسواس. 
5.
توجه به مشکلات اخلاقی، رفتاری همچون تماس تلفنی و نامه نگاری با جنس مخالف، معاشرت با جنس مخالف، شرکت در مجالس، خود ارضایی، چشم چرانی، فرار از منزل، غیبت از مدرسه، اقدام به خودکشی، سرقت، دروغگویی، اعتیاد، ولگردی و... 

ج. وظایف خانواده
خانواده ها نیز وظایفی در مقابل پیش گیری از جرم و بزهکاری فرزندان دارند که به برخی از آن ها اشاره می گردد: 
1.
دوستی با فرزند و حذف فاصله والدین با فرزندان، به گونه ای که آنان به راحتی مشکلات و نیازهای خود را به والدین بگویند؛ 
2.
تقویت اعتقادات فرزند، به ویژه در کودکی و نوجوانی، در کنار پای بندی عملی والدین به آموزه های دینی؛ 
3.
ایجاد سازگاری در محیط خانه؛ 
4.
ایجاد بستر مناسب برای احساس امنیت، آرامش، صفا و صمیمیت و درک متقابل والدین و فرزندان؛ 
5.
تلاش در جهت تأمین نیازهای مادی و معنوی فرزندان توسط والدین؛ 
6.
توجه به نیازهای روحی و عاطفی اطفال و نوجوانان و ایجاد فضای مطلوب و آرام در خانواده؛ 
7.
مراقبت والدین نسبت به اعمال و رفتار فرزندان خود؛ 
8.
برنامه ریزی مناسب برای تنظیم اوقات فراغت نوجوانان و جوانان؛ 
9.
نظارت جدّی والدین نسبت به دوست یابی فرزندان. 

د. وظایف سایر نهادها
علاوه بر خانواده، سایر نهادها از جمله مجموعه حاکمیت، آموزش و پرورش، نهاد قضایی، بهزیستی و... نیز در این زمینه وظایفی دارند که به برخی از آن ها اشاره می گردد: 
1.
تقویت ارتباط میان والدین دانش آموزان با مربیان و عدم واگذاری مسئولیت تربیت فرزندان به مدرسه یا خانواده به تنهایی؛ 
2.
تقویت مراکز مشاوره ای مفید و کارامد در مدارس؛ 
3.
بها دادن به مسئله ترک تحصیل و یا اخراج دانش آموزان از مدرسه و ضرورت ارتباط با خانواده های آنان؛ 
4.
ضرورت آشنایی نیروهای نظامی و انتظامی با انحرافات اجتماعی و نحوه برخورد با آنان؛ 
5.
اعمال مجازت های سنگین، علنی و جدی (در ملأ عام) برای باندهای فساد، اغفال و...؛ 
6.
تقویت نظارت های اجتماعی رسمی و دولتی و نیز نظارت های مردمی و محلی از جمله امر به معروف و نهی از منکر برای پاکسازی فضای جامعه و تعدیل آزادی های اجتماعی؛ 
8.
برنامه ریزی اصولی و صحیح برای اشتغال در جامعه، رفع بی عدالتی، و پی گیری منطقی نیازهای جوانان، تأمین امنیت و نیاز شهروندان؛ 
9.
جلوگیری از مهاجرت های بی رویه به شهرهای بزرگ و جلوگیری از پرداختن جوانان به اشتغال های کاذب مثل کوپن فروشی، سیگار فروشی، نوارفروشی و...؛ 
10.
ایجاد مراکز آموزشی، ورزشی، تفریحی، مشاوره ای برای گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان؛ 
11.
ایجاد تسهیلات لازم برای جوانان و نوجوانان از قبیل وام ازدواج، وام مسکن، وام اشتغال، و...؛ 
12.
ایجاد بستر مناسب برای ایجاد بیمه همگانی، بیمه بی کاری، و برخورداری نوجوانان و جوانان از تسهیلات اجتماعی و...؛ 
13.
فراهم کردن موقعیت ها و بسترهای لازم در جامعه تا زندانیان پس از آزادی از زندان مورد پذیرش جامعه واقع شوند و شغل آبرومندانه ای به دست آورند؛ در غیر این صورت، مجدداً دست به اقدامات بزهکارانه خواهند زد؛ 
14.
از آن رو که از جمله عوامل مؤثر در ارتکاب جرم، بی کاری و فقر می باشد، می بایست با برنامه ریزی دقیق، که نیاز به عزم ملی دارد، نسبت به اشتغال در جامعه و ریشه کنی فقر و بی کاری اقدام لازم و بایسته صورت گیرد. 

پی‌نوشت‌ها
1
ـ هدایت الله ستوده، آسیب شناسى اجتماعى، (تهران: نشر آواى نور، 1379)، ص 14و15. 
2
ـ همان. 
3
ـ همان، ص 50. 
4
ـ همان، ص 75 ـ 80
5
ـ مجله ایران جوان، ش 149، ص 4. 
6
ـ محمدرضا طالبان، دیندارى و بزهکارى، تهران، فجر اسلام، 1380، ص 38. 
7
ـ مجله زن روز، ش 1773، ص 14. 
8
ـ على اصغر قربان حسینى، جرم شناسى و جرم یابى سرقت، تهران، جهاد دانشگاهى، 1371، ص 31. 
9
ـ همان. 
10
ـ محمد فولادى، بررسى میزان و عوامل اقتصادى ـ اجتماعى مرتبط با سرقت در میان جوانان شهر قم، قم، سازمان مدیریت و برنامه ریزى، 1382، ص 167. 
11
ـ عباس عبدى، آسیب شناسى اجتماعى، قم، سپهر، 1371، ص 455. 
12
ـ همان. 
13
ـ همان. 
14
ـ محمد فولادى، پیشین، ص 174. 
15
ـ على حسین نجفى ابرندآبادى، «بزهکارى و شرایط اقتصادى»، مجله تحقیقات حقوقى، ش 9، سال 1370. 
16
ـ مجله کتاب زنان، ش 15، ص 67. 
17
ـ محمد فولادى، پیشین، ص 174. 
18
هفته نامه خبرى علمى برنامه، ش 35، 5/7/1382، ص 4. 
19
ـ آنتونى گیدنز، جامعه شناسى، ترجمه منوچهر صبورى، تهران، نشر نى، 1373، ص 140. 
20
ـ دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، جامعه شناسى روش هاى درمان گروهى، ص 5. 
21
ـ ر. ک: جعفر سخاوت، جامعه شناس انحرافات اجتماعى، چ چهارم، تهران، دانشگاه پیام نور، 1376. 
22
ـ رابرتسون یان، درآمدى بر جامعه، ترجمه حسین بهروان، مشهد، آستان قدس رضوى، 1372، ص 170. 
23
ـ محمد فولادى، پیشین، ص 163. 
24
ـ محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، کتاب «الایمان و الکفر مجالسة اهل المعاضى»، ذیل حدیث 3. 
25
ـ نهج البلاغه، خ 86، ص 11. 
26
ـ محمدبن یعقوب کلینى، پیشین، حدیث 3. 
27
ـ المینگرت رونالوس، کودک و مدرسه، ترجمه شکوه نوابى نژاد، تهران، رشد، 1368، ص 69. 
28
ـ مجله کتاب زنان، ش 15، ص 65. 
29
ـ همان. 
30
ـ مجله ایران دخت، ش 17، ص 13. 
31
ـ مجله کتاب زنان، ش 15، ص 66. 
32
ـ ر. ک به: هانرى لوى برول و دیگران، حقوق و جامعه شناسى، ترجمه مصطفى رحیمى و دیگران، تهران، سروش، 1371. 

 مواد مخدر جديد بزرگترين تهديد کننده دانش آموزان
آسيب هاي اجتماعي فراواني دانش آموزان را تهديد مي کند ولی در میان همه تهدیدات امروز اعتياد به انواع مواد مخدر و قرص هاي جديد مهم ترين آسيبي است که دانش آموزان جامعه را در معرض آلوده شدن قرار داده است.مواد مخدر جديد و امروزي که تغييرات فيزيولوژي فوق العاده مخربي به همراه دارند بزرگترين خطر براي نوجوانان و جوانان امروز به حساب مي آيند.ودر بين جوانان و نوجوانان افرادي که به هر دليلي از تحصيل باز مي مانند و از فضاي آموزشي فاصله مي گيرند بيشترين گروه خطر پذير در جامعه محسوب مي شوند.

*
فرهنگ بلوتوث و موبايل نيازمند گذر زمان

البته تهديداتي که فناوري هاي نوين ارتباطي و اطلاع رساني از جمله تلفن همراه و بلوتوث در جامعه ايجاد مي کننداثرات مخرب دارد ولی می توان حرکت تهديدات وسايل ارتباطي در جامعه را به حرکت سينوسي تشبيه کرد چراکه تکنولوژي هاي ارتباطي در بدو ورود به فضاي فرهنگي جامعه، يک کشش توصيف ناپذيري را ايجاد مي کنند که با گذر زمان و ارضاي ذهن اين تهديدها به حداقل ممکن مي رسد.

*
دانش آموزان ناآگاه در دام آسيب هاي اجتماعي

مسافت بين خانه و مدرسه براي آسيب پذيري دانش آموزان از نظر ارزشي بسيار حائز اهميت است زیراوجود برخي دکه ها و مکان هايي در اطراف مدارس که با هدف انواع سودجويي ايجاد شده اند تهديد جدي براي دانش آموزان می باشند
البته نقش دانش آموزان در برخورد با آسيب هاي اجتماعي مهم و ارزشمند می باشدواز این رو دانش آموزان بايد به حدي برسند که بتوانند از خودشان در مقابل بسياري از آسيب هاي اجتماعي حفاظت کنند؛ نبايد فرصتي را در اختيار ديگران بگذارند تا جرم روي آنها انجام شود.ولی این را هم فراموش نباید کرد که ناآگاهي و در معرض خطر قرار گرفتن دانش آموزان دو عامل مهم در ايجاد جرم می باشد.لذا بايد به سمت توانمند سازي دانش آموزان در مقابل آسيب هاي اجتماعي حرکت کنيم تا مورد جرم ديگران قرار نگيرند.
وسایل ارتبا ط جمعی تهدیدی جدی

از آن زمان که اين ذهنيت غلط بين اغلب خانواده هاي ايراني شکل گرفت که جاي رايانه در اتاق بچه هاست و آنها بيشترين کاربران اين وسيله فقط به ظاهر سرگرم کننده هستند، از آن زمان که بيشتر والدين در قبال نمرات بيست بچه ها و دريافت کارنامه عالي در پايان يک سال تحصيلي قول خريد جديدترين گوشي تلفن همراه موجود در بازار با يک سيم کارت ثابت را به فرزندان و نوجوانان خود دادند، از آن موقع که بچه ها به شدت تحت تأثير تبليغات ماهواره اي براي خريد جديدترين نرم افزارهاي کامپيوتري، سي دي هاي بازي و لپ تاپ هاي تبلت و آي پد و... قرار گرفتند و پدر و مادرها هم براي به اصطلاح تشويق و پر کردن اوقات فراغت بچه ها اين وسايل مدرن ارتباط جمعي را براي دلبندان معصوم خود تهيه کردند و دروازه ورود به دنياي اينترنت را هم ناآگاهانه براي آنها باز نمودند، همه و همه ناخواسته فرزند نوجوان خود را در معرض شديدترين آسيب هاي خانوادگي، اجتماعي، رواني و هزاران آفت مدرن روز قرار دادند، آسيبي که متأسفانه دامن گير اکثر خانواده ها شده است . در اين ميان آنچه که مي تواند سپري در مقابل اين تهاجمات فرهنگي باشد، شناخت اين آسيب ها و اطلاع رساني والدين از اين خطرات خانمان سوز است. امروزه رقيبي به نام تربيت رسانه اي از قبيل سي دي، ماهواره و اينترنت جايگزين فضاهاي تربيتي خانواده ها شده است . اين امر تهديدي جدي و نگران کننده براي والدين محسوب مي شود. وسايل ارتباط جمعي سرعتي وصف ناپذير يافته و زمان و مکان را درنورديده است و هيچ مانعي را بر سر راه خود برنمي تابد .نوجوانان که بازيگران اصلي و سواران پيشتاز اين موج هستند، نيز بيش از هر زمان ديگري نياز به شناختن و شناخته شدن دارند.خانواده ها نه مي توانند فرزندان خود را از دسترسي به علوم و فنون روز بازدارند و نه اين که مي توانند آنها را در چارديواري اتاق خالي محبوس کرده و تمام اين وسايل ارتباط جمعي را ازدسترس آنها دور نگه دارند، بلکه همه وظيفه داريم در اين گردونه علم و ارتباط، بچه ها را نسبت به خطراتي که آرام آرام جسم، روح و روان آنها را تخريب مي کند آگاه سازيم و نحوه صحيح استفاده از اين وسايل ارتباطي را به فرزندان مان آموزش دهيم.

بحران هويت، موسيقي هاي مبتذل غربي با مضامين و محتواي ضدديني، ماهواره و اينترنت، تلفن همراه،بلوتوث هاي مستهجن، پول هاي توجيبي بي رويه به بچه ها برخي از مهم ترين مصاديق آسيب هايي است که نوجوانان را تهديد مي کند.

دوگانگي فرهنگي

به اعتقاد کارشناسان مسائل تربيتي، اولين اثرات مخرب استفاده ناصحيح از اينترنت و وسايل ارتباط جمعي است. فرزندان ما در استفاده ناصحيح از اين وسايل و بخصوص اينترنت دچار تضادهايي » دوگانگي فرهنگي «مي شوند که نمي توانند مسير زندگي خويش را به درستي با فرهنگ ايراني اسلامي مطابقت داده و به نوعي دچار سرگرداني و تضادهاي فرهنگي مي شوند. ، کارشناسان تربيتي معتقدند تحريک هاي عصبي، اختلالات يادگيري، بحران هويت و تخيل گرايي افراطي نيز از عوامل مخرب استفاده «نادرست از وسايل ارتباط جمعي است. اختلالات ناشي از استفاده غلط وسايل ارتباط جمعي مي تواند

اثرات جبران ناپذيري را بر روي دانش آموزان و جوانان داشته باشد. بنابراين خانواده ها با ايجاد محيطي امن و ايجاد جذابيت ها مي توانند فرزندان خود را به سوي محيط گرم خانواده راهنمايي کنند و بصيرت و». بينش فرزندان را بر استفاده از اين وسايل افزايش دهندبا ايجاد زمينه هاي مناسب، روش هاي بهره برداري درست از وسايل ارتباط جمعي در بين نوجوانان و «. جوانان را بايد ارتقا دهيم تا آثار تخريبي استفاده ناصحيح از اين وسايل در جامعه روبه کاهش رودخطرات واقعي ابزارهاي ارتباطي در انتظار نوجوانان و جوانان پديده اي که امروزه روبه افزايش است گسترش ابزارهاي ارتباطي و عدم اطلاع والدين از چگونگي «

عملکرد اين ابزارها است و مهم ترين آسيبي که بچه ها از اين وسايل مي بينند به مديريت نکردن والدين در». استفاده صحيح از اين ابزار برمي گردد

دکتر زهرا هاشم پور، روان شناس در گفت وگو با گزارشگر کيهان ضمن بيان مطلب فوق و با اشاره به اينکه تا چند سال گذشته تلفن و نمابر جزو تنهاترين وسايل ارتباط عمومي به شمار مي آمدند، مي گويد :با گسترش تکنولوژي در بخش ارتباطات به مرور شبکه هاي تلويزيوني محلي از حالت محلي خارج شده و «به واسطه ماهواره هاي ارتباطي در سراسر دنيا قابل مشاهده شدند، هنوز چندي از روي کار آمدن ماهواره ها نگذشته بود که دنياي ديجيتال شکل تازه اي به خود گرفت. سيستم هاي ماهواره اي به صورت ديجيتال اقدام به انتقال تصاوير در سراسر دنيا نمودند و استفاده از سيستم ماهواره باعث سهولت در امر ارتباطات جوامع مختلف شد

دکتر هاشم پور، اضافه مي کند :

کم کم سيستم هاي مخابراتي نيز سيستم تلفن همراه را راه اندازي کردند. استفاده از اينترنت در جوامع «گسترش يافت ،تا اين که در کشوري همچون ايران طي کمتر از ۰۱ سال به راحتي در هر خانه اي يک رايانه متصل به اينترنت و براي هر عضو خانواده بالاي ۸۱ سال يک گوشي و يک سيم کارت تلفن همراه دردسترس قرار گرفته است. حال آن که از خطرات استفاده غيرمتعارف از اين ابزارهاي ارتباطي بي اطلاع هستيم دکتر هاشم پور، با اشاره به اين موضوع که يکي از ابزارهاي کارآمد دنياي امروز رايانه مي باشد که هرکس با هر سني و دانشي را به سمت خود جذب مي کند، خاطرنشان مي سازد :

بازي هاي مهيج رايانه اي، فيلم هاي انيميشني، برنامه هاي آموزشي، اشتغال ارتباط، سهولت در امر «فعاليت هاي روزمره و سرگرمي از يک سو، ورود به سايت هاي غيراخلاقي اتاق هاي گپ و گفت وگو (چت)و بحث هاي متفاوت توسط افراد از سوي ديگر باعث مي شود تا کودک به علت کنجکاوي، نوجوان و جوان به علت گرايش هاي جنسی و لذت طلبي و مقتضاي سن و سال، در دام افراد سودجو يا افراد بي هويت که به منظور و هدف انحرافات اخلاقي در چت روم ها يا در سايت هاي مختلف فعاليت مي کنند، قرار». بگيرد و در ادامه اين مسير کم کم راه بازگشت را از دست بدهدوي در ادامه همچنين بر آسيب هايي که از طريق اينترنت به نوجوانان وارد مي شود هم اشاره مي کند و مي گويد :

اينترنت هم مثل تمام وسايل ارتباط جمعي جنبه هاي مثبت و منفي دارد. اين پديده علي رغم فرصت هاي «مناسبي از قبيل دست يابي به اطلاعات فراوان مورد نياز و توسعه و توليد دانش براي ما، تهديدهايي رامتوجه افراد مي سازد، و از آنجا که بيشترين کاربران آن را نوجوانان و جوانان تشکيل مي دهند، استفاده نادرست از آن به دليل مشغله زياد والدين و نظارت کم رنگ آنها، مي تواند نيروي پويا و کارآمد کشور را تهديد کند.

دکتر هاشم پور، اضافه مي کند :

استفاده نادرست از اينترنت دو وجه متمايز دارد، يکي اين که کاربران در هدفمندي و ميزان استفاده از آن «تابع ضابطه و قاعده اي نباشند که در اين صورت جوانان و نوجوانان عادت مي کنند اوقات فراغت خود را به بيهودگي و بدون برنامه ريزي بگذرانند و اين تصور در ذهن آنها شکل گيرد که نهايت زندگي چيزي جز بازي وسرگرمي و کام جويي نيست و وجه دوم، نوع بهره برداري از آن و مراجعه به سايت هايي است که مواردناهنجار و غيراخلاقي را ترويج مي کنند که از اين طريق هم هويت ملي فرد را مورد تهاجم قرار مي دهند و». هم به تخريب شخصيت اجتماعي و حوزه رواني او مي پردازندوي با اشاره به اينکه نخستين و شايد خطرناک ترين اثر منفي اينترنت که موجب استفاده هاي نادرست است، مي گويد : » اعتياد اينترنتي « ، نوجوانان از اينترنت مي شود

زياده روي در استفاده از اينترنت مي تواند براي سلامت فکري و فيزيکي شخص خطرناک باشد. اعتياد به «اينترنت و رايانه کارکرد انطباقي شخص را مختل مي کند ،ضمن اين که اضطراب، افسردگي، کج خلقي، بي قراري و افکار وسواسي را هم براي فرد به دنبال دارد. از طرفي در عين حال که روابط اين افراد به ويژه نوجوانان و جوانان در جهان مجازي افزايش مي يابد، در مقابل از دامنه روابط آنان در جهان واقعي کاسته ». مي شود . همچنين احتمال لطمه ديدن عملکرد آموزشي نيز وجود دارد

دکتر هاشم پور، همچنين تصريح مي کند :

بهتر است رايانه در اتاق شخصي فرزندان نباشد (مخصوصا اگر در سن نوجواني و بلوغ مي باشند و رايانه «قابليت اتصال به اينترنت را داراست.) رايانه بايد در محلي باشد که والدين به راحتي بر صفحه مانيتورنظارت داشته باشند، در صورتي که امکان قرار دادن رايانه در محلي غير از اتاق شخصي ميسر نمي باشد،لازم است در مواقعي که فرزند در اتاق خود مشغول کار با رايانه است به صورت غيرمستقيم بر کار آنهاناظر باشند.

--------------------------------------

منابع:

aftab.ir

) www.kayhannews.ir روزنامه کیهان)

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: همگام با مربیان
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی