ویژه نامه ولادت با سعادت مولای متقیان
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11431
بازدید دیروز : 70777
بازدید هفته : 90657
بازدید ماه : 143935
بازدید کل : 10535690
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 21 / 1 / 1396





منابع تحقیق

برای استقرای آیاتی که از این دیدگاه درباره امام علی ‏علیه السلام و یا ائمه معصومین‏ علیهم السلام است ‏باید به سراسر تفاسیر روایی جامع همچون نورالثقلین، الدرالمنثور و همچنین آثاری که فضایل اهل بیت‏ علیهم السلام را از دیدگاه قرآن بررسی می‏کند، نظیر: شواهدالتنزیل، تاویل الآیات الباهره، بصائرالدرجات، احقاق‏ الحق و ملحقات آن و موسوعة‏الامام علی‏بن ابی‏ طالب‏ علیه السلام و... (61) مراجعه شود.

و برای مبحث تفسیر «نهان و باطن‏» قرآن، ماخذ مستقلی سراغ ندارم و می‏توان از لابه‏لای آثار علوم قرآنی استفاده کرد، مثلا: تفسیر طبری، جلد اول، ص 72 و مقدمه آن صفحه‏22; روح‏المعانی، جلد اول صفحه 7; بحارالانوار، جلد 19، صص 2 و 30 و صص 94 - 93 و... تفسیرالبرهان، جلد 1، ص 19; تفسیرالصافی، جلد 1، صص 17-14 و صص 34-30; تفسیرالتبیان، جلد1، ص 9; غرائب‏القرآن نیشابوری، ج‏1، ص 26; فتح‏البیان، جلد اول، صص 17-16; بیان السعادة، جلد اول، ص 13; محاسن‏التاویل، جلد اول، صص 67-51. نفحات الرحمن، جلداول، صص 31-28; المیزان، جلد سوم، صص 74-72. الحکمة‏المتعالیه، جلد سوم، صص 40-32; الغیب و الشهادة، جلد اول، صص 18-17; تقریب القرآن، جلد اول، صص 26-24; من هدی القرآن، جلد اول، صص 44-43; علوم‏القرآن عندالمفسرین، جلد سوم، صص 112-77 و...
علی علیه السلام برترین مصداق فضایل مؤمنان

روایات فراوانی از طریق شیعه و سنی دلالت دارد که زیبنده‏ترین مصداق صفات و فضایلی که خداوند برای مؤمنان در قرآن آورده است، علی‏علیه السلام است. او امیر مؤمنان و در خوبی‏ها سرامد آنان است و تمام آیات اهل ایمان درباره علی‏ علیه السلام نیز هست.

حافظ کبیر عبیدالله بن عبدالله بن احمد، معروف به حاکم حسکانی حنفی نیشابوری که از بزرگان قرن پنجم هجری است، یکی از مقدمات هفتگانه کتابش شواهدالتنزیل را به همین موضوع اختصاص داده است.

آقای دکتر نقی‏ پورفر نیز در این باره راهگشایی کرده و چنین گفته است:

راه دوم: آیات ناظر به اکمل صفات مؤمنان.

یکی از راه‏های شناخت اهل بیت‏علیهم السلام توجه به صفات و عملکردهای متعالی است که خداوند در قرآن کریم، از مؤمنان متعالی انتظار دارد، شخصیت اهل بیت عصمت و طهارت‏ علیهم السلام، جلوه عملی این صفات متعالی است.

در بسیاری از روایات، آیات بسیاری به عنوان شان اهل بیت‏علیهم السلام مطرح گشته است که در واقع از همین باب تطبیق آیات بر مصداق اکمل آن است، که اهل بیت‏علیهم السلام می‏باشند; نه آن که این دسته از آیات، منحصرا در شان اهل بیت ‏علیهم السلام باشد و شامل دیگر مؤمنان - در رتبه نازل‏تر- نشود (62).

برای تبرک و نمونه این حدیث را می‏آوریم: ابن عباس - مشهورترین مفسر صدر اسلام- زیر آیه کریمه
«ان للمتقین مفازا (63) »
گوید: او[قهرمان این آیه] علی بن ابی‏ طالب ‏علیه السلام است، به خدا او سرور کسانی است که تقوا و خوف الهی داشتند... (64)
نیز زیر آیه شریفه:
«و اما من خاف مقام ربه و... (65) »

گوید: علی‏ بن ابی ‏طالب‏ علیه السلام از مقام رب و صحنه حسابرسی محشر در میان بندگان، خائف بود از این رو از نافرمانی خدا دوری گزید و هوای خویش را از محرمات و از خواهش‏های نفسانی بازداشت و بدینسان بهشت، ویژه او است و هر کسی که چنین باشد. (66)

نکته: منظور از آیات مؤمنان، فضایل و ارزش‏های پارسایان است چون این روایات در مقام مدح علی‏علیه السلام است. نه آن جایی که با خطاب به اهل ایمان از کار زشتی نهی شده، مثل:
«یا ایهاالذین آمنوا لاتقربوا الصلوة و انتم سکاری حتی تعلموا ماتقولون‏»
ای مؤمنان! در حالت مستی نزدیک نماز نشوید تا بدانید چه می‏گویید.
و یا آیه:
«یا ایها الذین آمنوا آمنوا»
ای مؤمنان! ایمان واقعی و عمیق بیاورید.
توجیه و تبیین دیگر این که بگوییم: در همین موارد هم علی‏علیه السلام بارزترین مصداقی است که از این نقایص دور است.

روایات غیر منقح و نامربوط


برخی حضرت امیرعلیه السلام ‏را در آینه‏ای مغشوش و ناقص از روایات نشان داده‏اند که به جای مدح باعث مذمت است. مثلا در تفسیر علی بن ابراهیم قمی آن حضرت «بعوضه‏» یعنی پشه معرفی شده است و این نقل ناقص، با ماجرای واقعی، فرسنگ‏ها فاصله دارد.

بررسی آیه شریفه

در شان نزول آیه گفته ‏اند: هنگامی که خداوند برای منافقان دو مثال:
«مثلهم کمثل الذی استوقد...» و«او کصیب من‏السماء (67) »

را بیان فرمود یا هنگامی که در آیات قرآن (حج، آیه 73; عنکبوت، آیه 41) به مگس و عنکبوت (68) مثل زده شد، جمعی از مخالفان، این تمثیل را دستاویز قرار داده و زبان انتقاد و استهزا گشودند که این چه وحی آسمانی است که از عنکبوت و مگس سخن می‏گوید؟

در پاسخ‏شان آیه نازل شد که:
«خداوند از این که به [موجودات کوچکی مانند] پشه و حتی بالاتر آن مثال بزند شرم نمی‏ کند... (69) »

چرا که مثال وسیله ‏ای برای تجسم حقیقت است، گاهی بلاغت ایجاب می‏کند که گوینده، برای نشان دادن ضعف مدعی، موجود ضعیف یا خردی را برای مثال انتخاب کند. در ادامه می‏فرماید: «اما کسانی که ایمان آورده‏ اند می‏دانند که آن مطلب، حقی است از سوی پروردگارشان ولی آنها که کافرند می‏گویند: خدا از این مثال چه منظوری داشته است...»

نقل ناقص قمی ‏رحمه الله

در تفسیر قمی از حضرت امام صادق‏ علیه السلام آمده است:...

خدا این مثل را در شان امیرالمؤمنین بیان فرموده، و بنابراین امیرالمؤمنین علیه السلام «بعوضه پشه‏» است و «مافوقها» رسول‏ الله‏ صلی الله علیه وآله.
دلیلش آن که در ادامه آیه می‏فرماید:

«فاما الذین آمنوا فیعلمون انه الحق من ربهم‏» و «حق‏» در آیه یعنی امیرالمؤمنین‏ علیه السلام که رسول خدا از مردم برایش بیعت و پیمان گرفت، باز می‏فرماید:
«و اما الذین کفروا... الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه -فی‏علی- و یقطعون ما امرالله به ان یوصل...» (70) خدا در رد مخالفان، این اوصاف را بیان می‏دارد که با علی‏ علیه السلام نقض عهد و به جای صله رحم، قطع رحم کردند و... (71)
بدیهی است معرفی حضرت علی‏علیه السلام به صورت بالا، قدح است نه مدح!.


تحقیق ریشه ماجرا

روزی حضرت امام باقرعلیه السلام توصیه می‏فرمود:
ما را با نام و لقب و اوصاف خودمان یاد کنید و اوصاف ما را - جز در ضرورت - بر دشمنان ما ننهید که خداوند پاداش فراوانی می‏دهد...
در آن جا از امام‏علیه السلام پرسیدند: برخی از شیعیان و دوستان شما گمان می‏کنند که آن «بعوضه‏» در سوره بقره، آیه 26، علی‏علیه السلام‏است و «مافوقها» که ذباب و مگس باشد پیامبرصلی الله علیه وآله است!

حضرت توضیح داد:
«سمع هؤلاء شیئا لم یضعوه علی وجهه، انما کان رسول ‏الله ‏صلی الله علیه وآله قاعدا ذات یوم هو و علی‏ علیه السلام اذ سمع قائلا یقول: ماشاءالله و ماشاء محمد، و سمع آخر یقول: ما شاءالله و ما شاء علی فقال رسول‏ الله صلی الله علیه وآله: لاتقرنوا محمدا و علیا بالله عز و جل و لکن قولوا: ماشاءالله ثم ما شاء محمد ماشاءالله ثم ما شاء علی.

ان مشیئة‏الله هی القاهرة التی لاتساوی و لا تکافا و لا تدانی، و ما محمد رسول‏ الله‏ صلی الله علیه وآله فی الله و فی قدرته الا کذبابة تطیر فی هذه الممالک الواسعة، و ما علی فی الله و فی قدرته الا کبعوضة فی جملة هذه الممالک... (72)
یعنی:
آنان چیزی شنیدند ولی درست نفهمیدند، روزی حضرت رسول‏صلی الله علیه وآله با علی‏ علیه السلام نشسته بودند، شنیدند، گوینده‏ ای می‏گفت: «هر چه خدابخواهد و هر چه محمد بخواهد [پدید می‏آید] و دیگری می‏گفت: هرچه خدا بخواهد و هرچه علی بخواهد [رخ می‏دهد].

حضرت رسول‏صلی الله علیه وآله فرمود: محمد و علی را در ردیف خداوند قرار ندهید و به صورت جداگانه بگویید: هرچه خدا خواست و سپس هر چه محمد خواست، یا به طور جداگانه بگویید: هر چه علی خواست...

زیرا مشیت و خواست ‏خدا است که قاهر و غالب است‏ به گونه ‏ای که هیچ چیز مساوی و نظیر و معادل و نزدیک به آن نیست و محمد که پیامبر خدا است در مقایسه با خدا و قدرتش جز مگس نیست که در این کشورهای گسترده به پرواز در آید و علی در کنار خدا و قدرتش جز پشه‏ ای که در این جهان پهناور پرواز کند، بیش نیست. [و این دو اصلا قابل ذکر نیستند]

با این که فضل و عنایتی که خدا بر محمد و علی داشته، آن قدر زیاد است که برابری نمی‏کند بر فضل الهی بر تمامی آفریدگانش از اول تا آخر روزگار .
این بود سخن رسول‏الله‏صلی الله علیه وآله در قصه ذباب و بعوضه در این‏جا، و اصلا ربطی به آیه شریفه «ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة‏» (73) ندارد.

نمونه دیگر

در زیر آیه شریفه
«و لقد کنتم تمنون الموت من قبل ان تلقوه فقد رایتموه (74) ».
گفته‏ اند: قریش حضرت امیرالمؤمنین علی‏علیه السلام‏را در جنگ بدر «موت‏» می‏نامیدند. (75)
بدیهی است این تعبیر قدح و مذمت است،نه مدح و منقبت، مگر تاویل شود به این که حضرت علی‏علیه السلام باعث مرگ کفار قریش بود، و این تعبیری است از زبان دشمن و شجاعت را می‏رساند.

بررسی

هر چه تحقیق کردم ریشه این مطلب و ماخذ دست اول را که معاصر اهل بیت‏علیهم السلام باشد نیافتم. ولی اندکی دقت نشان می‏دهد که لقب «موت‏» برای امام‏ علیه السلام با این آیه هیچ تناسبی ندارد، زیرا ماجرای آیه مزبور، مربوط به پس از جنگ احد است که مشت مدعیان دروغین اشتیاق شهادت باز شد، پیش از آن وقتی سخن از شهدای بدر و فضیلت جانبازی در راه خدا و... به میان می‏آمد برخی با تظاهر آرزوی شهادت می‏کردند و می‏گفتند: ای کاش این افتخار در میدان بدر، نصیب ما نیز شده بود، طولی نکشید که جنگ احد پیش آمد.

مجاهدان راستین جنگیدند و برخی شربت‏ شهادت نوشیدند ولی مدعیان، هنگامی که آثار شکست را در ارتش اسلام مشاهده کردند فرار کردند.
این آیه با سرزنش آن‏ها می‏گوید:

شما کسانی بودید که آرزوی مرگ و شهادت در راه خدا را در دل می‏پروراندید، پس چرا آن وقت که با چشم خود محبوب خویش را در برابر خود دیدید فرار کردید؟ (76)

از این رو مضمون این آیه نیز ربطی به نام مبارک حضرت علی‏ علیه السلام ‏ندارد.


چند نمونه دیگر


استاد آیت‏ الله معرفت در نقد تفسیر علی بن ابراهیم قمی چند نمونه دیگر را یادآور شده است:

1 - گفته ‏اند مراد از «الساعة‏» در آیه 11 سوره فرقان یعنی علی ‏علیه السلام (77) با این که منظور از آیه «کذبوا بالساعة‏» تکذیب قیامت است.

2 - «المشرقین‏» در آیه شریفه «رب المشرقین و رب المغربین (78) »حضرت رسول‏ صلی الله علیه وآله و حضرت علی‏ علیه السلام و «المغربین‏» امام حسن و امام حسین‏ علیهما السلام است. (79)

3 - «ثقلان‏» در آیه «سنفرغ لکم ایه الثقلان (80) »قرآن و عترت‏ علیهم السلام‏است. (81)




 

 


پی ‏نوشت‏ها:
1. در یک مقاله‏ کتابشناسی که سالیانی پیش تهیه کردم، بیش از 70 اثر در این زمینه پیدا کردم.
2. ران ملخی است تحفه درویش چه کند بی نوا ندارد بیش
3. اهل بیت‏ علیهم السلام در قرآن.
4. بقره (2): 207.
5. ر.ک: شواهدالتنزیل، ج‏1، صص 132- 123، نورالثقلین، الدرالمنثور و سایر تفاسیر، زیر همین آیه.
6. شواهد التنزیل، ابوالقاسم حسکانی، ج‏1، صص 268-267، نورالثلقین، ج‏2، ص 32.
7. ر.ک: تفسیر ابن کثیر، ج‏2، ص‏322، الدرالمنثور، ج‏4، صص 125-122، نورالثقلین و... زیر آیه
8. هود (11): 17.
9. نهج‏ البلاغه، خطبه قاصعه به شماره 192، بخش پایانی خطبه.
10. اهل بیت در قرآن، نقی ‏پورفر، صص 160-158، با اندکی تصرف.
11. رعد (13): 43.
12. سنن ابن ماجه، ج‏1، ص‏44، باب فضایل علی‏ علیه السلام- نقل از «اهل بیت در قرآن‏»، ص 173.
13. المیزان، ج‏14، ص 221. ر.ک: الدرالمنثور، ج‏5،ص 566، زیر همین آیه شریفه.
14. احادیث زیادی در نزول آیه شریفه « انما ولیکم الله و...» (مائده (5): 55) در مورد صدقه دادن انگشتری که حضرت امیرعلیه السلام، در حال رکوع انجام داده‏اند، از شیعه و سنی وارد شده‏است. امامان ‏علیهم السلام و افرادی چون ابوذر، عمار، جابر، ابن عباس، انس بن مالک، سلمة بن کمیل، ابورافع و عمروعاص، آن را روایت کرده‏ اند. مفسران روایی چون‏احمد، نسایی، طبری، طبرانی، عبدبن‏ حمید آن را نقل کرده‏ اند. فقها در کتاب «صلات‏» مساله فعل کثیر و در کتاب «زکات‏» مساله اطلاق زکات بر صدقه مستحب، متعرض آن شده‏ اند، بزرگانی از ادبا نظیر زمخشری در کشاف و ابوحیان در تفسیر خود آیه را با روایات منطبق دانسته‏ اند. ر.ک: المیزان، ج‏6 ص 25;مجله میراث جاویدان سال 4، ش 1، ص 50.
15. مائده (5): 55.
16. آل عمران (3): 7.
17. المیزان، ج‏3، ص 70.
18. ر.ک: المیزان، ج‏1، ص 42.
19. تفسیر عیاشی، ج‏1، ص‏11.
20. المیزان، ج 1، ص 42.
21. نهج‏البلاغه، خطبه 198.
22. تفسیر فرات کوفی، ص 138، حدیث 166.
23. رعد (13): 7.
24. بحارالانوار، ج‏2، ص 279.
25. بینه (98): 7، یعنی: در حقیقت کسانی که گرویده و کارهای شایسته کرده‏اند، آنانند که بهترین آفریدگانند.
26. شواهدالتنزیل، ج‏2، ص 161; حضرت استاد، محمدباقر محمودی مصحح این کتاب، از ص 457 تا ص 474، ده‏ها روایت و ماخذ معتبر از اهل سنت درباره این حدیث ذکر کرده است.
27. فجر (89): 27، یعنی: ای نفس مطمئنه خشنود و خداپسند به سوی پروردگارت بازگرد و در میان بندگان من درآی و در بهشت من داخل شو.
28. جن (72): 16، یعنی: و هر کس از یاد پروردگار خود دل بگرداند، وی را در قید عذابی روز افزون درآورد.
29. شواهدالتنزیل، ج‏2، ص 386.
30. واقعه (56): 10، یعنی: و سبقت‏گیرندگان مقدمند; آنانند همان مقربان.
31. شواهدالتنزیل، ج‏2، صص 297-291.
32. واقعه (56): 13، یعنی: و اندکی از متاخران.
33. زمر (39): 9، یعنی: آیا کسانی که می‏دانند با کسانی که نمی‏دانند، یکسانند.
34. ر.ک: تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامة الطباطبائی، دکتر خضیر جعفر، ایران، قم، دارالقرآن الکریم، 1411.
35. نهج‏البلاغه، خطبه 133، ص 132، با ترجمه دکتر شهیدی.
36. بقره (2): 185.
37. ر.ک: التفسیر و المفسرون فی ثوبه‏القشیب، محمدهادی معرفت، ج‏2، ص 22.
38. نقد و نظر آرای این نویسنده و بررسی این که تا چه‏اندازه به سر منزل مقصودشان دست‏یافته، فرصتی فراتر می‏طلبد.
39. بررسی شخصیت اهل بیت‏علیهم السلام در قرآن، نقی‏پورفر، صص 6-5.
40. همان، ص 40.
41. نحل (16): 43.
42. الدرالمنثور، ج‏7، ص 349.
43. اهل بیت‏علیهم السلام در قرآن، ص 186.
44. الدرالمنثور، ج‏5، ص 544; شواهد التنزیل، ج‏1، صص 477- 464، با 22 حدیث.
45. کنزالعمال، ج‏13، ص 152.
46. همان، ص 178.
47. التفسیر والمفسرون، محمدهادی معرفت، ج‏1، ص 21. حضرت استاد چهار معنای «تاویل‏» را نزدیک به همین اصطلاح دانسته است.
48. بصائرالدرجات، ص 195.
49. تفسیر عیاشی، ج‏1، ص 15، شماره 6.
50. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج‏1، صص 34-30.
51. همان.
52. همان.
53. نحل (16): 90.
54. القاب‏الرسول و عترته، قطب راوندی، ص 30; بحارالانوار، ج‏35، ص 411.
55. بقره (2): 118; همچنین زیر آیات: یونس (10): 101; قمر (54): 43.
56. تفسیر البرغانی، جزء اول صص 327-326.
57. تفسیر البرغانی، جزء اول، ص 329.
58. ملک (67): 30.
59. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج‏2، ص 727; ر.ک: تاویل الآیات الظاهرة، ج‏2، ص 708.
60. التفسیر والمفسرون، محمدهادی معرفت; ج‏1، صص 27-26، با اختصار.
61. این اثر از تازه‏های نشر دارالحدیث، به اهتمام آقای ری شهری و بسیار سودمند و فراگیر است.
62. بررسی شخصیت اهل بیت‏علیهم السلام در قرآن، دکتر نقی‏پورفر، ص 8.
63. نبا (78): 31.
64. شواهد التنزیل، ج‏2، ص 419، زیر همین آیه.
65. نازعات (79): 41-40.
66. شواهد التنزیل، ج‏2، ص 422.
67. بقره (2): 17 و 19.
68. حج (22): 73; عنکبوت (29): 41.
69. بقره (2): 26.
70. بقره (2): 27-26.
71. تفسیرالقمی، ج‏1، صص 35-34.
72. البرهان فی تفسیر القرآن، سیدهاشم حسینی بحرانی، ج‏1، صص 161-160.
73. البرهان فی‏تفسیرالقرآن، سیدهاشم‏حسینی بحرانی، ایران، قم، مؤسسة البعثه، ط 1، 1415ق، رحلی، گالینگور، ج‏1 صص 161-160.
74. آل عمران (3): 143.
75. القاب الرسول و عترته، قطب‏الدین راوندی (م‏573) در مجموعه میراث شیعه‏دفتر اول، ص 47.
76. ر.ک: تفسیر نمونه، ج‏3، ص 112.
77. تفسیرالقمی، ص 112، زیر آیه.
78. الرحمن (55): 17.
79. تفسیر القمی، ج‏2، ص 344، زیر آیه.
80. الرحمن (55): 31.
81. التفسیر والمفسرون، محمدهادی معرفت، ج‏1، ص 485.
علی مختاری 1



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی