مواعظ حکیمانه
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 144
بازدید دیروز : 1059
بازدید هفته : 334001
بازدید ماه : 656282
بازدید کل : 11048037
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 1 / 1 / 1396

 هرجا انسانها خوب شدند، زندگى هم خوب خواهد شد. هرجا انسانها در خود تحولى عمیق به وجود آوردند، در زندگى آنها هم تحولى عمیق به وجود خواهد آمد. اگر مى‌بینیم که در این دنیاى بزرگ، زشتى و بى‌عدالتى و تبعیض و فقر و تلخى و نشانه‌ها و خصوصیات شیطانى وجود دارد، باید رد پاى عامل همه را، در وجود انسانها و شیطان درونى آنها بیابیم.

ما مردم ایران، این فرصت را پیدا کردیم و خداى متعال این نعمت بزرگ را به ما داد که زندگى خویش را تحول بدهیم و خودمان را از اسارت طاغوت و حاکمیت شیطان، به حاکمیت اللَّه و مدیریت دین خدا متحول کنیم. خداى متعال، بنده‌یى از صالحان و برگزیدگان و بهترینها را در میان ما مأمور کرد و برانگیخت، تا با قدرت الهى و با عزم و اراده‌ى رحمانى، ما را به سمت وادى دین هدایت کند، نیروهاى ما را به کار بگیرد، ملت ما را بیدار نماید، دشمن را به ما بشناساند و دلهایمان را با هم مهربان کند. ما به مدد الهى و به رهبرى آن مرد صالح و بزرگ و برگزیده، این راه را طى کردیم و بحمداللَّه توانستیم اسلام را در حد میسور و معقول و در این فاصله‌ى زمانى، در جامعه‌ى خودمان حاکمیت ببخشیم. این، نعمت بزرگى است. این راه تا سرمنزل نهایى هنوز امتداد دارد و ما ملت ایران وظیفه داریم که این راه را طى کنیم و این، جز با اراده‌ى الهى و رحمانى و با تحول درونى و دور ریختن رذایل اخلاقى از نفوس خودمان، امکان‌پذیر نیست.(1)

*******

...عید کامل براى یک ملت، هنگامى است که آحاد ملت بتوانند درون خودشان را با امید، ایمان، نشاط و وجدان کار و آگاهى و معرفت بسازند. همچنین بتوانند با استحکام بخشیدن به رابطه‌ى خود با خداوند متعال و تحکیم معنویت در درون، به وسیله‌ى دعا و با استعانت از خدا، با توکل، خضوع و عبادت، جان و دل خود را روشن کنند و به آن امید و اطمینان و آرامشى که براى سعادت انسان لازم است، برسند. در چنین وضعیتى است که یک ملت در مقابل حوادث زمانه، دیگر به‌هیچ‌وجه آسیب‌پذیر نخواهد بود. ان‌شاءاللَّه در این سال جدید و بخصوص در این ماه مبارک رمضان و این روزها و شبهاى قدر، بتوانیم به چنین توفیقاتى دست پیدا کنیم.(2)

*******

...یک سال دیگراز عمر ما گذشت و ما، در آستانه‌ى سال دیگرى از ایام عمرمان قرار گرفتیم. آنچه گذشت، امتحانى الهى بود؛ که اگر توانسته باشیم در ساعات و آنات و لحظات آن به وظایف خود عمل کنیم و عمل کرده باشیم، از آنچه که از دست رفته و گذشته است، دچار حسرت نخواهیم بود. امیدواریم که این‌طور باشد؛ و اگر خداى ناکرده، در آنچه گذشته است، قصور و تقصیر و غفلتى کرده و به وظایف خودمان اهمیّت نداده باشیم، و آنچه که ما را به کمال مى‌رساند مورد غفلت قرار گرفته باشد، یا خداى نکرده به جهت و راهى حرکت کرده باشیم که براى بنى‌آدمْ مایه‌ى خسران و تأسف است، در این صورت، آنچه که از دست داده‌ایم، مایه‌ى حسرت مضاعفى است! عمرى است که از دست رفته، و سرمایه‌اى است که نابود شده، و پرونده‌ى سیاهى است که خداى ناکرده ممکن است به وجود آمده باشد.(3)

*******

... ما در دعاى آغاز تحویل، از خداى متعال مى‌خواهیم که حالمان را به بهترین حال برگرداند. در طول ماه مبارک رمضان هم، از خداى متعال خواستیم که «اللّهم غیّر سوء حالنا بحسن حالک.(1)» بدیها و ناهنجاریهاى حال ما، منش ما، زندگى ما و روح و جسم ما را به برکتِ خیر و رحمت محضى که در وجود توست، تبدیل کن. این تغییر و تحوّل، یکى از بزرگترین اسرار حرکت تکاملى انسان است که اسلام ما را به آن امر کرده و دستور داده است. مخصوص کسان خاصى هم نیست. مبادا کسى خیال کند که تغییر حال، از آنِ کسانى است که طبق معیارهاى اسلامى، دچار بدحالى‌اند! حتّى کسانى که حال و اخلاق نیکى دارند، چون بهترین نیستند، از خدا مى‌خواهند که به سمت بهترین حرکت کنند. ما، هر که هستیم، هر جا هستیم و در هر مرتبه‌اى از دانش، معرفت، کمال و اخلاق انسانى قرار داریم، باید از خدا بخواهیم که حالمان را نیکوتر کند و ما را به سمت کاملتر شدن پیش ببرد.

این‌جا سؤال پیش مى‌آید که «نشانه و جهت این کامل شدن چیست و چگونه مى‌شود که انسان حالش بهتر مى‌گردد و به سمت کاملتر شدنْ پیش مى‌رود؟» من، دو عنوان را به عنوان نشانه به شما عزیزان خودم که این صحبت را در آغاز سال مى‌شنوید، عرض مى‌کنم. این دو نشانه، عبارت است از سازش و آشتى با خدا و سازش و آشتى با مردم. ما، هر جا هستیم و هر کیفیّت حالى که داریم، باید به سمت اُنس و آشتى کردن با خداى متعال پیش برویم. یعنى گناهان را در رفتار خودمان جستجو کنیم و آنها را کنار بگذاریم. انسان، غالباً بدیهاى کار خودش را نمى‌شناسد. به عبارت دیگر، حبّ نفسْ نمى‌گذارد که ما به نواقص و عیوب خودمان آشنا شویم. پس، باید اوّل این نواقص و عیوب را جستجو کنیم و بشناسیم و با برطرف کردن آنها، خودمان را به خدا نزدیک سازیم. به تعبیر من، «با خدا، آشتى کنیم.» سپس، آشتى با مردم، صفا با مردم، وفا با مردم، نیک‌رفتارى با مردم و نیکوکارى با مردم را - یعنى با همه‌ى قشرها؛ مخصوصاً با کسانى که ضعیفند؛ چه ضعیف از لحاظ جسمى، چه ضعیف از لحاظ مالى، چه ضعیف از لحاظ موقعیت اجتماعى و چه ضعیف از لحاظ ندانستن راه و چاه زندگى - سرلوحه‌ى رفتار خود قرار دهیم. در برابر هر کس که قرار مى‌گیریم، مخصوصاً اگر ضعیف باشد، به تصحیح رفتارمان با او بپردازیم و سعى‌مان این باشد که با مردمِ خوب و بندگان خدا، حالت آشتى پیدا کنیم. اگر در این جهت پیش برویم و خودمان را لحظه به لحظه پیراسته‌تر کنیم، آن وقت، تحویل «حال» به «احسن حال» انجام گرفته است. نمى‌گویم که «بهترین» خواهیم شد. اما ان‌شاءاللَّه به سمت «بهترین» حرکت خواهیم کرد.(4)

*******

... من مى‌خواهم به مردم عزیزمان عرض کنم که این حضور پرعظمت شما در صحنه‌هایى که حضورتان لازم و ضرورى است، نشان‌دهنده و نمایشگر قدرت و تصرّف الهى است. این همان معناى «یا مقلّب القلوب و الابصار» و «یا مدبّر اللیل و النّهار» است. خدا، گرداننده‌ى دلها و هدایت کننده‌ى جانها و روحهاست. این همه تبلیغات علیه ایران و ایرانى و نظام اسلامى و همه‌ى جریانها و حوادث زندگى در این کشور به وسیله‌ى سردمداران و تبلیغاتچیهاى بزرگ جهانى انجام مى‌شود. رسانه‌هایى که در اختیار استکبار و صهیونیسم هستند به‌طور دائم این ملت را بمباران تبلیغاتى مى‌کنند. درعین‌حال وقتى ملاحظه مى‌کنید و مى‌بینید آحاد این ملت این گونه در مقابل تبلیغات دشمن، سرافراز، مستقیم، قائم به نفس و پرنشاط در صحنه حضور پیدا مى‌کند؛ متوجه مى‌شوید که این دست خداست و تصرّف پروردگار در دلها و جانهاست و این خنثى کردن نقشه‌هاى دشمن به وسیله‌ى تدبیر و اراده‌ى الهى است. این نقش عظیم و حیاتى را که نقش اصلى در عالم وجود است، باید در همه‌ى مراحلِ زندگى‌مان در نظر داشته باشیم. آحاد ملت؛ مسؤولین کشور و کسانى که براى خودشان در این جامعه و کشور و روى این کره‌ى خاکى، شأن انسانى صحیح و شأن اسلامى حقیقى قائلند، باید به این اراده‌ى الهى و این تصرّف الهى در دلها و جانها ایمان داشته باشند و بدانند که کارها با قدرت و اراده‌ى الهى پیش مى‌رود و در این رهگذر، ملت و شخصى موفّق است که رابطه‌ى خودش را با خداى متعال روزبه‌روز بهتر کند و عبودیّت را در مقابل پروردگار، روزبه‌روز بیشتر و روشن تر و شفّافتر نماید.(5)

*******

... اسراف در ثروت عمومى و موجودیهاى این کشور و منابع طبیعى و نیز در آنچه که با زحمت زیاد به دست مى‌آید و اسراف در نان و آب و انرژى و نیروى انسانى، همه‌ى اینها بد است. اسراف، نقطه‌ى مقابل آن توصیه‌اى است که ما در سال گذشته و سالهاى قبل از آن عرض کردیم که عبارت از «انضباط» است. اگر بخواهیم با اسراف مبارزه کنیم، باید براى این کار برنامه‌ریزى انجام گیرد و آن را مسؤولان دولتى انجام دهند. بنابراین، توصیه‌ى اوّل من، مبارزه با اسراف و زیاده‌روى و نابود کردن اموال عمومى و اموال شخصى است؛ چون اموال شخصى هم، به نحوى به اموال عمومى برمى‌گردد.

توصیه‌ى دیگرى که براى سال جدید دارم و همیشه مى‌خواهم آن را مطرح کنم، توصیه‌ى به کار سازنده است. خیلى کسان کار مى‌کنند که سازنده نیست. بعضى هم کارهایى مى‌کنند که مخرّب است. همه باید تلاش نمایند کار سازنده بکنند. کار سازنده، مبارزه با دشمن است. اگر کسى براى علم و براى اداره‌ى کشور تلاش کند، با دشمن مبارزه کرده است. اگر کسى براى افزایش ثروت ملى تلاش کند، با دشمن این ملت و این کشور مبارزه کرده است؛ چون دشمن نمى‌خواهد این کشور به‌خوبى اداره شود و امور مردم به سهولت بچرخد. دشمن مى‌خواهد مشکل درست کند. باید با اداره‌ى صحیح و کار سازنده و صحیح و منطقى، با دشمن مقابله کرد.

بنابراین، در هر کارى که شما هستید و در هر رشته‌اى که کار مى‌کنید، باید کوشش کنید کار شما سازنده باشد. یعنى براى این کشور و این ملت و براى آینده، مفید فایده‌ى باشد. البته فایده‌ى شخصى هم، براى کارهاى آحاد مردم، یک هدف است؛ اما به این نباید اکتفا کرد. باید علاوه بر فواید شخصى، به منافع عمومى هم توجّه شود. بنابراین، توصیه به کار سازنده هم، توصیه‌ى دوم است. یک توصیه‌ى مهم دیگر هم هست که مى‌خواهم بخصوص به مسؤولان دولتى و هر کسى از مردم که به آنها کمک مى‌کند، تأکید کنم و آن، استنقاذ حقوق عمومى است. بسیارى هستند که ثروتهاى بادآورده‌اى دارند، مالیات نمى‌دهند، از اموال عمومى به نفع شخصى خود استفاده مى‌کنند و بدون استحقاق بسیارى هستند که مالیات و حقى را که متعلّق به مردم است، از درآمد و کسب خود منع مى‌کنند و نمى‌دهند. این، کارِ ناروایى است. در جامعه‌ى ما باید در همه‌ى ذهنها و فکرها جا بیفتد که منع مالیات و منع اداى حقوق عمومى دولت و ملت، یک خلاف و یک گناه است. مسؤولان دولتى باید تلاش کنند که مالیات را - بخصوص - از کسانى که ثروتهاى زیادى دارند و مالیات آنها در وضع کشور مؤثّر است، استنقاذ کنند؛ چون این حقّ مردم است و باید آن را به هر نحوى که روا و شایسته است بگیرند. البته، طبقات متوسّط - کسانى که آن‌طور ثروتها را ندارند - مالیات مى‌دهند و در دادن آن هم، آسان‌گیرتر هستند و سهلتر عمل مى‌کنند. کسانى هم هستند که از امکاناتى که در اختیار آنهاست و متعلّق به آحاد مردم است، ثروتهاى زیادى را به دست مى‌آورند. اینها، حقّ دولت را - که حقّ این مردم است - ادا نمى‌کنند. بنابراین، گرفتن مالیات و اداکردن آن و کمک به دولت و استنقاذ مالیات، یک وظیفه است.(6)

*******

... امیدوارم این سال جدید براى ملت ما سال مبارک و به معناى حقیقى کلمه سال نیکى باشد. البته مبارکى یک سال براى یک ملت، فقط به جنبه‌هاى مادّى آن سال نیست؛ گاهى جنبه‌هاى معنوى اهمیت بیشترى دارند. اگر ملتى بتواند یک تحوّل اخلاقى در خود به وجود آورد؛ اگر بتواند رذایل اخلاقى را از درون خود پاکسازى کند و خود را به فضایل اخلاقى آراسته سازد، حقیقتاً براى آن ملت عید است. شاید اساساً قرار دادن اعیاد - چه اعیاد ملى و چه اعیاد دینى و مذهبى - براى ایجاد چنین تحوّلاتى در درون انسانهاست.

خوشبختانه در این سالهاى اخیر، ملت ما از لحاظ معنوى، پیشرفتهاى زیادى کرده‌اند. اقبال به معنویّات، اقبال به دین و عبادت، توجّه به ذکر و حضور و خشوع و به نماز و روزه و به طاعت حق و تقرّب به پروردگار در بین ملت ما؛ بخصوص جوانانمان رایج و شایع شده است؛ ولى تحوّل اخلاقى، فقط این نیست. شاید بشود گفت که تحوّل اخلاقى براى ملت، دشوارتر هم هست و به همین جهت، در باب تحوّل اخلاقى هم مخاطب اوّل و مسؤول اوّل جوانان هستند که براى آنها همه‌ى کارها آسانتر و راحت‌تر است. دلهاى جوانان، نورانى است و فطرتهاى آنان، سالم و دست‌نخورده است. آلودگى آنان به زخارف و آلودگیهاى دنیا؛ به بندهاى گرانى که پولدوستى و مالدوستى و جاه‌طلبى و قدرت طلبى و این چیزها بر پاى انسان مى‌زند، خیلى کمتر است؛ لذا تحوّل اخلاقى در جوانان آسانتر است. البته میانسالها، بلکه کمسالها هم نباید از امکان تحوّل اخلاقى در خودشان مأیوس باشند. تحوّل اخلاقى، یعنى این‌که انسان هر رذیلت اخلاقى را - هر اخلاق زشت، هر روحیه‌ى بد و ناپسندى که موجب آزار دیگران یا عقب‌ماندگى خود انسان است - کنار بگذارد و خویشتن را به فضایل و زیباییهاى اخلاقى، آراسته کند. در جامعه‌اى که حقد و بددلى و کینه نباشد، اگر کسانى صاحب فکرند، آن فکر را در راه توطئه براى دیگران و تقلّب با دیگران و خدعه در کار دیگران به کار نبرند؛ اگر کسانى داراى سواد و معلوماتند، آن را در راه ضرر زدن به مردم و کمک کردن به دشمنان مردم به کار نبرند؛ بلکه همه‌ى افراد انسان در یک جامعه، نسبت به یکدیگر خیرخواه باشند، به هم کینه نورزند، به هم حقد و حسد نداشته باشند، به بهاى نابودى دیگران، زندگى خود را سروسامان ندهند و دست یافتن به همه چیز را نخواهند. این تحوّلِ اخلاقى است و حدّاقل قضیه است.

در جامعه‌اى که بد عمل کردن نسبت به محرومان با بى‌اعتنا بودن نسبت به آنان همراه نباشد؛ مال مردم خوردن وجود نداشته باشد؛ اگر خُلقیّات اسلامى - همان چیزهایى که در اسلام براى یک انسان فضیلت است، همان چیزهایى که به تعبیر روایات، جنود عقل است - رواج پیدا کند؛ مردم اهل صبر و استقامت باشند؛ اهل توکّل و تواضع و حلم باشند، نسبت به یکدیگر بدبین نباشند؛ نسبت به احوال یکدیگر بى‌تفاوت نباشند؛ نسبت به سرنوشت جامعه قناعت وجود داشته باشد؛ زیاده‌روى و اسراف و ریخت و پاش و این چیزها نباشد و نشانى از حرص و افزون طلبى در امور مادّى نباشد، این جامعه به بهشت و گلستان تبدیل مى‌شود. گرفتارىِ امروز مردم دنیا، حتّى کشورهاى ثروتمند و پیشرفته، این چیزهاست. تهیدستى از اخلاقیّات است که انسانیّت را امروز در دنیا پریشان کرده است.

ملت ما به برکت اسلام، به برکت سنن کهن خود و به برکت فضایل اخلاقى که در او وجود دارد، بحمداللَّه مقدارى از این پریشانى جهانى بر کنار مانده است و غالب ملتهاى مسلمان نیز به برکت اسلام، امتیازاتى را دارند. البته این به معناى آن نیست که ما کمال اخلاقى داریم؛ نه. نقصهاى زیادى در ما هست، کمبودهاى زیادى در ما وجود دارد که باید این کمبودها را جبران و برطرف کنیم. تنبلى، نومیدى، بى‌حوصلگى، بهانه‌جویى نسبت به انسانهاى دیگر و همان خصال ناپسندى را که قبلاً اشاره کردم، هر کدام در ما هست، باید دور بریزیم. این، یک مبارزه و مجاهدت است.

جوان، به طور طبیعى اصلِ هماورد طلبى است. بسیار خوب؛ هماورد مورد علاقه‌ى ما که مى‌خواهیم جوانان با آن دست و پنجه نرم کنند، نفس امّاره است که انسان را به پستیها و زشتیها دعوت مى‌کند و او را از عروج و تکامل باز مى‌دارد. جوانان باید در مقابل شهوات و هوسهایشان و در مقابل همه‌ى انگیزه‌هایى که آنان را به چنین رذایلى فرا مى‌خواند، مقاومت کنند. جوانان در درجه‌ى اوّل قرار دارند و غیر جوانان نیز همین‌طورند. بر همه واجب است، بر امثال من هم واجب است؛ بلکه بیش از دیگران واجب است کسانى که مسؤولند؛ کسانى که مأموریت بزرگى را بر عهده گرفته‌اند و کسانى که تصمیم و اقدام و حرکت و رفتار آنان، فقط رفتار یک شخص نیست؛ بلکه رفتار یک مجموعه است، رفتار یک جامعه است و گاهى در چشم دیگران، رفتار یک کشور است، باید خیلى مراقبت کنند. آنان بیش از دیگران مخاطب به خطاب الهى‌اند و موظّف به این هستند که دعاى شریف «حَوِّلْ حالِنا اِلى اَحْسَنِ الْحالِ» را در خودشان تحقّق بخشند.

عزیزان من؛ ملت شریف ایران! درست است که تحوّل را در حقیقت خدا به وجود مى‌آورد و لذا در این دعا ما از خدا مى‌خواهیم که «حوّل حالنا الى احسن الحال»؛ یعنى حال ما را به بهترین حالها تبدیل کند؛ اما در همه‌ى دعاها این طور است که از سوى انسان، تلاش و حرکت و همّت لازم است. همه باید در اقدام، در عمل و در خوب کردن خود، همّت بگمارند. در زمینه‌ى مسائل اجتماعى نیز همین‌طور است.امروز دوران ما، دوران بناى نوین کشور اسلامى ماست. ما باید از نو ایران را بسازیم؛ به همان شکلى که شایسته‌ى ملت بزرگ ایران است؛ به همان شکلى که اسلام از ما خواسته است که ما خانه و کشور و جامعه‌ى خود را بسازیم؛ به طورى که ویرانیهاى وارد شده بر آن - ویرانیهاى جنگ، ویرانیهاى دوران ستمشاهى و دوران تسلّط حاکمان و زمامداران فاسد و مفسد و وابسته - برطرف شود. ویرانیهاى کشور را ما باید بسازیم. ما باید کشورمان را از نو بنا کنیم؛اما بناى ایران، فقط به معناى ترمیم ویرانیها نیست؛ بلکه باید همه چیز را که خداى متعال در این کشور به ودیعه گذاشته است، احیا کنیم و در اختیار نسل کنونى و نسل آینده قرار دهیم. منابع طبیعى، منابع انسانى، امکانات اجتماعى، طبیعت نیکویى که در اختیار ماست، میراث عظیمى که گذشتگانمان در اختیار ما گذاشته‌اند و خیلى از امکانات دیگرى که هست را، باید احیا کنیم و در واقع نعم الهى را استخراج نماییم.(7)

*******

... در این دعاى پُرمغزى که در آغاز سخن، تلاوت شد و بر زبان همه جارى است، از خداى متعال درخواست مى‌کنیم که حال ما را به بهترین حالات برگرداند. هرجا که باشیم و هرچه نیکویى در حال ما باشد، نیکوتر از آن هم هست. ما از خداوند متعال در این دعا، درخواست مى‌کنیم که حال ما را به بهترین حالات برساند. این درخواست، مخصوص حال شخصى نیست؛ بلکه درباره‌ى کسان خود، ملت خود و در یک دایره‌ى وسیعتر، درباره‌ى بشر و انسانیت است.

البته باید توجه داشته باشیم که دگرگونى هر پدیده‌اى در عالم، به دست انسان است و همه‌ى تحوّلها با اراده‌ى انسان، انجام مى‌گیرد. انسان اگر بخواهد در وضعیت جامعه‌ى خود، کشور خود و زندگى خود، تحوّل ایجاد کند، باید این تحوّل را در خود آغاز کند - تحوّل اخلاقى، تحوّل درونى، رفتن به سوى صفا و انسانیت، عبودیّت پروردگار و تسلیم در مقابل اراده‌ى خداوند عالم و آفریننده‌ى هستى - که این تحوّل، سعادت انسانها را متضمّن است.

بشر هرچه ناراحتى و رنج و دشوارى تحمّل مى‌کند، بر اثر دورى از راه خدا و سرکشى در مقابل احکام الهى است. بحمداللَّه مردم کشور ما در این راه، حرکت بزرگى را آغاز کرده و در این حرکت، پیش رفته‌اند و من امیدوارم هرچه مى‌گذرد، مردم ما از لحاظ اخلاق فردى و جمعى، از لحاظ ایجاد صفات و خصال ممتاز بشرى در درون خودشان، پیشتر بروند و با دوستان، با صفا و محبّت و با مروّت هرچه بیشتر، با بیگانگان با هوشیارى و بیدارى هرچه بیشتر و با دشمنان با سرسختى هرچه بیشتر مواجه شوند، تا ان‌شاءاللَّه بتوانند کشتى نجات خودشان را به ساحلهاى امن و امان الهى برسانند.(8)

*******

... سالى که در این ساعت و در این روز آغاز مى‌شود، سالى است با امیدها و با امکانات فراوان و ان‌شاءاللَّه با توکّل به خدا، سالى متناسب با خواستها و ارزشهاى ملت ایران است. از مهمترین خصوصیات امسال این است که مصادف با صدمین سال ولادت امام بزرگوار ماست. به همین مناسبت جا دارد که این سال را سال امام خمینى (رحمت اللَّه‌علیه) بدانیم و بنامیم. فقط هم نامیدن و عنوان، کافى نیست. باید ان‌شاءاللَّه همه سعى کنند شخصیت بزرگوار امام خمینى را با همان ابعاد عظیم، به درستى بشناسند و خصوصیات آن را ان‌شاءاللَّه در زندگى خود و زندگى ملت و عرض و طول معنوى کشور، اِعمال و پیاده کنند.

طبق ارزیابى من، امام بزرگوار ما مظهر تجدید حیات تاریخى ملت ایران است. ملت ایران در طول قرنهاى متمادىِ گذشته - که اگر خیلى هم به قدیم نرویم، در همین قرنهاى اخیر - محکوم حاکمیت کسانى بود که اساس حکومت و مشروعیت آنها متّکى به زور بود؛ با زور و با راه انداختن کشتارها و حوادث خونین، بر سرِکار مى‌آمدند. حکّام این کشور، مدّتى را با جبّاریت و استبداد و خودکامگى، زندگى مى‌کردند. البته بعضى انسانهاى باتوان و باعُرضه‌اى هم بودند که مى‌توانستند در همان مدّت، لااقل اقتدار ملت ایران را به نحوى در میدانى از میدانها نشان دهند؛ ولى بعضى همین را هم نداشتند! بعد هم که از دنیا مى‌رفتند، وُرّاث آنها - فرزند آنها، برادر یا برادرزاده‌ى آنها - بدون هیچ استحقاقى بر سرِ کار مى‌آمدند؛ بدون این‌که مردم، هیچ نقشى در گزینش، در انتخاب و در خواستن و پذیرفتن و پسندیدن آنها داشته باشند. ملت ایران، قرنها این‌گونه زندگى کرده بود. آخرین آنها همین حکومت وابسته و فاسدى بود که با کودتا سرِکار آمد و در طول پنجاه و چند سال، با دیکتاتورى حکمرانى کرد و با چوب حراج زدن به هستى ملت ایران، سالهاى آخر حکومت خود را گذراند.

امام بزرگوار، با فکر روشن و منش خردمندانه‌ى خود، با اراده و تصمیم قوى و قاطع خود، با روحیات و خصلتهاى والاى انسانى خود و با تعبّد و ایمان حقیقى به دین که در وجود او بود - با این چند خصوصیت ممتاز - توانست انعکاس دهنده‌ى آرزوهاى مردم شود و فریاد مردم، ندا و خواست مردم را تجسّم و تبلور ببخشد. وقتى که مردم خواستهاى خود را در وجود این مرد و در پیام او منعکس دیدند، به دنبال او حرکت کردند. این موج خروشان و این دریاى عظیم و توفانى، توانست کارهاى بزرگى بکند و ملت را از آن وضعیت نجات داد و ایران و ایرانى در مسیر جدیدى؛ در مسیر حضور مردم، انتخاب مردم، اهمیت دادن به خواست و عقیده و گرایش مردم، در اهمیت دادن به مصلحت و نفع و سود مردم و در مسیر ارزش بخشیدن به شخصیت و عزّت ملت ایران، قدم گذاشت و در این راه قدم برداشت. امام بزرگوار ما و جمهورى اسلامى - به فضل پروردگار - در همین راه پیش رفت.

امروز ملت ایران در دنیا ملت عزیزى است و در درون خود احساس توانایى و اقتدار و عزّت مى‌کند. ملت ایران از تحقیر قدرتهاى بزرگ و ظالم و سلطه‌گران خود را نجات داد. ملت ایران در مسیر ایجاد زندگى خوب و مطلوب و حیات طیّبه قرار گرفت. البته این مسیر، به‌سرعت و بى‌مانع طى نمى‌شود؛ اما اگر ملت ایران و برگزیدگانش - یعنى مسؤولان کشور - با همان خصوصیاتى که امام بزرگوار ما مظهر آن بود، یعنى فکر روشن و روشِ خردمندانه، سپس اراده و تصمیم و عزم راسخ و قاطع و آن‌گاه خُلقیّات انسانى و والا و بالاخره تدیّن و تعبّد و ایمان دینى و اعتقاد راسخ به ارزشهاى اسلامى و قرآنى - که این چهار خصوصیت، چهار خصوصیت ممتاز امام و راه امام بوده و ان‌شاءاللَّه خواهد بود - در همین مسیر حرکت کنند، ان‌شاءاللَّه به اهداف بزرگ خواهند رسید.(9)

*******

... سال جدیدى را در پیش رو داریم و همان‌طور که مى‌دانید، امسال، هم در آغاز و هم در پایان خود، مزیّن به عید مبارک غدیر است؛ یعنى سال 1379، دو عید غدیر دارد. بسیار مناسب است که ما این سال را به این مناسبت، «سال امام امیرالمؤمنین، على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السّلام» بدانیم و بنامیم و خودمان را به آن بزرگوار نزدیک کنیم.

امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، یک الگوى کامل براى همه است. جوانىِ پرشور و پرحماسه‌ى او، الگوى جوانان است. حکومت سراسر عدل و انصاف او، الگوى دولتمردان است. زندگى سراپا مجاهدت و سراپا مسؤولیت او، الگوى همه‌ى مؤمنان است. آزادگى او، الگوى همه‌ى آزادگان جهان است و سخنان حکمت‌آمیز و درسهاى ماندگار او، الگوى عالمان و دانشمندان و روشنفکران است.

امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در زندگى حکومتى خود، نسبت به عدالت، نسبت به حقوق ضعفا و درماندگان و پابرهنگان، بى‌اغماض و بى‌گذشت بود. ماهم باید همین‌طور باشیم. آن حضرت نسبت به حقّ خود و به سهم خود، بسیار پرگذشت بود؛ همه‌ى ما نیز باید همین‌گونه باشیم. او در همه‌ى عمر، مظهرى از خداپرستى و صفاى معنوى و مجاهدت و تلاش و سرزندگى و نشاط بود و با تلخیها، غمها و دردها، شادمانانه برخورد کرد و مسؤولانه وظیفه‌ى خودش را انجام داد. این الگوى بسیار خوبى است.

ما مى‌توانیم در سایه‌ى نزدیکى به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، به آرزوى بزرگ کشور و ملتمان و نظام جمهورى اسلامى - یعنى عدالت اجتماعى - نزدیک شویم. امیدوارم که ما مسؤولان کشور - در درجه‌ى اوّل - و همه‌ى آحاد مردم تلاش کنند تا بتوانیم عدالت اجتماعى را در این کشور، مستقر کنیم. این آرزوى بزرگ همه‌ى عدالتخواهان، همه‌ى مبارزان و شهیدان و همه‌ى رادمردان عالم در تاریخ ما و در تاریخ عالم بوده و هست. من گمان مى‌کنم بزرگترین شعار ما در سالى که در پیش داریم، مى‌تواند «وحدت ملى و امنیت ملى» باشد. این براى ما دو شعار اساسى است.

«وحدت ملى»، همان چیزى است که مى‌تواند پشتوانه‌ى همه‌ى تلاشهاى دولتمردان و مسؤولان و مبارزان و دلسوزان این کشور و این انقلاب باشد. بدون وحدت ملى، این کشور بزرگترین نیروى خود و مایه‌ى عظمت خودش را نخواهد داشت. مى‌بینیم کسانى تلاش مى‌کنند تا این وحدت را خدشه‌دار کنند. یقیناً آنها دوستان این ملت نیستند. وحدت ملى، شعار اساسى و حیاتى براى کشور ماست. مخاطب این شعار هم افراد خاصى نیستند؛ همه هستند. آحاد مردم مسؤولند؛ بخصوص مسؤولان کشور، بیش از همه مسؤولند. سیاستمداران و کسانى که در صحنه‌ى سیاست، حضور و فعالیت دارند، بسیار مسؤولند. وحدت ملى براى همه‌ى ملت، شعار بزرگى است.

و دیگر «امنیت ملى» است. اگر امنیت نباشد، اقتصاد هم نیست؛ تلاش براى سازندگى و براى افتخارآفرینى هم نیست. ناامنى، بزرگترین خطرى است که یک ملت را تهدید مى‌کند. اگر به بعضى از ملتهاى دیگر نگاه کنید و ببینید که در زیرآوار ناامنى، چه مشکلاتى برایشان به وجود آمده و امنیتى که ما در طول سالهاى گذشته داشتیم، چه فرصتهاى خوبى را در اختیار ملت ایران قرار داده است، آن وقت اهمیتِ امنیت ملى براى کشور و مردم ما آشکار خواهد شد.

امیدوارم همه‌ى مسؤولان، همه‌ى آحاد مردم و همه‌ى شخصیتهاى اثرگذار برروى ذهن و دل مردم و هدایت کننده‌ى عمل مردم، این دو شعار - «امنیت ملى» و «وحدت ملى» - را پاس بدارند و نه فقط به صورت یک شعار زبانى، بلکه به صورت یک شعار عملى و به صورت یک حرکت، در راه این دو هدف بزرگ، تلاش کنند.(10)

*******

... سال 79 را مزیّن به نام مبارک امیرالمؤمنین مشاهده کردیم. مردم عزیز ایران به این نام و به این پیرایه‌ى مقدّس دلبستگى نشان دادند و در سرتاسر سال 79، یاد و نام مبارک امیر مؤمنان، بر بسیارى از تلاشها و فعالیّتهاى علمى و فرهنگى حاکم بود؛ لیکن آنچه مهم است، على‌وار شدن، یا اگر این را براى خودمان مبالغه‌آمیز بدانیم، حرکت به سوى على‌وار شدن است. همه، بخصوص مسؤولان کشور و دولتمردان و کسانى که بارى از بارهاى اجتماعى را بر دوش دارند، باید سعى و تلاش کنند تا عمل خود را در جهتى که به همانندىِ با امیر مؤمنان منتهى مى‌شود، منطبق کنند. نام امیرالمؤمنین، نامى گرامى براى همگان است. ملت ما هم به این بزرگوار عشق مى‌ورزد؛ و ما اگر بخواهیم خود را عملاً به نقطه‌ى مطلوب اسلام برسانیم، این بهترین نشانه و شاخص براى ماست.

سال 80 هم باید سال امیرالمؤمنین به حساب آید و شناخته شود. در این سال سعى کنیم به کار فرهنگى و علمى اکتفا نکنیم؛ تلاش کنیم رفتار و عملکردمان را - بخصوص در حوزه‌ى مسائل اجتماعى و به‌طور اخص در زمینه‌ى مسائل حکومتى - به عملکرد آن بزرگوار نزدیک کنیم. تقواى امیرالمؤمنین و پارسایى او، نزدیکى و دلسوزى او نسبت به قشرهاى ضعیف و محروم، کارکرد درخشان او براى خدا، استقامت و خستگى‌ناپذیرى او در راه هدفهاى متعالى، هر کدام سرفصلى است که مسؤولان مختلف مى‌توانند خود و مجموعه‌ى زیر نظر خودشان را در جهت اینها - یا لااقل در جهت یکى از این سرفصلها - توجیه کنند و به حرکت و تلاش وا دارند. اگر ما بتوانیم رفتار آن بزرگوار را براى مسؤولان نظام جمهورى اسلامى - چه مسؤولان قوّه‌ى مجریّه، چه مسؤولان قوّه‌ى قضاییّه، چه مسؤولان و نمایندگان مردم در قوّه‌ى مقنّنه، چه مسؤولان نظامى و چه همه‌ى کسانى که در بخشى از این نظام به نحوى مشغول خدمتند - الگو قرار دهیم و سعى کنیم خود را به آن نزدیک نماییم، یقیناً رفع مشکلات از زندگى مردم و از وضع کشور، آسانتر و راههاى کمال به سوى ملت عزیز ما گشاده‌تر و سهلتر خواهد شد.

در زمینه‌ى آنچه که ما در سال 80 باید به عنوان شعارهاى اساسىِ خودمان به آن نگاه کنیم، من دو نقطه‌ى مهم را مطرح مى‌کنم: نقطه‌ى اوّل، اقتدار ملى است. اقتدار ملى براى یک کشور، حفظ کننده‌ى هویت او، مایه‌ى عزّت او و وسیله‌ى رسیدن او به آرمانهاست. تلاشى که براى نابودى ملتها و به زنجیر کشیدن آنها - از دورانهاى گذشته تا امروز - مى‌شود، همیشه در جهت نابود کردن یا ضعیف کردن اقتدار ملى آنها بوده است؛ و بعکس، ملتهایى که در راه تعالى و کمال قدم برمى‌دارند، باید در اقتدار ملىِ خودشان بکوشند. اقتدار ملى، فقط به معناى تواناییهاى نظامى نیست؛ اقتدار ملى یک مسأله‌ى همه جانبه است و بر دوش همه‌ى دستگاههاست و به عنوان یک وظیفه‌ى اصلى، بر دوش هر سه قوّه‌ى اساسى کشور نهاده شده است. اقتدار ملى به معناى این است که یک ملت، در مسؤولان کشور جلوه‌هاى قدرت و توانایى و عزّت خود را مشاهده کند و کارها با سیاستهاى درست، با برنامه‌ریزى صحیح، با جدّیت و پشتکار و با هماهنگى و انسجامِ کامل پیش برود. در سایه‌ى اقتدار ملى است که مردم مى‌توانند به قدر استعدادشان و با شکوفایى این استعدادها، تلاش خودشان را مبذول کنند. هر سه قوّه باید تلاش کنند تا با جدّیت و پشتکار و توکّل به خدا و اعتماد به مردم و همکارى با یکدیگر، اقتدار ملى را تجلّى بخشند و مظهر اقتدار ملى شوند.

نکته‌ى دوم و نقطه‌ى اساسى دیگر - که بیشتر به دستگاههاى اجرایى ارتباط پیدا مى‌کند - مسأله‌ى اشتغال است. سال را باید از آغاز تا پایان، سالِ تلاش براى ایجاد اشتغال مفید و مولّد قرار دهیم. در مطالعات عمیق و بررسیهاى همه‌جانبه‌ى اقتصادى، به این نتیجه مى‌رسیم که نقطه‌ى عزیمت و شروع، عبارت است از تلاش براى اشتغال. براى جامعه‌ى ما شایسته نیست که جمع بزرگى از مردم این کشور - که عمدتاً جوان و غالباً داراى استعداد هستند - از اشتغال مفید و مولّد محروم باشند؛ در حالى که کشور به این اشتغال نیاز بسیار زیادى دارد. کیفیّت اشتغال هم مهم است؛ اما در درجه‌ى اول، ایجاد اشتغال و فرصتهاى شغلى، داراى اهمیت مضاعفى است. در سال 79 در این زمینه مطالعات و برنامه‌ریزیهایى شده است. این برنامه‌ریزیها باید به مرحله‌ى اجرا درآید؛ باید همه براى آن تلاش کنند و احساس نمایند که این برنامه‌ها در حال اجراست و اثرِ آن را در زندگىِ خود و در مجموعه‌ى سیماى عمومى کشور مشاهده کنند. بنابراین برنامه‌ریزى براى اشتغال - که عمدتاً از ناحیه‌ى قوّه‌ى مجریّه است؛ البته قوّه‌ى مقنّنه و قوّه‌ى قضاییّه بایستى کمک و زمینه‌سازى و پشتیبانى کنند - باید یکى از برنامه‌هاى اساسى ما و همه‌ى مسؤولان در طول سال باشد.(11)

*******

... امسال، سال شمسى ما، هم در فروردین و هم در آخر سال در اسفند، با عاشوراى حسینى مقارن و مصادف است. بنابراین‌جا دارد که ما امسال را «سال عزّت و افتخار حسینى» بدانیم. امیدواریم ملت عزیز ما با تمسّک به معنویتِ حسین‌بن‌على علیه‌السّلام و با آشنایى بیشتر با آن بزرگوار، عزّت و افتخار و سربلندى را براى خود کسب کند؛ همچنان که بحمداللَّه به برکت آن حضرت و به برکت اسلام و قرآن، از عزّت و افتخار معنوى برخوردار بوده و هست.

... اگرچه در سال گذشته - که به نام رفتار علوى مزیّن و موسوم شده بود - کارهاى فراوان و تلاشها و اقدامهاى مفیدى از طرف مسؤولان و مردم صورت گرفت؛ اما بخصوص دو حرکت در جهت رفتار علوى از طرف مسؤولان کشور آغاز شد که امیدواریم این دو کار با همان جدیّت و شور و شوق و انگیزه و اهتمام ادامه پیدا کند: یکى پرداختن به مسأله‌ى اشتغال بود که یکى از مهمترین گره‌گشاییها در کار مردم است و گره‌گشایى، سیره‌ى علوى است؛ و دیگرى مبارزه با فساد بود که یکى از شاخصه‌هاى برجسته‌ى رفتار علوى است. ان‌شاءاللَّه هر دو اقدام باید در سال نو از طرف مسؤولان با همه‌ى جدیّت و اهتمام دنبال شود.

براى مسأله‌ى اشتغال، تلاشهاى خوبى شد و برنامه‌ریزیهاى مفیدى صورت گرفت؛ لیکن این آغازِ کار است؛ این از آن کارهایى است که به پیگیرى و تعقیب جدّى از طرف همه‌ى مسؤولان کشور احتیاج دارد؛ این یک نیازِ بسیار مهم براى مردم و کشور ماست.

مسأله‌ى مبارزه با فساد هم یک عنصر حقیقى و اساسى در اصلاح امور کشور است. مبارزه با فساد، وظیفه‌ى همه است؛ اما در درجه‌ى اوّل، وظیفه‌ى مسؤولان کشور است. مبارزه با فساد باید با جدیّت، دقّت، بى‌نظرىِ کامل و دور از تندروى و زیاده‌روى باشد.

همه‌ى مسؤولان باید وظایف خود را در قبال این ملت بزرگ به بهترین وجهى شناسایى و دنبال کنند. مردم عزیز ما در طول سالهاى بعد از انقلاب نشان داده‌اند که به اسلام و مبانى دینى و سربلندى کشور خود و پیشرفت همه‌جانبه‌ى این کشور علاقه‌مند و بر آن عازمند. مسؤولان عزیز ما هرچه براى این ملت بزرگ تلاش کنند، یقیناً بیش از وظیفه‌ى خود انجام نداده‌اند و اگر بتوانیم به قدر وظیفه‌ى خود کار کنیم، باید خدا را شاکر باشیم.(12)

*******

... در سالى که گذشت دو مبارزه را به ملت ایران و مسؤولان توصیه کردیم: یکى مبارزه با بیکارى و ایجاد اشتغال بود و دیگرى مبارزه با فساد مالى و تلاش براى ریشه‌کن کردن گرداب مهیب آن‌که همه‌ى فعالیتهاى نیک را مى‌بلعد و از بین مى‌برد. تأکید به مسؤولان به این معنا بود که در میان فعالیتهاى فراوانى که دستگاههاى مختلف و مسؤولان کشور متعهّد آن هستند، این باید برجستگى خاصى پیدا کند و ضمن این‌که همه‌ى کارها باید در جریان عادّى خود حرکت کند، این دو حرکت و مبارزه حقیقتاً به شکل «مبارزه»اى پیش برود. البته محصول آنچه انجام گرفته است، تحسین‌برانگیز است؛ اگرچه قانع‌کننده و کافى نیست. علّت هم این است که کارهاى بزرگ - اگر درست بخواهد انجام گیرد - در زمانهاى متناسب خود انجام مى‌گیرد. نمى‌توان کارهاى بزرگ را به‌صورت برقى و ضربتى، با اتقان انجام داد.

قوه‌ى مجریّه در بخش اشتغال، فعالیتهاى مفیدى انجام داد. همچنین قوه‌ى مجریّه و قضاییّه با یکدیگر در بخش مبارزه با فساد اقتصادى و مالى تلاشهاى خوبى انجام دادند. کار دولت در زمینه‌ى پیشگیرى و کار قوه‌ى قضاییّه در زمینه‌ى تعقیب قضایى بود؛ ولیکن آنچه که انجام گرفته، فقط شروع کار است. ما شروع را نیز قدر مى‌دانیم و آن را دست کم نمى‌گیریم؛ لیکن شروع زمانى ارزش دارد که ادامه پیدا کند. البته مبارزه با فساد همیشه همراه با جنجال و هیاهو نیست. ممکن است در مواردى جنجال شود و گاه ممکن است این کار بى‌جنجال صورت گیرد. نباید در این زمینه منتظر غوغا و جنجال و تبلیغات بود؛ باید منتظر کار و عمل بود. قوه‌ى مقنّنه هم باید به این مبارزه بپیوندد. کار و عمل مسؤولان محترم در قواى مجریّه، قضاییّه و مقنّنه طورى باشد که شیرینى آن در کام مردم عزیز ما بنشیند و آثار آن را حس کنند. بنابراین باید امسال هم مبارزه براى اشتغال و ریشه‌کن کردن فساد مالى و اقتصادى در دستگاههاى دولتى ادامه پیدا کند.

نکته‌اى که امسال اضافه مى‌کنم و به آن تأکید مى‌ورزم، این است که همه‌ى مسؤولان در سه قوّه، باید نهضتى را براى خدمت‌رسانى به مردم شروع کنند. ممکن است ما انواع و اقسام کارها و برنامه‌ها را در پیش‌رو داشته باشیم و اجرا کنیم؛ باید در میان آنها آنچه خدمت‌رسانىِ عمیقتر و ماندگارتر و زودبازده‌تر محسوب مى‌شود، اولویّت پیدا کند. به ویژه این کارها باید بیشتر در خدمت قشرهاى مستضعف و محروم و محتاج جامعه صورت گیرد. این اقدامات باید مدبّرانه و با برنامه‌ریزى انجام شود و گزارش آن نیز به مردم ارائه گردد. مسؤولان باید مردم را در قبال یک گزارش درست و متقن، مختار به قضاوت کنند تا مردم بتوانند کارآمدىِ نظام را به چشم ببینند و نسبت به آن قضاوت نمایند.

نهضت خدمت‌رسانى به مردم یک مبارزه‌ى بزرگ و سنگین است؛ زیرا خدمت رساندن به عموم مردم با منافع بعضى گروههاى خاص تضاد پیدا مى‌کند و این‌جاست که باید با مبارزه و همّت و عزم راسخ وارد میدان شد.

خطاب من به همه‌ى مسؤولان سه قوّه، کارگزاران کشور و گروههاى سیاسى است؛ این امر را رقابت اصلى بدانید. امروز در کشور، رقابت مشروع و مقبول از نظر مردم و ما، فقط رقابت براى خدمت کردن به مردم است. رقابتهاى سیاسى که اغلب بر سر موضوعات پوچ صورت مى‌گیرد، در موارد بسیارى به دعواها و جنجالهاى مضر منجر مى‌شود و رقابتى نیست که ما آن را براى کشور و ملت بپذیریم و بپسندیم. همچنین در اسلام براى قبضه کردن قدرت، رقابتى وجود ندارد. این را از آن جهت مى‌گویم که عدّه‌اى تنها براى کسب قدرت سیاسى تلاش مى‌کنند و به رقابت مشغولند. بنابراین رقابت صحیح، مشروع و مقبول، رقابت در خدمت‌رسانى به مردم است. همه باید نهضت خدمت‌رسانى به مردم را جدّى بگیرند. مردم این امر را مطالبه کنند و مسؤولان به برنامه‌ریزى آن بپردازند. مجریان برنامه‌ها را به اجرا درآورند و کارآمدى نظام را که دشمن با بیشترین تلاش درصدد انکار آن است، عیناً و به‌طور ملموس به مردم ثابت کنند.(13)

*******

... سال گذشته سال پاسخگویى بود؛ پاسخگویى مسؤولان در برابر مطالبات ملت ایران. برخى مسؤولان به نحو شایسته پاسخگویى کردند؛ با این حال مقصود عمده از طرح عنوان «سال پاسخگویى» برآورده شد؛ زیرا آن روى سکه‌ى پاسخگویى، پرسشگرى است. یک غرض عمده از طرح این شعار در سال 83 این بود که روح پرسشگرى در ذهن ملت ایران زنده شود و مسؤولان احساس کنند که در مقابل مردم باید پاسخگو باشند. پاسخگویى و روحیه‌ى پرسشگرى و احساس مسؤولیت مسؤولان در مقابل مطالبات ملت، مخصوص سال 83 نیست؛ همه‌ى سالها به همین کیفیت است. البته نوع و مواجهه و پاسخگویى مسؤولان در قبال این شعار، یقیناً براى ذهن مردم در انتخابها و قضاوتهاى آینده‌ى آنان مؤثر خواهد بود. سالى‌که در پیش داریم، سال مهمى است؛ هم از این جهت که در آغاز این سال انتخاباتى برگزار مى‌شود که براى ملت ایران و سرنوشت کشور در یک دوره‌ى چهارساله حایز اهمیت است، و هم از این لحاظ که سال شروع سند چشم‌انداز بیست ساله‌یى است که نظام براى آینده‌ى خود پیش‌بینى کرده است. از امسال برنامه‌هاى پنج‌ساله بر اساس چشم‌انداز بیست ساله تنظیم خواهد شد؛ بودجه‌ها بر آن اساس نوشته خواهد شد و تلاش مسؤولان در این رویکرد قرار خواهد گرفت. بنابراین امسال، سال دو آغازِ بسیار مهم است: هم مسأله‌ى انتخابات و هم شروع سند چشم‌انداز بیست ساله. آنچه اهمیت دارد، این است که مسؤولان به وظایف خود با چشم مسؤولانه نگاه کنند و قواى سه‌گانه آنچه را که سند چشم‌انداز بیست ساله بر عهده‌ى آنها گذاشته است، بار مسؤولیت عظیمى براى آینده‌ى کشور بدانند. اگرچه مسؤولیتها در دوران بیست ساله، دوره‌هاى کوتاه‌مدت و چهارساله است، لیکن هر کدام از این حلقه‌هاى چهار ساله، تشکیل دهنده‌ى زنجیره‌ى بسیار مهم و تعیین‌کننده‌ى سرنوشت کشور در بیست سال آینده خواهد بود. بخصوص در سالهاى اول لازم است زیرساختهاى این چشم‌اندازِ مهم و سازه‌ها و ساز و کارهاى آن، آن‌چنان تنظیم و چیده شود که بتوان بر اساس آن، این بناى مستحکم را بالا برد و ان‌شاءاللَّه براى آینده‌ى کشور و ملت جاده‌ى هموارى را براى پیشرفت فراهم کرد.

آنچه براى مردم و مسؤولان - هر دو - حایز اهمیت است، عبارت است از همکارى و حفظ وحدت ملى و همبستگى عمومى ملت در قبال آنچه مسؤولان موظفند انجام دهند. ادامه‌ى این راه از یک طرف، و همکارى مردم و مسؤولان از سوى دیگر، مى‌تواند ما را در پیشرفت این راه و پیشبرد این اهدافِ والا کمک کند. بنابراین امسال «همبستگى ملى و مشارکت عمومى» مى‌تواند شعار بزرگ ملت ایران باشد. یقیناً مشارکت عمومى مردم - چه در انتخابات و چه در مسائل گوناگونى که این دولت و همچنین دولت آینده در پیش‌رو دارد - و همبستگى ملى آنان خواهد توانست به پیشرفت برنامه‌ها کمک کند.(14)

*******

... امسال، اول فروردین با ایّام اربعین حسینى همراه است. اربعین هم خود یک فروردین دیگر است. اولین شکوفه‏هاى عاشورایى در اربعین شکفته شد. اولین جوشش‏هاى چشمه‏ى جوشان محبت حسینى - که شطّ همیشه جارى زیارت را در طول این قرن‏ها به راه انداخته است - در اربعین پدید آمد. مغناطیس پُرجاذبه‏ى حسینى، اولین دل‏ها را در اربعین به سوى خود جذب کرد؛ رفتن جابربن‏عبداللَّه و عطیّه به زیارت امام حسین در روز اربعین، سرآغاز حرکت پُربرکتى بود که در طول قرن‏ها تا امروز، پیوسته و پى‏درپى این حرکت پُرشکوه‏تر، پُرجاذبه‏تر و پُرشورتر شده است و نام و یاد عاشورا را روزبه‏روز در دنیا زنده‏تر کرده است.

تصادف اول فروردین با اربعین حسینى، در حقیقت تقارن دو فروردین است؛ تقارن دو بهار است. ضمن تسلیت به همه‏ى مؤمنین و همه‏ى شیعیان و مسلمانان به مناسبت اربعین حسینى، عید نوروز و آغاز بهار را به ایرانیان و به دیگر ملت‏هایى که عید نوروز را گرامى مى‏دارند، تبریک عرض مى‏کنم؛ بالخصوص به ایثارگران کشورمان و به خانواده‏هاى مجاهد و ایثارگرى که با همه‏ى وجود و توان خود، در راه اعتلاى اسلام و ایران تلاش کردند.

خوشبختانه کشور با قطع نظر از بهار طبیعت، در بهار امید و حرکت و نشاط است. روى کار آمدن یک دولت مردمى، و حماسه‏ى خدمت‏رسانى و شور و نشاط جوانان در عرصه‏هاى مختلف، کشور را در فروردینى از امید و نشاط قرار داده است؛ و عید واقعى براى هر ملت، چنین وضعیتى است. اینها همه از برکات مشارکت عمومى و همبستگى ملى است که ملت ایران در سال 84 آن را سرلوحه‏ى کار و تلاش خود قرار داد. موفقیت‏هاى ملت - چه در زمینه‏ى حضور مردمى و مشارکت عمومى، چه در نشان دادن شاخص‏هاى همبستگى ملى - در سال 84 درخشان بود. انتخابات پُرشکوه و حضور مردمى پُرشور و تشکیل یافتن یک دولت برخاسته‏ى از مردم و متعهد به خدمت‏رسانى؛ و پیشرفت‏ها و موفقیت‏هایى در زمینه‏هاى گوناگون در کشور، از موفقیت‏هاى بزرگ ملت ما در سال 84 بود.

درست است که در کنار این موفقیت‏هاى بزرگ، تلخى‏ها و سوانح و فقدان‏هاى دردناک و جفاهایى هم داشته‏ایم - چه به حرمت پیامبر اکرم، چه به قداست حریم عسکریین، چه به یاد شهیدان گرامى، چه به عزت ملت ایران - که آنها را در سال گذشته ملت ایران آزموده؛ اما عزم انقلابى بر آن است که به حول و قوه‏ى الهى، از تلخى‏ها، پلکانى به سوى شیرینى‏ها بسازیم و سختى‏ها را به سختکوشى‏ها تبدیل کنیم؛ این درس اسلام و درس پیامبر عظیم‏الشأن اسلام است.

در این مقطع زمانى، یاد و نام مبارک پیامبر اعظم از همیشه زنده‏تر است؛ و این یکى از تدابیر حکمت و الطاف خفیّه‏ى الهى است. امروز امت اسلام و ملت ما بیش از همیشه به پیغمبر اعظم خود نیازمند است؛ به هدایت او، به بشارت و انذار او، به پیام و معنویت او، و به رحمتى که او به انسان‏ها درس داد و تعلیم داد. امروز درس پیغمبر اسلام براى امتش و براى همه‏ى بشریت، درسِ عالم شدن، قوى شدن، درس اخلاق و کرامت، درس رحمت، درس جهاد و عزت، و درس مقاومت است. پس نام امسال به طور طبیعى، نام مبارک پیامبر اعظم است. در سایه‏ى این نام و این یاد، ملت ما درس‏هاى پیغمبر را باید مرور کند و آنها را به درس‏هاى زندگى و برنامه‏هاى جارى خود تبدیل کند. ملت ما به شاگردى مکتب نبوى و درس محمّدى (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) افتخار مى‏کند. ملت ما پرچم اسلام را در میان امت اسلامى با استقامت و استحکام برافراشته است؛ سختى‏ها را تحمل کرده است و کامیابى‏هاى حضور در این میدان شرف و افتخار را دیده است و به فضل الهى، کامیابى‏هاى بیشتر در راه است.

ما درس اخلاق پیغمبر، درس عزت پیامبر اعظم، درس علم‏آموزى و درس رحمت و کرامت و درس وحدتى را که ایشان به ما داد و درس‏هاى زندگى ماست، باید در برنامه‏ى زندگى خودمان قرار بدهیم.

امروز دولتى مصمم و خدمتگزار در وسط میدان، با مردمى آماده به کار و سرشار از امید، و با جوانانى پُرشور و بااستعداد، در این سرزمین حضور دارند و این نوید بزرگى براى آینده‏ى کشور و ملت ماست.(15)

*******

عید نوروز، سرآغاز طراوت طبیعت و جوان شدن جهان و تازه شدن فضاى زندگى طبیعى انسان است. و چه نیکوست که همراه با طراوت جهان، جان و دل انسان هم طراوت پیدا کند؛ طراوت جان و دل با ذکر خدا، با درخواست کمک از پروردگار، با رویاندن نهال خیرخواهى و نیک‏خواهى براى همه‏ى برادران و خواهران و براى همه‏ى بشریت.

رسم نوروز در درون خود زیبایى‏هاى زیادى را دارد؛ علاوه بر اینکه در هر نقطه، ایرانیان این لحظه‏ى تحویل را با نام خدا و با درخواست تحول اساسى در زندگى‏شان آغاز مى‏کنند. یکى از زیباترین رسمهاى موجود در عید نوروز، رسم دید و بازدید و صله‏ى ارحام و مستحکم کردن روابط و پیوندهاى عاطفى میان افراد جامعه است. این را اگر با بعضى از جشنهاى ملىِ ملتهاى دیگر - که همراه با کارهاى غیر اخلاقى و به دور از این ارتباطات عاطفى است - مقایسه کنیم، آن وقت درمى‏یابیم که جشن ملى و آغاز سال نوِ ما ایرانیان علاوه بر تقارن با بهار طبیعت که یک امتیازى است، چه خصوصیات نجیبانه و مهربانانه‏اى در خود دارد. شادى دلها، لبخند و تبریک و خوش‏آمدگویى به یکدیگر و پى گرفتن روابط انسانى و نو کردن محیط زندگى از رسوم بسیار خوب و مطلوبى است که ایرانیان از گذشته تا امروز به آن پایبند بوده‏اند و اینها همه مورد تأیید آئین مقدس اسلام و شرع اسلامى است.

... ملت ما هدف روشنى دارد؛ هدف بزرگ ملى ما «استقلال ملى، عزت ملى و رفاه عمومى ملت» است. همه‏ى اینها به برکت اسلام و ایمان اسلامى تحقق‏یافتنى است. ما این را تجربه کردیم و دریافتیم. ملت ما ظرفیت بسیار زیادى براى پیمودن راههاى دشوار به سوى آینده‏هاى محبوب و مطلوب دارد. ظرفیت ملى ما، اگر به طور کامل و همه‏جانبه مورد استفاده قرار بگیرد، بدون تردید ملت ایران خواهد توانست به همه‏ى امیدها و آرزوهاى خود دست پیدا کند.

تحرک ملت ایران به برکت اسلام آغاز شد و این بیدارى و این امید و این اعتماد به نفس روزبه‏روز تا امروز بیشتر شد و ما هر سالى که نو مى‏شود، باید عزم خود را نو کنیم و پا را در میدانهاى تازه‏ترى بگذاریم.

بدیهى است که یک ملت زنده، با چالشها مواجه است؛ چالشها، لازمه‏ى زنده بودن است. هر موجود زنده‏اى باید هزینه‏ى زنده بودنِ خود را بپردازد تا بتواند به اهداف خود دست پیدا کند. زنده بودن همراه با چالشهاست؛ همراه با مانعهاست؛ از مانعها باید عبور کرد. احیاناً همراه با دشمنى‏هاست؛ براى دشمنى‏ها باید تدبیر و اندیشه‏ى راسخ داشت. عزم قوى را باید دستمایه‏ى این حرکت کرد. ملت ایران نیازمند این عزم ملى است که تا امروز هم این عزم را نشان داده است و روزبه‏روز باید پایه‏هاى این عزم مستحکم‏تر بشود.(16)

*******

...ما باید آنچه را که در گذشته ـ در دروان حکومت طاغوتها ـ از دست داده‌ایم و دچار عقب ماندگی شده‌ایم، جبران کنیم؛ این ایجاب می‌کند که ما تلاشمان را هرچه می توانیم بیشتر و بیشتر و جدی‌تر کنیم. در عرصه‌ی داخلی آنچه مورد نیاز است، پیدا کردن راههای میان‌بر همراه با تدبیر و درایت و حکمت است؛ ما نمی‌توانیم آرام و معمولی حرکت کنیم؛ باید با شتابی حساب‌شده و منظم و منضبط پیش برویم. باید بتوانیم کارهایی را که برای نسلهای آینده ماندگار خواهد بود انجام بدهیم. در عرصه‌ی بین‌المللی دوستانی در جهان داریم، دشمنانی هم داریم، کسانی هم هستند که دشمن نیستند لکن رقیب ما هستند؛ این عرصه‌ی پیچیده هم نیاز دارد که تلاشمان را مدبرانه و شجاعانه و عزت‌مدارانه برنامه‌ریزی کنیم. در این عرصه اگر موفق بشویم، این موفقیت در توفیقات داخل کشور و پیشرفتهای بزرگ ملت ایران در زندگی خود هم اثر خواهد گذاشت.(17)

پى‏نوشت‏ها:

1. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1369

2. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1371

3. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1372

4. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1373

5. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1374

6. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1375

7. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1376

8. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1377

9. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1378

10. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1379

11. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1380

12. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1381

13. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1382

14. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1384

15. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1385

16. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1386

17. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری 1/1/1387

 

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای(مدظله العالی)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: مواعظ حکیمانه
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی