ابن تيميّه و افترا به حضرت علي (ع)
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 59355
بازدید دیروز : 52941
بازدید هفته : 191522
بازدید ماه : 244800
بازدید کل : 10636555
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 26 / 12 / 1395

 چند نفر آن ها را نقل كرده اند؟

در چند كتاب وارد شده اند؟
اين ها مطالبي است كه هر عالمي بايد آن ها را بررسي كند، آن گاه ادّعاي تواتر و نصّ صحيح بنمايد و به نويسندگان نسبت دهد، اما ابن تيميّه اين گونه نمي انديشد، بلكه او مي خواهد بنويسد و قلبش را آرام كند.

جايگاه حضرت علي مرتضي در پيشگاه پيامبر خدا

مگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بارها در مورد اميرالمؤمنين، همسر و فرزندانش (عليهم السلام) نفرموده بود:
انا حرب لمن حاربكم (5)؛
من در جنگم با هركه به جنگ شما آيد.
مگر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در روز غدير دست علي (عليه السلام) را بالا نگرفت و فرمود:
اللهم وال من والاه و عاد من عاداه؛ (6)
خدايا! دوست بدار هركه او را دوست بدارد و دشمن بدار هركه او را دشمن بدارد.
مگر پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله) نفرموده بود:
من أطاع عليّاً فقد أطاعني و من عصي عليّاً فقد عصاني (7)؛
هركه از علي فرمان ببرد از من فرمان برده و هركه از فرمان او سرباز زند از فرمان من سرباز زده است.
مگر آن حضرت نفرموده بود:
عادي الله من عادي عليّاً (8)؛
خدا دشمن است با هركه با علي دشمن باشد.
مگر آن بزرگوار نفرموده بود:
إنّ الشقي كلّ الشقي من أبغض عليّاً في حياته ( حياتي ) و بعد وفاته ( وفاتي ) (9)؛
تمام شقاوت و بدبختي در كسي است كه علي را دشمن بدارد؛ در دوران زندگي و بعد از وفات او ( در دوران زندگي و بعد از وفات من ).
مگر حب و بغض اميرمؤمنان علي (عليه السلام) علامت ايمان و نفاق نبود؟ (10) مگر نمي گفتند كه ما، منافقان را با بغض علي مي شناختيم؟ (11)
ابن تيميّه تمام اين حديث ها و موارد ديگر را كه در كتاب هاي معتبر اهل سنت فراوان آمده است، فراموش كرده، حتي مباني سقيفه و مكتب خلفا را نيز ناديده گرفته كه مي گفتند: هرگاه با كسي بيعت شد هركس بعد از او حرفي بزند بايد كشته شود. (12)
او حتي تاريخ پرافتخار زندگاني اميرمؤمنان علي (عليه السلام) فراموش كرده كه چه كساني ابتدا به شورش دست زدند و پيمان شكستند و چه كساني مرتب لشكر مي فرستادند و شهرهاي مسلمانان را غارت مي كردند، زنان و كودكان را مي كشتند و به نواميس مسلمانان تجاوز مي كردند.
در تاريخ آمده است: معاويه مرتب به شهرهاي مرزي لشكر مي فرستاد و به قتل و غارت مي پرداختند. يكي از فرماندهان آن لشكرها، بُسر بن ارطاة بود كه آن قدر خونريزي و چپاولگري نمود تا بر اثر دعاي اميرمؤمنان علي (عليه السلام) عقلش را از دست داد. او دو فرزند كوچك ابن عباس را در مقابل چشم مادرشان سر بريد.
آيا اميرالمؤمنين (عليه السلام) نبايد پاسخ اين شورش ها و ناآرامي ها را بدهد؟
آيا نبايد با پيمان شكناني كه در بصره جمع شدند، والي حضرت را كشته و مردم را قتل عام كردند و بيت المال را به تاراج بردند جهاد كند؟ آيا نبايد با خوارجي كه از دين بيرون رفته و آن حضرت را كافر دانستند و لشكري براي از بين بردن اسلام فراهم كردند، پيكار نمايد؟ آيا او بايد اين آشوب گران داخلي را رها كرده و به ادامه ي فتوحات (!!) چنگيزي بپردازد؟
آري، ابن تيميّه به راحتي تمام احاديث و مناقب اميرالمؤمنين (عليه السلام) را انكار كرده و مرتب مي گويد: « دروغ است »، « به اتفاق علما دروغ است » و « بي خردان آن ها را نقل مي كنند ».
اما از آن طرف نسبت هاي ناروا و تهمت هاي دروغين را به طور قاطع و بدون كوچك ترين ترديدي به آن حضرت نسبت مي دهد و مي گويد:
كار به جايي رسيد كه علي گفت: اگر بدانم كسي مرا بر ابوبكر و عمر برتري داده به او تازيانه مي زنم؛ همان طور كه دروغ گو را تازيانه مي زنند (13).
اين مطلبي است كه ابن تيميّه در جاهاي متعددي از كتابش ‌آورده، ولي حتي يك منبع و مصدر براي آن معرفي نكرده است.
آيا اميرمؤمنان علي (عليه السلام) مانند عمر است كه هميشه تازيانه اش در دست باشد و هرگاه ناخوش شد بر سر مردم بكوبد؟! آيا او كسي را به خاطر اين اعتقاد كتك زده است؟
مگر نبودند در زمان اميرالمؤمنين (عليه السلام) بسياري از صحابه كه در حضورش، آن حضرت را از ابوبكر و عمر برتر مي دانستند، آيا آن حضرت بر سرشان تازيانه كوفته است؟!
ابن حزم و هم چنين ابن عبدالبر-كه از بزرگان علماي اهل سنت هستند- هركدام جداگانه در كتاب هاي خود اسامي تعداد زيادي از صحابه را آورده اند كه آن ها به افضليت آن حضرت بر شيخين قائل بوده اند (14).
جالب اين كه همين حديثي را كه ابن تيميّه به طور مسلم و قاطعانه و بدون ترديد به اميرالمؤمنين (عليه السلام) نسبت مي دهد، محقق منهاج السنّه دكتر محمد رشاد سالم در چاپ جديد، تضعيف كرده و در پاورقي آن نوشته كه اين حديث ضعيف است (!!)
ابن تيميّه در جاي ديگر كتابش به اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا (سلام الله عليهما) دروغ بسته، مي گويد:
در حديث صحيح وارد شده كه علي (رضي الله عنه) گفت: نيمه شب رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بر سر بالين من و فاطمه آمد و گفت: چرا برنمي خيزيد نماز بخوانيد.
من گفتم: اي رسول خدا! جان هاي ما در دست خداست، اگر بخواهد ما را بيدار كند، بيدار مي كند.
پس پيامبر پشت كرده و اين آيه را مي خواند: « ولي انسان بيش از هر چيز، به مجادله مي پردازد » (15) (16).

پي نوشت ها :

1. منهاج السنّه:209/6.
2. همان:209/6.
3. همان:209/6.
4. همان:526/8.
5. المعجم الاوسط:179/3 و 182/5، المعجم الصغير:3/2، المعجم الكبير:40/3، البداية و النهايه:223/8.
6. مناقب الامام اميرالمؤمنين:884/404/2، تاريخ مدينه دمشق:8707/217/42، تاريخ الاسلام (عهد الخلفاء) :632، المعجم الكبير:4053/173/4، مجمع الزوائد:103. 9 و 104، مسند احمد:23051/583/6 و 23052، جواهرالمطالب:83/1، المصنف ابن ابي شِيبه: 369/6شماره 32046، ينابيع الموده:37 باب 2994، تذكرة الخواص:36 باب2، البداية و النهايه:187/5، كنزالعمّال:157/13 حديث 36486، الامامة و السياسه:129/1.
7. مناقب الامام اميرالمؤمنين (عليه السلام):1108/609/2، تاريخ مدينة دمشق:306/42 و 307 حديث 8847 و 8848، مختصر تاريخ مدينة دمشق:376/17 حديث 174، جواهرالمطالب:66/1، نزل الابرار:56. حاكم نيشابوري در المستدرك علي الصحيحين:121/3 پس از نقل اين حديث به صحت آن حكم كرده است.
8. جامع الاحاديث:14026/155/5، كنوزالحقايق:4598/371/1، أُسدالغابه:1589/164/2.
9. الفصول المهمه:125، المناقب خوارزمي:62/78، كنزالعمال:36458/145/13، مجمع الزوائد:132/9، ينابيع الموده:11/147، زين الفتي:428/197/2.
10. صحيح مسلم:ح240 و...
11. جواهرالعقدين:250، الرياض النضره:284/2، تاريخ مدينه دمشق:286/42 و 287...
12. صحيح مسلم: كتاب الاماره باب15 ح 4820.
13. منهاج السنّه:511/7.
14. الفصل في المحلل و النحل:181/4 و الإستيعاب في معرفة الاصحاب:1090/3.
15. سوره كهف:آيه 54.
16. منهاج السنّه:85/3.

منبع مقاله : 
حسيني ميلاني، علي، (1390)، افكار ابن تيميّه در بوته نقد، قم: الحقايق، چاپ سوم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: امام شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی