شکّی نیست که وحدت یک ملّت و انسجام پیروان یک مکتب باعث عزّت و قدرت و شوکت آنان می شود، و به این جهت در طول تاریخ کسانی با قدرت و پیروز بوده اند که انسجام و وحدت خویش را حفظ کرده اند. حتی پیروان باطل نیز آنگاه توانسته اند به مقاصد شیطانی خویش دستیابند که انسجام و وحدت خویش را بر محور منافع مشترک حفظ نموده اند جامعه و ملّت اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست، عزّت و اقتدار جامعه اسلامی در گرو اتحاد و انسجام آنها است چنان که ذلّت و خواری و بیچارگی

بسیار زیبا ست گوش کنید

آنان را در جدایی و تفرقه و اختلاف باید جستجو کرد. شاهد زنده این سخن اوضاع عصر حاضر است که مسلمانان با این که اکثر منابع انرژی و نفتی و گازی دنیا را در اختیار دارند و مناطق مهم دریایی و سوق الجیشی از آن آنها می باشد، با این حال بیشترین درگیری ها، قتلها و غارتها و چپاولگری توسط قدرتهای مخالف اسلام و مسلمین، در مناطق مسلمین علی الخصوص خاورمیانه وجود دارد، این نیست مگر به خاطر اختلاف شدیدی که در جامعه اسلامی حاکم است و دستهای خیانت پیشه هر روز بر آن دامن می زند.

بنیانگذار مکتب نجات بخش اسلام، پیامبر رحمت و عزّت دعوت خویش را با شعار توحید آغاز کرد و تمام همّ و غمّ خویش را بر ایجاد وحدت و حفظ آن در جامعه اسلامی، بنا نهاد.

هم گفته های او وحدت آفرین و انسجام بخش بود و هم رفتارهای او اتحاد بخش و اختلاف زدا بود.

به بهانه سال اتحاد ملّی و انسجام اسلامی، برآنیم که برخی گفته ها و سخنان آن حضرت و برخی رفتارها و سیره او را بازخوانی کنیم.

الف: سخنان وحدت آفرین

تذکر این نکته ضروری است که اکثریت و جماعت بودن نشانه حقانیت نیست، چنان که در اقلّیّت بودن همیشه نشانه حقانیّت نیست، آنچه در مورد روایات آتی مَد نظر است همآهنگی و همراهی با اکثریت مردم است و در مسائل حق، و یا همآهنگی و اتحاد بر محور و منافع مشترکه جامعه اسلامی است.

1ـ خدا با جماعت

رسول اعظم(ص) فرمود: «یداللّه مع الجماعة؛دست خدا با جماعت است.»(1)

2ـ جدایی از جماعت هرگز

«من فارق الجماعة شبراً خلع اللّه ربقة الاسلام من عنقه؛ هر کس یک وجب از جماعت جدا شود خدا طوق مسلمانی را از گردنش می برد.»

چرا که تقویت و بقای اسلام بستگی به همگرایی و اتحاد جامعه مسلمین دارد.

3ـ همگرایی رحمت و اختلاف عذاب

همچنان که قرآن کریم بدترین بلای زمینی را اختلاف و تفرقه در میان مردم می داند آنجا که فرمود: «قل هو القادر علی ان یبعث علکیم عذاباً من فوقکم اومن تحت ارجلکم او یلبسکم شیعاً و یریق بعضکم بأس بعضٍ...؛(2) بگو او قادر است که از بالا یا از زیر پای شما، عذابی بر شما بفرستد، یا بصورت دسته های پراکنده شما را باهم بیامیزد، و طعم جنگ(و اختلاف) را به هر یک از شما بوسیله دیگری بچشاند.»

پیامبر اکرم(ص) نیز می فرماید: «الجماعة رحمةٌ و الفرقة عذابٌ؛(3) همگرایی و اتفاق رحمت الهی است و تفرقه و جدایی عذاب.»

اثر این عذاب را به خوبی امروزه ملت های اسلامی مشاهده می کنند و می بینند که بر اثر اختلاف و تفرقه چگونه مورد اهانت و تاخت و تاز قدرتهای جهانی و صهیونیستها قرار گرفته اند، قبله اول آنها اشغال، کشورهای عراق و افغانستان و... زیر چکمه های قدرت جهانخوار آمریکا به ویرانه تبدیل شده است اگر کشورهای اسلامی کمترین همگرایی و اتحاد داشتند چنین فاجعه هایی رخ نمی داد.

4ـ تفرقه و مرگ جاهلی

در روایات بسیاری از شیعه و سنّی نقل شده که عدم شناخت امام زمان هر عصر مساوی با مرگ در دوران جاهلیت است، چرا که امام نظام امّت و محور جامعه است. جدایی از جماعتی که بر این محور حرکت می کند نیز نوعی مرگ جاهلیت است.

حضرت ختمی مرتبت فرمود: «من فارق الجماعة مات میتة جاهلیّة؛(4)کسی که از جماعت جدا گردد،(و راه تفرقه را در پیش گیرد) به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.»

5 ـ اتحاد راهی به بهشت

ایمان و عمل صالح انسان را به بهشت می رساند، یکی از بارزترین مصداقهای عمل صالح همگرایی و همدلی است.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من سرّه ان یسکن بحبوحة الجنّة فلیلزم الجماعة؛(5) هر که می خواهد در میان بهشت جای گیرد، همراه جماعت شود.»

6ـ شیطان از جماعت به دور است

هر جا همکاری و همگرایی و همدلی باشد شیطان نیز کمتر نفوذ دارد، پیامبر اکرم(ص) فرمود: «انّ الشّیطان مع الواحد و هو من الاثنین ابعد؛شیطان با یک تن است و از دو تن دورتر است.»

و در بیان دیگر فرمود: «اثنان خیرٌ من واحدٍ و ثلاثةٌ خیرٌ من اثنین و اربعةٌ خیرٌ من ثلاثةٍ فعلیکم بالجماعة؛(6) دو تن از یکی بهتر است و سه تن از دو تن بهتر و چهار تن از سه بهتر پس با هم باشید.»

7ـ همگرایی حتّی در غذا خوردن

همدلی و اتحاد هم در امور مهم و سرنوشت ساز جامعه اسلامی لازم و ضروری است و هم در امور عادی و ساده همچون طعام خوردن.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «کلوا جمیعاً ولاتفرّقوا فانّ طعام الواحد یکفی الاثنین و طعام الاثنین یکفی الثّلاثة و الاربعة کلوا جمیعاً و لاتفرّقوا فانّ البرکة مع الجماعة؛(7) با همدیگر بخورید و از هم جدا مشوید، که غذای یک تن برای دو تن نیز کافی است و غذای دو تن برای سه تن و چهارتن کافی است. با همدیگر بخورید و از هم مپاشید که برکت با جماعت است.»

این روایت نشان می دهد که همگرایی باعث برکت در غذا نیز می شود.

8 ـ زمینه اتحاد را فراهم کنید

گاه پیامبر اکرم(ص) به سفارشهایی می پردازد که زمینه اتحاد و همدلی را فراهم نموده و ریشه اختلاف را از بین می برد، از جمله فرمود: «استووا ولا تختلفوا فتختلف قلوبکم؛(8) با یکدیگر (در مسائل مادّی و مالی) برابر باشید نه مختلف تا دلهای شما با هم اختلاف پیدا نکند.» در جای دیگر فرمود: «استووا تستوی قلوبکم و تماسّوا تراحموا؛(9) با یکدیگر برابر باشید تا دل هایتان برابر شوند و با هم نزدیک شوید تا مورد رحمت قرار گیرید.»

و گاه زمینه ها و محورهای اتحاد را بیان نموده و عوامل کاذب برتری را نفی می کند: «ایّها الناس انّ ربّکم واحدٌ و انّ اباکم واحدٌ کلّکم لآدم و آدم من ترابٍ انّ اکرمکم عند اللّه اتقاکم لافضل لعربیٍ علی عجمیٍّ الّا بالتّقوی؛(10) ای مردم! خدای شما یکی است و پدرتان یکی است، همه فرزند آدمید و او از خاک است. کسی از شما گرامی تر است که پرهیزکارتر است. عرب را بر عجم برتری نیست مگر با تقوا و پرواپیشگی.»

9ـ شیاطین بانیان تفرقه و اختلاف

هم شیاطین جنّی و هم قدرتهای شیطانی تلاششان در این است که بین مردم و ملّت ها اختلاف ایجاد کنند تا بیشتر و بهتر بر آنها مسلّط گردند و از آنها بهتر بهره کشی نمایند.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «انّ ابلیس یضع عرشه علی الماء، ثمّ یبعث سرایاه فادناهم منزلةً اعظمهم فتنةً یجیئی احدهم فیقول فعلت کذا و فعلت کذا فیقول ما صنعت شیئاً و یجیی ء احدهم فیقول ما ترکته حتّی فرّقت بینه و بین اهله فیدنیه منه و یقول نعم انت؛(11) براستی شیطان تخت خویش را بر آب گذاشته است و سپاهیان خویش را به این سوی و آن سوی می فرستد. هر کس گمراهی بزرگ تری پدید آورد، جایگاهش بدو نزدیک تر است. یکی از آنان می آید و می گوید: «چنین کردم و چنان کردم» شیطان می گوید: «کاری نکرده ای» یکی دیگر می آید و می گوید: «فلان کس را رها نکردم تا میان او و خویشانش جدایی انداختم، آن گاه شیطان او را به خود نزدیک می سازد و می گوید:تو چقدر خوبی.»

ب: رفتارهای وحدت آفرین

حضرت ختمی مرتبت تنها گوینده و دعوت کننده به اتحاد و همدلی نبود بلکه سیره و رفتار او کاملاً در مسیر اتحاد و تقویت همدلی بود که به نمونه هایی اشاره می شود:

1ـ مسجد مرکز وحدت و همدلی

اوّلین اقدام حضرت در مدینه ساختن مسجد بود، مرکز عبادت، وحدت، مشورت و خدمت و قضاوت، تصمیم گیری های کلان، محوریّت مسجد و نماز در سیره تمام انبیاء به چشم می خورد. خداوند اولین نقطه خشکی را کعبه و سپس زمین را از زیر آن گسترش داد، مسجد در هر روز سه تا پنج نوبت محل اجتماع مسلمانان است و هفته ای یکبار در روز جمعه، محل اجتماع بزرگتر آنان می باشد، عمده ترین کاربری های مسجد در صدر اسلام این موارد بود:

مسجد مرکز اسلامی و محل اجتماع مسلمانان، مسجد محل بیت المال و خزانه کشور، مسجد، پناهگاه مردم در مواقع اضطراری و جنگ، مسجد، دادگستری و محل صدور احکام کیفری، مسجد، مجلس شورا و قانونگذاری، مسجد مرکز تعلیم و تربیت، مسجد، کتابخانه و انبار مهمّات، مسجد، آموزشگاه نظامی و تربیت بدنی، مسجد، محل پخش اعانات مالی، مسجد خوابگاه مستمندان، و آسایشگاه سربازان آماده، مسجد، محل نگهداری غنایم(12)و...تمامی این موارد نقش سازنده در استحکام جامعه اسلامی، وحدت و همدلی و همگرایی مردم دارد.

جالب این است که در هنگام ساخت مسجد نیز وحدت و همآهنگی و مشارکت عمومی تبلور یافته بود. تمام مسلمانان در ساختن و فراهم کردن وسائل ساختمانی شرکت کردند حتی پیامبر اکرم(ص) نیز مانند سایر مسلمانان از اطراف سنگ می آورد. «اسیر ابن صفیر» جلو رفت و عرض کرد: ای رسول خدا اجازده دهید تا سنگ را من ببرم. حضرت فرمود: «اذهب فاحمل غیره؛ برو سنگ دیگری بیاور» این حرکت حضرت باعث ترغیب و تشویق بیشتر دیگران می شد.

یکی از مسلمانان این شعر را خواند:

لئن قعدنا و النبیّ یعمل فذاک منّا العمل المضلّل

هرگاه ما بنشینیم و پیامبر کار کند، چنین کاری برای ما موجب ضلال و گمراهی است.

و هنگام کار برای مسجد، شخص پیامبر و تمامی مسلمانان شعاری را تکرار می کردند که تقویت کننده وحدت و همگرایی مسلمانان بود.

آن شعار این بود:

لاعیش الّا عیش الآخرة اللهمّ ارحم الانصار و المهاجرة

زندگی حقیقی همان زندگی آخرت است. پروردگارا بر انصار و مهاجر ترحم بفرما.(13)

2ـ تخریب مسجد تفرقه ساز

دوازده نفر از منافقان به نام جاریة بن عامر،مجمع بن جاریه،زیدبن جاریه، یزید بن جاریه، ودیعة بن ثابت، خذام بن خالد، عبداللّه بن نبتل، بجاربن عثمان، ابوحبیبة بن ازعر،معتّب بن قشیر، عباد بن حنیف، ثعلبة بن حاطب،(14) مسجدی در مقابل مسجد قبا ساختند که معروف شد به "مسجد ضرار". پایان کار مسجد همزمان شد با بسیج لشکریان اسلام به سوی تبوک پنج نفر از منافقین در شرف حرکت پیامبر اسلام (ص) سراسیمه به محضرش رسیدند و اعلام داشتند که ای رسول خدا ما نمایندگان اشخاصی هستیم که در محل هستند، و مسجد ساخته ایم برای عدّه کمی نیازمند و برای شب های بارانی و سرد زمستانی، و دوست می داریم که پیش ما بیائید و با ما در آن مسجد نماز بگزارید» حضرت پاسخ قاطع را به بعد از مراجعت از تبوک محوّل نمود. وقتی حضرت از تبوک برگشت و به "ذی اوان"(15) فرود آمد خبر آن مسجد و نیّت تفرقه افکنانه بانیان آن به پیامبر وحی شد.

«والّذین اتخذوا مسجداً ضراراً و کفراً و تفریقاً بین المؤمنین و ارصاداً لمن حارب اللّه و رسوله من قبل و لیحلفنّ ان اردنا الّا الحسنی و اللّه یشهد انّهم لکاذبون لاتقم فیه ابدا؛(16)(گروه دیگر از منافقین) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان) و (تقویت) کفر و تفرقه میان مؤمنان و کمینگاه برای کسی که با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه کرده بود، آنها سوگند یاد می کنند که نظری جز نیکی (و خدمت) نداشته ایم امّا خداوند گواهی می دهد که آنها دروغگو هستند! هرگز در آن (مسجد) قیام (و عبادت) مکن.»

پس از نزول آیه پیامبر(ص) "عاصم بن عدی عجلانی" و "مالک بن دختم سالمی" را فراخواند و فرمود:به سوی این مسجد که اهل آن ستمگرند بروید و آن را خراب کنید و آتش بزنید، بعد از تخریب و آتش، پیامبر دستور داد که محل آن را مزبله کرده و در آن نجاسات و مردار متعفن بریزند.(17)

چون پدید آمد که آن مسجد نبود خانه حیلت بُدو دام یهود
پس نبی فرمود کانرا برکنید مطرح خاشاک و خاکستر کنید
صاحب مسجد، چو مسجد قلب بود دانه ها بر دام ریزی، نیست بود
پس محک زن کار خود ای مردکار تا نسازی مسجد اهل ضرار(18)

آری همان پیامبری که برای ایجاد وحدت و همدلی و عبادت خداوندی، مسجد می سازد، وقتی احساس کند مسجد برای تفرقه و جدایی مسلمین ایجاد شده است دستور تخریب آن را می دهد.

این چنین کژ بازئی می باختند مسجدی جز مسجد او ساختند
فرش و سقف و قبه اش آراستند لیک تفریق جماعت خواستند

3ـ ایجادت اخوّت و برادری

تمرکز مسلمانان در مدینه فصل جدیدی در زندگانی پیامبر پدید آورد، او قبل از ورود به مدینه، فقط در صدد جلب قلوب و تبلیغ آیین خود بود، ولی امروز باید بسان یک سیاستمدار پخته و کارآزموده موجودیت خود و هواداران خود را حفظ کرده و نگذارد دشمنان داخلی و خارجی در صفوف آن نفوذ کنند و وحدت و همگرایی آنان را به خطر اندازد. در این میان سه عامل جامعه آنروز و وحدت آن را با خطر روبرو ساخته بود.

1ـ خطر قریش و عموم بت پرستان شبه جزیره عربستان.

2ـ یهودیان یثرب، که در داخل و خارج شهر زندگی می کردند و ثروت و امکانات زیادی داشتند.

3ـ اختلافی که میان هواداران او و «اوس» و «خزرج» وجود داشت.

مهاجرین و انصار، از آنجا که پرورش یافته در محیط مختلف بودند، در طرز تفکر و معاشرت فاصله زیادی با هم داشتند. وانگهی اوسیان و خزرجیان، که جمعیّت انصار را تشکیل می دادند، صدو بیست سال با هم نبرد کرده و دشمنان خونی یکدیگر به شمار می رفتند ولی پیامبر اکرم تمام این مشکلات را به طرز خردمندانه از هم گشود. او درباره دو مشکل نخست، دست به کارهایی زد که در جای خود بیان شده است.

و مشکل اختلاف هواداران خود را با مهارت خاصی از بین برد وی از طرف خدا مأمور گشت که مهاجرین و انصار را با یکدیگر برادر کند روزی در یک انجمن عمومی در منطقه «نخیله» در حالی که پیامبراکرم(ص) به همراه هفتصد و چهل نفر حضور داشتند جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند میان فرشتگان عقد برادری بسته است، تو نیز بین اصحاب عقد اخوّت به بند «تاخّو فی اللّه اخوین اخوین ؛ دو تا دوتا برادر دینی شوید» و حضرت نیز این دستور را اجرا کرد.

ابوبکر با عمر، عثمان با عبدالرحمان، سلمان با ابوذر، طلحه با زبیر، مصعب با ابو ایّوب انصاری، حمزه با زید بن حارثه،ابودرداء با بلال، جعفر طیار با معاذ بن جبل، مقداد با عمار، عایشه با حفصه، امّ سلمه با صفیّه و شخص پیامبر(ص) با علی(ع) و... عقد اخوّت بستند.(19)

البته این یک دستوری نبوده که مخصوص دوره پیامبر اکرم(ص) بوده باشد، بلکه قرآن آن را به صورت دستور همیشگی در آورده و می فرماید: «انّما المؤمنون اخوةٌ فاصلحوا بین اخویکم و اتّقوا اللّه لعلّکم ترحمون؛(20) همانا مؤمنان با یکدیگر برادرند، پس میان برادران خود(در صورت اختلاف و نزاع) صلح و آشتی برقرار کنید و از خدا پروا کنید تا مورد رحمت قرار گیرید.»

این آیه، رابطه مؤمنان با یکدیگر را همچون رابطه دو برادر دانسته که در این تعبیر نکاتی نهفته است، از جمله:

الف: دوستی دو برادر، عمیق و پایدار است ب: دوستی دو برادر، متقابل است، نه یک سویه. ج: دوستی دو برادر بر اساس فطرت و طبیعت است، نه جاذبه های مادی و دنیوی.د: دو برادر در برابر بیگانه، یگانه اند و بازوی یکدیگر. هـ: اصل و ریشه دو برادر یکی است. و:توجّه به برادری مایه گذشت و چشم پوشی است. ز: در شادی او شاد و در غم او غمگین است.(21)

سفارشهایی برای تحکیم برادری

پیامبراکرم(ص) به ابلاغ آیه قرآن درباره اخوت و انجام عمل آن در صدر اسلام اکتفا نمی کند بلکه سفارشهای متعددی دارد برای دوام و تحکیم این برادری در جامعه، که به نمونه هایی اشاره می شود:

1ـ جنگیدن و ناسزاگویی ممنوع

فرمود: «قتال المسلم کفرٌ و سبابه فسوقٌ ولاتحلّ لمسلمٍ ان یهجر اخاه فوق

ثلاثة ایّامٍ؛ جنگیدن با مسلمان کفر(عملی) است و دشنام دادنش باعث فسق می شود و روا نیست که مسلمانی با برادر خویش بیش از سه روز قهر کند.»(22)

2ـ نگاه تند ممنوع

«ما یحلّ لمؤمنٍ ان یشتدّ الی اخیه بنظرةٍ تؤذیه؛روانیست که مؤمنی به تندی به برادرش نگاه کند تا آزارش دهد.»(23)

3ـ هرچه برخود روا می دارید به دیگران روا دارید

فرمود: «ماکرهته لنفسک فاکرهه لغیرک و ما احببته لنفسک فاحبّه لاخیک؛(24) هرچه برای خویش نمی پسندی برای دیگران مپسند و آنچه برای خویش دوست می داری، برای برادرت دوست بدار.»

4ـ دفاع از آبروی دیگران

رسول گرامی اسلام(ص) می فرماید: «من ذبّ عن عرض اخیه بالغیبة کان حقّاً علی اللّه ان یقیه من النّار؛ هر کس در پشت سر برادر از آبروی او دفاع کند، بر خدا لازم است که از آتش دوزخ حفظش کند.»

5 ـ کینه از برادر دینی نداشتن

رسول خدا(ص) فرمود: «من نظر الی اخیه نظر مودّةٍ لم یکن فی قلبه احنة لم یطرف حتّی یغفر اللّه ما تقدّم من ذنبه؛(25) هر کس به دیده مهربانی به برادر خویش نظر کند و کینه در دلش نباشد، خداوند هم گناهان گذشته اش را می آمرزد.»

6ـ وعده خلافی، هم ممنوع

و فرمود: «لاتمار اخاک و لاتمازحه ولاتعده فتخلفه؛(26) با برادر (دینی ات)مجادله مکن، و با او شوخی مکن، و با او وعده شکنی مکن.»

7ـ یار او باش

رسول خدا(ص) فرمود: «لینصر الرّجل اخاه ظالماً او مظلوماً ان کان ظالماً فینهه فانّه له نصرةٌ و ان کان مظلوماً فینصره؛(27) آدمی باید برادر خویش را یاری کند چه ستمگر باشد و چه ستمکش، اگر ستمگر است او را بازدار که این است یاری کردن او و اگر ستمکش است، یاری اش دهد.»

تمام این سفارشات ریز و درشت هم در وحدت مذهبی و ملّی نقش سازنده و کارساز دارد و هم در وحدت و انسجام ملی و دینی نقش ایفا می کند.

از آنچه گفتیم بخوبی می توان نتیجه گرفت که پیامبر اکرم(ص) هم با سخنان ژرف و عمیق خویش بر وحدت جامعه اسلامی و بیان عوامل آن پای فشرده است و هم با سیره و رفتار خویش بخوبی ایجاد اتحاد و همدلی و همگرایی را برای جامعه اسلامی آنروز به ارمغان آورد.

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

28. نهج الفصاحه، ترجمه ابراهیم احمدیان، قم، انتشارات گلستان ادب، ص 133، شماره 1008.

29. سوره انعام، آیه 65.

30. نهج الفصاحه، همان، ص 133، ش 1009.

31. همان، ص 132، ش 1007.

32. همان، ش 1006.

33. همان، ص 132.

34. همان، ص 132.

35. همان، ص 82.

36. همان، ص 83 روایت 500

37. همان، ص 82، ش 499.

38. همان، ص 111، ش799.

39. ر.ک: فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، قم دفتر تبیلغات اسلامی، ج 1، ص 450؛ مسجد نهاد عبادت، حسن رهبری، دبیرخانه ستاد عالی مساجد، ص 234؛ سیره پیامبر اکرم، محسن قرائتی، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ص 85.

40. فروغ ابدیت، همان، ص 453 ـ 454.

41. مغازی، واقدی، ترجمه محمد مهدوی، دانشگاه تهران، ج 3، ص 797.

42. نام جایی است که تا مدینه یک ساعت راه فاصله دارد.

43. سوره توبه، آیات 106 ـ 107.

44. مجمع البیان، طبرسی، بیروت، دارالمعرفه، دوم، 1408، ج 5، ص 110.

45. مثنوی مولوی.

46. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج 38، ص 335؛ سیره ابن هشام، ج 2، ص 123 ـ 126.

47. سوره حجرات.

48. سیره پیامبراکرم(ص)، همان، ص 85 ـ 86.

49. نهج الفصاحه، همان، ص 82، ش 509.

50. همان، ص 83، ش 514.

51. همان، ش 515.

52. همان،ش 518.

53. همان.

ـ54. همان، ص 82، ش 511.