قال الصادق علیه السلام : مَن حَسُنَت نیتُهُ زیدَ فی رزقِه.ُ / (کافی، ج2، ص105)
هر که خوش نیت باشد روزیش زیاد می شود.
قیام مردانه
عزیزم، تحصیل کمال و زاد آخرت طلب و جدیّت می خواهد و هرچه مطلوب بزرگتر باشد جدیّت در راه آن سزاوارتر است؛ البته معراج قرب الهی و مقام تقرّب جوار رَبُّ العزّه با این حال سستی و فتور و سهل انگاری دست ندهد؛ مردانه باید قیام کرد تا به مطلوب رسید. ... در بین اطاعات و عبادات هیچ یک به مرتبه این نماز که معجونی است جامع الهی که متکفل سعادت بشر است و قبولی آن موجب قبول جمیع اعمال است نمی باشد، پس باید در طلب آن جدیّت تام نمایید و از کوشش مضایقه نکنید و در راه آن تحمل مشاق نمایید.
[ امام خمینی ، آداب نماز ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی سلام الله علیه ، 1372 ، ص 15 ]
بهترین راهها برای شناخت حق!
فی الکافی عن الصادق(ع): لَمْ یَطْلُبْ أَحَدٌ الْحَقَّ بِبَابٍ أَفْضَلَ مِنَ الزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا وَ هُوَ ضِدٌّ لِمَا طَلَبَ أَعْدَاءُ الْحَقِّ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مِمَّا ذَا قَالَ مِنَ الرَّغْبَةِ فِیهَا . ( الشافی صفحه533 )
راه هایی،درهایی که انسان می تواند از آن درها و از آن راهها برود تا به حق برسد، حق را درک کند، که طبعا راههای گوناگونی است. هیچ یک از این ابواب و از این طُرقی که انسان را به حق می رساند، مثل زهد در دنیا نیست. برای رسیدن به حق، شناختن حق از باطل، تشخیص راه حق از راه باطل، بهترین راه ها عبارت است از زهد در دنیا.
خیلی مطلب عمیق و پر مغزی است این حرف. چون مهمترین چیزی که انسان را از راه حق منصرف می کند، دل انسان را مشوب می کند، انسان را از راه حق به باطل گرایش می دهد، هوای نفس است،دنیاطلبی است. اگر چنانچه این دنیا طلبی، این هوای نفس و رغبت به زخارف دنیا را انسان نداشته باشد، شناخت حق برای او از باطل آسان می شود. بهترین راهها برای شناخت حق این است. وَ هُوَ ضِدٌّ لِمَا طَلَبَ أَعْدَاءُ الْحَقِّ. این زهد دنیا نقطه مقابل آن چیزی است که دشمنان حق، یعنی اهل باطل طلب می کند،همین هم آنها را به باطل می اندازد. قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مِمَّاذَا ؟
آن چیزی که دشمنان حق به آن علاقه مندند و در آن راه قرار دارند چیست؟ قَالَ مِنَ الرَّغْبَةِ فِیهَا . رغبت در دنیا، عشق به دنیا، دلباختگی به دنیا. این چیزی است که انسان ر از راه حق منصرف می کند،به باطل می اندازد، از شناختن راه حق، از راه باطل جلوگیری می کند.
[ شرح حدیث از حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی ) در مقدمه درس خارج ، 5/8/87 ]
همه رحمت است!
همه نعمت های الهی از باب رحمت است، هر آنچه در عالم وجود دارد از نعمت های الهی است، حتی علف های هرز بیابان هم نعمت است که حیوانات از آن می خورند و شیر و گوشت آنها مورد استفاده انسان قرار می گیرد. در آخر بعضی از دعاها، می گوییم: برحمتک یا ارحم الراحمین، یعنی همه نعمت ها به رحمت الهی برمی گردد. علم و قدرتی که خداوند به بشر داده است، از رحمت اوست. بعضی از نعمت های الهی جنبه اعجازی هم دارد، به این معنا که بشر نمی تواند یک زردآلو بسازد. آن، مصنوع خدا و قدرت الهی است. توحید یکی از نعمت های الهی است. گمان نکنید توحید و نماز و روزه مشقت دارد، بلکه همه رحمت است. اگر انسان نماز الهی را بخواند. منکرات بر او مسدود می شود، معراج تکاملی پیدا می کند و نفس، مملوک عقل می شود و نفس، مالک انسان نیست که او را به هر سو حرکت دهد. اگر نفس مملوک عاقله باشد، انسان دنبال حرام نمی رود و کار او اصلاح خواهد شد. گمان نکنید که اگر دنبال حرام نروید، رزق ندارید، این طور نیست. انسان با بصیرت عقلی تا بدان جا پیـش می رود کـه اکـمل و اشـرف مـوجـودات می شـود. انسـان با همـت، انسـانی اسـت کـه همان استفاده های مادی و معنوی که انبیا و اولیا و اتقیا از این جهان کردند، بکند.
[ اکبر اسدی ، نردبان آسمان ، «مجموعه ای از درسهای اخلاق حضرت آیة الله بهاءالدینی» قم ،پارسیان ، چاپ یازدهم ، 1389 ، ص224 ]
نقطه زیرین حرف باء !
از امیر المؤمنین علی علیه السلام روایت شده است که فرموده اند: اسرار کلام الله فی القرآن و اسرار القرآن فی الفاتحه و اسرار الفاتحه فی بسم الله الرحمن الرحیم و اسرار بسم الله الرحمن الرحیم فی باء بسم الله الرحمن الرحیم و اسرار الباء فی النقطه التی تحت الباء و انا النقطه التی تحت الباء: یعنی ، اسرار کلام الهی در قرآن جمع شده است و اسرار قرآن در سوره حمد گرد آمده و اسرار سوره حمد در آیه بسم الله الرحمن الرحیم فراهم آمده و اسرار بسم الله الرحمن الرحیم در حرف باء بسم الله الرحمن الرحیم مجتمع گشته و اسرار حرف باء در نقطه این حرف جمع گردیده است و من همان نقطه زیرین حرف باء هستم.
[ درباره شرح روایت مذکور ر.ک: مفاتیح الغیب (ملا صدرا)/24 21، الفاتحه الرابعه. ]
مؤمن شناسنامه ای!
کسی به دیگری گفت: آیا تو مؤمنی؟ مخاطب در پاسخ گفت: اگر منظور تو از مؤمن، مؤمنی است که در این آیه آماده: قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا ؛ به خدا ایمان آوردیم و به آنچه بر ما نازل گردیده است. آری مؤمنم. ولی اگر منظورت مؤمنی است که در این آیه آمده است: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ ؛ مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود دلهاشان ترسان می گردد. نمی دانم. (شاید مؤمن نباشم.)
[ محمد حسین محمدی ، هزار و یک حکایت قرآنی، نیلوفرانه ، چاپ دهم ، 1394 ، ص145 .]
اگر شهید نمیشد، عجیب بود!
به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت میداد. در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت. اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. روزی که جنازهاش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه میکردند و میگفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن! حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود، آمد 100 هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمس من است. برایم رد کن. من دیگر فرصت نمیکنم. در مراقبت چشم از حرام، در رعایت حق الناس، به ریزترین مسائل توجه داشت. شبهای جمعه به بهشت زهرا میرفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا، میرفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشتههایش رفته بود، با قلم بازنویسی میکرد. قلمهایش را هنوز نگه داشتیم. بعد از آن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام میرفت و در جلسه دعای کمیل و احیای شب جمعه حرم شرکت می کرد و تا صبح آنجا بود. این برنامه ثابت شبهای جمعهاش بود. صبح میآمد خانه، استراحت مختصری میکرد و دوباره بلند میشد و میرفت بیرون. هیچ وقت بی کار نبود. وقتی که شهید شده بود، سر مزارش مداح میگفت تا حالا هیچ وقت استراحت نکردی. الآن وقت استراحتت است! شب و روز در تلاش و کوشش بود، برای اینکه پایههای ایمان و تقوایش را محکم کند. ما از همان اول خودمان را برای شنیدن خبر شهادت او آماده کرده بودیم. اصلا مطمئن بودیم که شهادت او حتمی است. کسی که در زندگیاش چنین مراحلی را طی کند، اگر شهید نمیشد، عجیب بود. ما افتخار میکـردیم که پسـرمان در مسیر دفاع از حـرم اهل بیـت علیهم السلام است. وقتی هم که خبر شهادتش را شنیدیم، سجده شکر کردم و نماز شکر خواندم. مادرش هم همین طور. حقیقتا خدا را شکر کردیم که این نعمت بزرگ را به ما داد. من همیشه افسوس میخوردم که چرا در 60 ماه حضورم در جبهه، توفیق شهادت پیدا نکردم. اما خدای متعال این طور خواست که ما بمانیم و پسری مثل رسول را تربیت کنیم که در این شرایط تهاجم فرهنگی دشمن به شهادت برسد و در جامعه نورافشانی کند.
[ روایت خاطره از پدر شهید مدافع حرم رسول خلیلی ، دسترسی در خبرگزاری مشرق نیوز]
یک استفتاء
سوال: مخالفت با قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و بهطور کلی همه قوانین دولتی چه حکمی دارد؟ و آیا موارد ترک عمل به قوانین از موارد امر به معروف و نهی از منکر محسوب می شوند؟
جواب: مخالفت با قوانین و مقررات و دستورات دولت اسلامی که بهطور مستقیم توسط مجلس شورای اسلامی وضع شده و مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفته اند و یا با استناد به اجازه قانونی نهادهای مربوطه وضع شده اند، برای هیچکس جایز نیست و در صورت تحقّق مخالفت توسط فردی در این خصوص، بر دیگران تذکر و راهنمایی و نهی از منکر لازم است (البته با وجود شرایط نهی از منکر).
( استفتائات مقام معظم رهبری امام خامنه ای در سایت معظمً له به آدرس: leader.ir )
نظرات شما عزیزان: