خودکشى و انتحار به خاطر ناامنی در اجتماع ممنوع است!.
چکیده
خداوند مهربان نه تنها راضى نمی شود دیگرى شما را به قتل برساند بلکه به خود شما هم اجازه نمى دهد که با رضایت خود خویشتن را به دست نابودى بسپارید، در روایات اهل بیت ع نیز آیه "وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیما"[1] به معنى" انتحار"[2] تفسیر شده است.
خودتان را نکشید. این جمله کوتاه شامل معانى گوناگونى است. یکى اینکه خودکشى و انتحار ممنوع است. دیگر اینکه کشتن افراد دیگر و ایجاد ناامنى در جامعه ممنوع است. دستوری که در این آیه آمده مربوط به ایجاد امنیت در جامعه است. مى فرماید: خودتان را نکشید. این جمله کوتاه شامل معانى گوناگونى است. یکى اینکه خودکشى و انتحار ممنوع است. دیگر اینکه کشتن افراد دیگر و ایجاد ناامنى در جامعه ممنوع است دیگر اینکه مردم براى رسیدن به هدفهاى دنیایى خود نباید خویشتن را در معرض خطر و هلاکت قرار بدهند. در آیه دیگرى مى خوانیم: وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ [3] خودتان را با دستان خود به هلاکت نیندازید. خداوند در آیه مورد بحث پس از بیان این مطلب که خودتان را نکشید، اضافه مى کند که خدا بر شما مهربان است. یعنى ناملایمات زندگى شما را وادار به بعضى از کارهاى خلاف نکند و به لطف و مرحمت خداوند امیدوار باشید. در آیه بعدى کسانى را که دست به این کار بزنند و خود یا دیگران را بکشند، به شدت تهدید مى کند و مى فرماید: هر کس از روى تجاوزگرى و ستم چنین کنید، بزودى او را به آتش جهنم خواهیم افکند و این بر خدا آسان است. البته همه چیز بر خدا آسان است که از جمله آن این کار است.(جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، 1376ش، ج2، ص 417).
به خاطر مال دنیا و فشارهای عصبى خود را نکشید!.
به خاطر مال دنیا، و ثروت از دست رفتنى که نصیب شما نشده و مورد فشار عصبى و حال خشم قرار گرفته اید خود را نکشید و دست به قتل نفس نزنید.منظور از لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ به احتمالى به معناى این است که در صدد قتل یکدیگر به خاطر متاع قلیل دنیا، و پولى اندک، و زمینى مختصر و غیر مختصر برنیائید. و به احتمالى به معناى این است که به خاطر مال دنیا، و ثروت از دست رفتنى که نصیب شما نشده و مورد فشار عصبى و حال خشم قرار گرفته اید خود را نکشید و دست به قتل نفس نزنید. و به احتمال قریب به یقین به این معناست که با ارتکاب محرمات، و تصرف نابجا در اموال مردم، و به دست آوردن ثروت از طرق نامشروع و دیگر معاصى خود را در چاه هلاکت و شقاوت، و بدبختى و تیرهروزى نیندازید.(انصاریان، حسین، تفسیر حکیم، 1393ش، ج8، ص 164).نهی از خودکشی و انتحار در قرآن!.
[خداوند در ذیل آیه 29 سوره نساء می فرماید] وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً ، مردم را از قتل نفس بازمىدارد و ظاهر آن به قرینه جمله إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً:" خداوند نسبت بشما مهربان است" نهى از خودکشى و انتحار مى باشد، یعنى خداوند مهربان نه تنها راضى نمی شود دیگرى شما را به قتل برساند بلکه به خود شما هم اجازه نمى دهد که با رضایت خود خویشتن را به دست نابودى بسپارید، در روایات اهل بیت ع نیز آیه فوق به همین معنى" انتحار" تفسیر شده است.(مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1374ش، ج3، ص356).
مطالعه برخی کتابها و مطالب انحرافی در شبکه های اجتماعی انسان را به زندگی بی علاقه می کند.
تحقیق کرده اند دیده شده که کتابهایى که مورد مطالعه این موجود بدبخت بوده کتابهایى بوده که به وسیله یک بدبخت تر از خود او مبنى بر بدبینى و بدگویى از حیات و خلقت نگارش یافته است. اگر احصا بشود معلوم مى شود که این گونه کتابها چقدر اشخاصى را به زندگى بى علاقه کرده و چه روحیه هاى سالم و معصومى را مشوّش کرده و چه خانواده هایى را متلاشى کرده و چه عزمهاى راسخى را از بین برده است. مکرر مى خوانیم که فلان جوان خودکشى کرد و نامه اى از او به دست آمد که نوشته است احدى مسئول قتل من نیست، من خودم شخصاً دست به این اقدام زدم، علت اصلى مطلب این است که از زندگى خسته شدم. بعد که تحقیق کرده اند دیده شده که کتابهایى که مورد مطالعه این موجود بدبخت بوده کتابهایى بوده که به وسیله یک بدبخت تر از خود او مبنى بر بدبینى و بدگویى از حیات و خلقت نگارش یافته است. اگر احصا بشود معلوم مى شود که این گونه کتابها چقدر اشخاصى را به زندگى بى علاقه کرده و چه روحیه هاى سالم و معصومى را مشوّش کرده و چه خانواده هایى را متلاشى کرده و چه عزمهاى راسخى را از بین برده است. اگر کسى مثلًا بستنى مسمومى بخورد به فاصله چند ساعت اثرش ظاهر مى شود و فوراً به بیمارستان منتقل مى گردد و آن بستنى فروش هم تحت تعقیب قرار مى گیرد، ولى چه بسیار اشخاص که کتابهاى مسمومى را مى خوانند و آن کتابها روحیه آنها را فلج و بى حس مى کند ولى نه خود آنها و نه مقامات مسئول متوجه نمى گردند که چنین ضایعه اى رخ داده است. آرى، امام حسن مجتبى علیه السلام فرمود: عجبا که مردم درباره مأکولات خود مى اندیشند که مثلًا غذاى مسموم نخورند و اگر کسى غذاى مسموم به خورد آنها بدهد او را تحت تعقیب قرار مى دهند اما درباره افکار و معلومات و معقولاتى که به مغز خود فرو مى کنند هیچ نمى اندیشند و توجه ندارند، و بسا هست که تا زنده هستند نسبت به آن شخص مسموم کننده علاقه مند هم هستند و به او ارادت مى ورزند.(مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (حکمتها و اندرزها(1 و 2))،1377ش، ج22، ص 195).
خودکشى یعنى فرصت عمل را به دست خود از بین بردن!!.
امام زین العابدین سلام اللَّه علیه به خداوند عرض مى کند که خدایا به من طول عمر بده مادامى که عمر من مبذول در راه توست و سرمایه اى است که در راه تو بذل مى شود!.خودکشى یعنى فرصت عمل را به دست خود از بین بردن، فرصت انجام تکلیف و مسؤولیت را به دست خود از بین بردن. امام زین العابدین سلام اللَّه علیه به خداوند عرض مى کند که خدایا به من طول عمر بده مادامى که عمر من مبذول در راه توست و سرمایه اى است که در راه تو بذل مى شود؛ از آن ساعت که این سرمایه چراگاه شیطان است آن را نمى خواهم. اگر بناست من زنده بمانم ولى آن زندگى براى من مایه خیر و برکت یعنى خدمت در راه تو نباشد، بذله در راه تو نباشد- که دیگر در آن صورت زندگى براى من تکامل نیست، نقص است- خدایا اینچنین زندگى را نمى خواهم. پس در این مکتب، مرگ براى همه مردم یک امر آرزویى نیست. براى بعضى از مردم منفور است و باید هم منفور باشد، چون مرگ در واقع ورود بر خود و بر حقیقت خود است، و براى بعضى از مردم امرى آرزویى است. ولى باید توجه داشت که براى آنها که مرگ یک امر آرزویى است اینطور نیست که بخواهند این فرصت را از دست بدهند، چرا که عمر براى آنها فرصت است، مى خواهند در این فرصت حد اکثر تقرب به حق و تکامل را حاصل کنند.(مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (آشنایى با قرآن(6 - 9))،1377ش، ج27، ص 287).
جان هر فردى جان سایر افراد است!.
جان هر فردى جان سایر افراد است، در نتیجه در مثل چنین مجتمعى نفس و جان یک فرد هم جان خود او است، و هم جان سایر افراد، پس چه خودش را بکشد و چه غیر را، خودش را کشته، و به این عنایت جمله:" وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ"، جمله اى است مطلق هم شامل انتحار مى شود- که به معناى خودکشى است،- و هم شامل قتل نفس و کشتن غیر. " وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ..." ظاهر این جمله نهى از این است که کسى خود را بکشد، و لیکن وقتى در نظر بگیریم که پهلوى جمله:" لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ" قرار گرفته که ظاهر آن این است که همه مؤمنین را یک واحد فرض کرده که آن واحد داراى مالى است، که باید آن را از غیر طریق باطل بخورد، اى بسا که اشاره به این معنا از آن استفاده شود و حتى دلالت کند بر اینکه مراد از کلمه (أنفس) تمامى افراد جامعه دینى باشد، و مانند جمله قبل همه مؤمنین را فرد واحدى فرض کرده باشد، به طورى که جان هر فردى جان سایر افراد است، در نتیجه در مثل چنین مجتمعى نفس و جان یک فرد هم جان خود او است، و هم جان سایر افراد، پس چه خودش را بکشد و چه غیر را، خودش را کشته، و به این عنایت جمله:" وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ"، جمله اى است مطلق هم شامل انتحار مى شود- که به معناى خودکشى است،- و هم شامل قتل نفس و کشتن غیر. و اى بسا بتوان از ذیل آیه که مى فرماید:" إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً" استفاده کرد که مراد از این قتل نفس که از آن نهى کرده معنایى است عمومى تر بطورى که هم شامل کشتن غیر شود، و هم شامل انتحار، و هم شامل به خطر انداختن خویش گردد، و خلاصه کارى کند که منجر به کشته شدنش گردد، براى اینکه در ذیل آیه نهى نامبرده را به رحمت خدا تعلیل کرده و فرموده این کار را مکنید زیرا خدا به شما مهربان است، و براى کسى پوشیده نیست که چنین تعلیلى با مطلق بودن معنا سازگارتر است، و بنا بر این تعلیل، آیه شریفه معنایى وسیع پیدا مى کند، و همین سازگارى، خود مؤید آن است که بگوئیم: جمله:" إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً" تعلیلى است براى جمله:" وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ" به تنهایى.(طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج4، صص 505-506).
پی نوشتها:
[1]. النساء: 29.
[2]. خودکشی کردن.
[3]. البقره: 195.
منابع:
1- جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ایران، قم، انتشارات هجرت، چاپ اول، 1376ش.
2- انصاریان، حسین، تفسیر حکیم، ایران، قم، انتشارات دارالعرفان، چاپ اول، 1393ش.
3- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ایران، تهران، انتشارات دارالکتب الإسلامیة، چاپ سی و دوم، 1374ش.
4- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم،1377ش.
5- طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،چاپ یازدهم، 1378ش.
نظرات شما عزیزان: