نشریه موعظه خوبان شماره 190

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

نشریه موعظه خوبان شماره 190

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

نشریه موعظه خوبان شماره 190

قال علی علیه السلام : لا شَفيقَ كالوَدودِ النّاصِح.   /   (فهرست غرر، ص 382)
 هيچ دوست باعطوفتي براي انسان مانند دوست خيرخواه و بي‌‌غِل و غِش نيست.
 

 

 علامات عجب

 رتبه دیگر از عجب آن است که خود را از مردم دیگر ممتاز بداند ... و اعتماد به خود و ایمان و اعمال خود کند و دیگر مخلوق را ناچیز و ناقص شمارد و بـه همه مردم به نظر خوارى نگاه کند، و در دل یا زبان، بندگان خدا را سرزنش و تعییر کند. هر کس را به طورى از درگاه رحمت حق دور کند و رحمت را خاص خود و یک دسته مثل خود قرار دهد. صاحب این مقام به جایى رسد که هر چه عمل صالح از مردم ببیند به آن مناقشـه کند و در دل در آن به یک نحو خدشه کند، و اعمال خود را از آن خدشه و مناقشه پاک بداند. اعمال حسنه مردم را چیزى نشمارد، و همان عمل اگر از خودش صادر شد بزرگ بداند. عیوب مردم را خوب ادراک کند و از عیب خود غافل باشد. اینها علامت عجب است، گرچه خود انسان از آن غافل است.

[ امام خمینی ، چهل حدیث ، نشر فرهنگی رجاء، 1368 ، ص54. ]

 قدرتمند ترین انسان

از وصایای امام کاظم علیه السلام به هشام : یَا هِشَامُ لَا دِینَ لِمَنْ لَا مُرُوَّهَ لَهُ وَ لَا مُرُوَّهَ لِمَنْ لَا عَقْلَ لَهُ وَ إِنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ قَدْراً الَّذِی لَا یَرَى الدُّنْیَا لِنَفْسِهِ خَطَراً، أَمَا إِنَّ أَبْدَانَکُمْ لَیْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّهُ فَلَا تَبِیعُوهَا بِغَیْرِهَا . ( تحف العقول ، ص 389 )

 می فرماید: کسی که مروّت ندارد ، دین ندارد . مروّت یا مروئه ، همان چیزی است که در فارسی از آن به مردانگی تعبیر می کنیم. شجاعت، رسیدگی به مظلوم، پایبندی به عهد و رعایت امانت، همه اش در کلمه ی مروّت جمع است. مقابل مردانگی، نامردی است و دین ، با جوانمردی و مردانگی همراست. کسی که عقل ندارد، مردانگی ندارد؛ یعنی راهنمای مردانگیِ انسان، بایستی عقلِ او باشد. کارهای جاهلانه و سفاهت، مروّت نیست! با قدرت ترین انسانها کسی است که ، دنیا را برای خودش دارای قدر نداند. قیمتِ هستی و شخصیّت انسان، فقط بهشت است. اگر خود را به هرچه کمتر از بهشت فرو ختید، زیان کرده اید.

[ شرح حدیث از مقام معظم رهبری امام خامنه ای (مدظلّه العالی ) در مقدمه درس خارج ]

 

 بذر انقلاب

 اسلام خصوصیتش این است که به مردم خودش حس پرخاشگری و حس مبارزه و حس طرد و نفی وضع نامطلوب را می‏دهد. جهاد و امر به معروف و نهی از منکر- هر کدام در جای خود- [این روحیه و حس را در افراد ایجاد می‏کند.] امر به معروف و نهی‏از منکر یعنی اگر وضع حاکم وضع نامطلوب و غیر اسلامی بود تو نباید تسلیم وضع بشوی و تمکین وضع بکنی؛ تو باید برای طرد، نفی و انکار این وضع جهت برقرار ساختن وضع مطلوب و ایده‏آل کوشش کنی. جهاد هم همین طور است. مسیحیت که اساسش بر تسلیم و تمکین است قرنها از اسلام انتقاد می‏کرد که اسلام چه دینی است! در دین که نباید شمشیر و جهاد باشد، دین باید دم از صلح و صفا بزند، دین باید بگوید اگر به طرف راست صورتت سیلی زدند طرف چپ صورتت را پیش بیاور. ولی اسلام هرگز چنین منطقی ندارد. اسلام می‏گوید افْضَلُ الْجِهادِ کلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ امامٍ جائِرٍ (من در یک جا نوشته‏ام که همین جمله کوتاه چقدر حماسه در دنیای اسلام آفریده!) یعنی با فضیلت‏ترین و برترین جهادها این است که انسان در برابر یک پیشوای ستمگر دم از عدل بزند و سخن عدل را مطرح کند. سخن عدل را مطرح کردن یعنی نفی و انکار او و اعتراض به او. اگر در مکتبی عنصر تعرض و تهاجم نسبت به ظلم و ستم و اختناق وجود داشته باشد این مکتب می‏تواند بذر انقلاب را در میان مردم خود بکارد.

[ مرتضی مطهری ، آینده انقلاب اسلامی ایران ، تهران ، انتشارات صدرا، چاپ سی و یکم ، 1389 ، ص 90و 91]

 

 آن دو نفر را می بینند!

 جمعی در محضر امام صادق (علیه السلام) نشسته بودند. سخن از شیعه و پیروان خاندان رسالت به میان آمد. امام (علیه السلام) فرمود: پیروان ما در لحظات آخر عمر، چیزهایی را می بینند که چشمها با دیدن آن، روشن می گردد و شاد می شوند. یکی از حاضران پرسید: چه چیز را می بینند؟ این سؤال را ده بار تکرار کرد و اصرار داشت تا امام به او پاسخ دهد ولی امام صادق (علیه السلام) هر بار در پاسخ او می فرمودند: می بینند. سرانجام امام (علیه السلام) آن شخص سؤال کننده را صدا زد و فرمود: گویا اصرار داری تا بدانی چه چیز را می بینند؟ عرض کرد: آری. قطعاً. سپس گریه کرد. امام (علیه السلام) به حال او رقّت کرد و فرمود: آن دو نفر را می بینند! آن شخص با اصرار پرسید: کدام دو نفر را؟ امام (علیه السلام) فرمود: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) را می بینند. هیچ مؤمنی نیست مگر این که در لحظات آخر عمر، این دو بزرگوار را خواهد دید که آن دو بزرگوار به او بشارت می دهند. آنگاه فرمود: این مطلب را خداوند در قرآن، بیان کرده است، حاضران پرسیدند: خداوند در کجا و کدام سوره بیان فرموده است؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: در سوره یونس آنجا که می فرماید: اَلَّذينَ آمَنُوا وَ کانُوا يَتَّقُونَ* لَهُمُ الْبُشْري فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ ( یونس/ 63 و 64) همان ها که ایمان آوردند و پرهیزگار بودند در زندگی دنیا و در آخرت شاد و مسرورند. [ بشارت دنیای آنان، همان حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) در لحظات آخر عمر آنهاست که بربالین آنها حاضر گشته و آنان را شاد و مسرور می سازد .]

[ محمد حسین محمدی ، هزار و یک حکایت قرآنی، نیلوفرانه ، چاپ دهم ، 1394 ، 87 ]

 

عمل صالح!

 یکی از شاگردان شیخ می گوید، روزی ایشان به من گفت: «فلانی! عروس، خود را برای که آرایش می کند؟» عرض کردم: برای داماد. فرمود: «شب زفاف، فامیل عروس تلاش می کنند او را به بهترین شکل آرایش کنند تا مورد پسند داماد واقع شود، ولی عروس در باطن، یک نگرانی دارد که دیگران متوجه نیستند. نگرانی او این است که اگر... نتوانست نظر داماد را جلب کند و یا داماد حالت انزجاری از او پیدا کند، چه کند. بنده ای که نمی داند کارهای او مورد قبول خداوند متعال واقع شده یا نه، چگونه می تواند خائف و نگران نباشد؟! آیا تو، خود را برای او آراسته می کنی یا برای خود و برای وجهه پیدا کردن میان مردم؟! » اموات وقتی مُردند ،می گویند : « رَ‌بِّ ارْ‌جِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا » عمل صالح آن است که خدا بپسندد ، نه این که نفس تو آن را امضاء کند. از این رو ، جناب شیخ ، همیشه از ملاقات با حق تعالی ،ترس و واهمه داشت و می فرمود: « خدا که خودش ترس ندارد " وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ " اگر او ما را نپسندد و کارهای ما مورد قبولش نشود، چه خاکی بر سر کنیم؟ فرزند از ایشان نقل کرده که می گفت: «خدایا! ما را هم جزو قراضه ها ـ که طرف می آید و می گوید من قراضه و شکسته می خرم ـ ... بخر و قبول کن.»

[ محمدی ری شهری ، کیمیای محبت ، قم ، دارالحدیث ، 1394 ، ص ، 297 و 298 ]

 

دست هایی که رو به آسمان بود!

 ما زیر حجم شدید آتش ، سنگر و جان پناهی نداشتیم.حبیب به حدوداً چهل دستگاه تانکی اشاره کرد که از دو طرف برای دور زدن ما می آمدند. الحاق و پیوستن آن تانک ها به هم ، حلقه گازانبری را کامل می کرد. عراقی ها به شکل پیاده از رو برو به جاده رسیده بودند و با تانک ها از چپ و راست و پشت سر ما را می زدند. یکی از بچه های سپاهِ تهران با لباس سبز سپاهی رفت سینۀ دژ،در حالی که مثل باران دور و بر او خمپاره و توپ می ریخت. فریاد زد :« برادر ها ، شما را به جان امام عزیزمان قسم می دهم به این کافران امان ندهید. اینجا مرز ایمان و کفر است. » رجز خوانی او روح تازه ای به کالبد بی تحرّک بچه ها داد . دو نفر نشستند پشت یک دوشکای غنیمتی عراقی و به سمت نفرات پیاده ای که از جلو می آمدند شلیک کردند. دقت کردم دیدم هر دو پایشان را با فانسقه به پایه دوشکا بسته اند. باقر ، فرمانده گروهانشان ، از آن ها پرسید: « چرا این کار را می کنید؟» گفتند:« نمی خواهیم برگردیم.» زمین ، هم از گرما و تف حرارت خورشید می سوخت و هم از آتش بی وقفۀ عراقی ها. بیشتر بچه ها نماز را به هرشکلی بود در حین نبرد ، با پوتین ، بی وضو یا حتی بی تیمم ، رو به قبله یا به هرسمت دیگر خواندند. در این میان ، آرامش معاون محور سلمان ،حسین همدانی، توجهم را جلب کرد. او رو به سمت خرمشهر – احتمالاً رو به قبله - نشسته بود. با لباس پاره از موج انفجار و دست هایی که رو به آسمان بود، می گفت:« خدایا کمکمان کن. خدایا ما ضعیفیم . به فریادمان برس. خدایا سیاهی شب را برسان.»

[ حمید حسام ، وقتی مهتاب گم شد، خاطرات علی خوش لفظ ، تهران، سوره مهر ، چاپ سوم ، 1395 ، ص 144 و 145 ]

 

 یک استفتاء

سوال: اگر چند نفر با هم شریک باشند، آیا بر هر کدام از آنها واجب است خمس درآمد خود را به طور مستقل بپردازد یا این که خمس باید از صندوق مشترک پرداخت شود؟
جواب: 
هنگامی که شرکاء سود حاصل از سرمايه مشترک را دريافت می‏‌کنند يا قابل دريافت است، هرکدام از آنان مکلّف هستند خمس مازاد بر مؤونه از سهم خود را سر سال خمسی بپردازند.

( استفتائات مقام معظم رهبری امام خامنه ای در سایت معظمً له به آدرس: leader.ir )

 

دریافت نشریه برای چاپ رنگی
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: موعظه خوبان
برچسب‌ها: موعظه خوبان

تاريخ : جمعه 10 / 10 / 1399 | 8:51 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.