آیه استخلاف ( آیه خلافت)

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

آیه استخلاف ( آیه خلافت)

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

آیه استخلاف ( آیه خلافت)

خلافت مؤمنان در زمین، وعده حتمی الهی

قرآن کریم می فرماید: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ.[1]خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، وعده داده است که حتما آنان را در این زمین جانشین[خود] قرار دهد.[2]

تفسیر آیه:

آیه شریفه از وعده ای بسیار زیبا خبر می دهد؛ خداوند به مؤمنان صالح وعده می دهد که:

1.برای آنان جامعه ای صالح مخصوص خود درست می کند و زمین را در اختیارشان قرار می دهد.

2.دینشان را در زمین چیره و برتر می سازد.

3.امنیت را جایگزین ترسشان می کند.

4.فقط خدای را عبادت می کنند.

این آیه خطاب به امت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بوده و خداوند در آن از تعبیر «وعد» استفاده کرده است و وعده های خدا تخلف بردار نیست. بنابراین، مفاد آن این می شود که خداوند، به گروهی از امت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله وعده «استخلاف» روی زمین را داده است. این گروه دو ویژگی مهم و اساسی دارند:

1.ایمان، که همه اعماق وجودشان را پر کرده است.

2.عمل صالح، که همه اعضا و جوارحشان در خدمت و اطاعت مولا است. این وعده چند ویژگی دارد:

الف.خلافت بر روی زمین:

خلافت؛ یعنی، مسلط شدن بر کل زمین و استفاده از موهبت های آن. البته خداوند متعال خلافت روی زمین را به امت های صالح پیشین؛(مانند قوم نوح و صالح) نیز عطا فرموده بود به نظر می آید مراد از این خلافت و حکومت، تنها اصل جانشینی است، نه گستره و محدوده آن؛ یعنی، همان گونه که دیگران به حکومت و خلافت در زمین- هرچند در منطقه ای محدود- رسیدند، شما هم می رسید. اینکه چرا برای همه زمین از کلمه «الارض» استفاده شده، دلیل های متعدد دارد؛ از جمله: 1.اصل «اطلاق» است، قید زدن نیاز به دلیل دارد. 2.تمکین دین مورد رضایت و امنیت کامل، زمانی اتفاق می افتد که سراسر زمین، تحت حاکمیت و سیطره اینان باشد. 3.روایاتی که در ذیل آیه وارد شده است.

ب.تمکین دین مورد رضایت خدا:

تمکین هرچیزی برقرار کردن آن در یک مکان است و این کنایه از پایداری، تزلزل نداشتن و زوال ناپذیری آن چیز می باشد؛ به گونه ای که اگر اثراتی داشته باشد، هیچ مانعی جلوی تأثیر آن را نمی گیرد. «تمکن دین» در آیه به این معنا است که بر سر راه آن هیچ گونه کفر و شرکی ایجاد نکنند. اوامر و دستوراتش محترم شمرده شده و بدان عمل شود. اصول و معارفش مورد پذیرش همگان بوده و همه به آن معتقد باشند و درباره آن اختلاف نکنند.

ج.دین مورد رضایت:

دینی که خدا آن را «پسندیده» است، همانا دین مقدس اسلام است که در جریان غدیر خم با نصب ولایت امیر مؤمنان علیه السّلام تمام و کمال یافت و کافران از نابودی آن ناامید گشتند: الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ دِینِکمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِیناً؛[3]دینی که ولایت اهل بیت عصمت و طهارت در متن آن قرار دارد. اسلام است و امامت امام علی تا امام مهدی علیه السّلام را در بر دارد، دین «مرضی» و مورد قبول خداوند است.

د.امنیت:

در چنین دورانی ترس و خوف تبدیل به امنیت و آرامش می شود. طبیعی است که ترس و خوف، عواملی دارد و از بین رفتن آن نیز، نتیجه از بین رفتن اسباب و علل است. پس، در این دوران هیچ عاملی، باعث نگرانی و ترس برای مؤمنان نخواهد بود.

ه -عبادت صحیح:

نتیجه چنین حکومتی، این است که تنها خداوند «عبادت» می شود؛ همه مظاهر شرک، از بین می رود؛ عبادات خالصانه تنها برای او خواهد بود و دیگر هیچ معبودی جز خدا، پرستیده نمی شود. تغییر خطاب در آیه از غایب(وعد اللّه) به متکلم وحده(یعبدوننی) و استفاده از عبارت نکره «شیئا» در سیاق نفی که مفید عموم است، هردو به خوبی بر از بین رفتن شرک به طور کامل و حاکمیت توحید دلالت دارد. علامه طباطبایی(ره) درباره جمله «و من کفر بعد ذلک...» می فرماید: «ذلک»(که برای اشاره است) به «موعود»(وعده خدا) باز می گردد؛ لذا مناسب است که کلمه «کفر» را به معنای کفران(در مقابل شکر نعمت) بگیریم و چنین معنی کنیم: «هرکس کفران کند بعد از تحقق این وعده، او واقعا فاسق است».[4] طبق این گفتار، «کفر» دامنه وسیعی را در بر می گیرد و به این معنا است که هرکس این موهبت الهی را ضایع کرده و از آن استفاده نکند، فاسق بوده و از راه عبودیت و بندگی خارج شده است. پس از بیان قسمت های گوناگون آیه، اکنون جای این پرسش است که: منظور خداوند از این وعده، شامل چه افرادی می شود؟ برخی از مفسران- مانند صاحب تفسیر نمونه- معتقدند: آیه عمومیت دارد و نتیجه آن چنین است که در هرزمان، که پایه های ایمان و عمل صالح در میان مسلمانان مستحکم شود؛ آنان دارای حکومتی ریشه دار و پرنفوذ خواهند شد. البته بی شک، حکومت حضرت مهدی علیه السّلام مصداق کامل این آیه است.[5] علامه طباطبایی(ره) بیان بلندی در این زمینه دارد که خلاصه آن چنین است: از ظاهر آیه استفاده می شود که آیه مربوط به برخی از افراد امت اسلام است و اینان دارای مجتمعی صالح خواهند بود. این جامعه دارای دین مرضی خدا بوده و دین اسلام به گونه ای در جامعه برقرار می گردد که تزلزلی در آن راه نخواهد یافت و امنیت به گونه ای در آن اجتماع به وجود می آید که دیگر از هیچ دشمنی(خارجی، داخلی، علنی و پنهانی) نمی ترسند[چرا که همه زمینه های خوف از بین می رود و لذا خوف تبدیل به امنیت می شود]. این چنین امنیتی است که جای امتنان دارد؛ چرا که آیه در مقام امتنان و منت گذاشتن بر مردم است و امتنان وقتی مناسب و پذیرفتنی است که جامعه از هرجهت در امان بوده و آزادی برای همه باشد. در این جامعه اخلاص در عبادت عمومیت پیدا می کند و بنیان هر کرامتی غیر از تقوا منهدم می شود. این جامعه با این صفات تاکنون به وجود نیامده است. پس اگر مصداقی داشته باشد، در روزگار امام مهدی علیه السّلام می باشد و حق مطلب این است که اگر واقعا بخواهیم حق معنای آیه را به آن بدهیم، آیه جز با اجتماعی که با ظهور حضرت مهدی علیه السّلام تشکیل می شود، قابل انطباق با هیچ مجتمعی نیست.[6] ممکن است کسی بگوید: هرچند این آیه مربوط به حکومت حضرت مهدی علیه السّلام است؛ ولی آیا از این آیه می توان استفاده کرد که ایشان زنده و حاضر است؟ در پاسخ باید گفت: آری، وجود امام زنده حاضر را از همین آیه و باتوجّه به آیات دیگر، می توان برداشت کرد:

1.دین مورد رضایت خدا، اسلام است و این دین آن هنگام کامل و مورد رضایت خدا قرار گرفت که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در غدیر خم؛ امام علی علیه السّلام را به عنوان خلیفه و ولی تعیین کرد و این ولایت و خلافت را جزء دین قرار داد و وجود آن را باعث اکمال و اتمام دین دانست: «الْیوْمَ أَکمَلْتُ...». پس تا دین هست، ولایت و خلافت نیز باید باشد و چون در هرزمان دین هست، ولی و خلیفه نیز باید تا قیامت باشد.

2.هر رهبری که بخواهد حکومت کند، خود باید برای تشکیل این حکومت برنامه ریزی کند؛ چنان که سنت خدا بر این قرار گرفته است و با رجوع به خلافت و رهبری پیشوایان و پیامبران گذشته؛ این مطلب روشن می شود. امام زمان علیه السّلام نیز که می خواهد حاکمیت دوران ظهور را بر عهده داشته باشد، باید خود رهبری قیام و تشکیل حکومت را در دست بگیرد و نیروسازی کند. پس باید زنده و حاضر باشد و در راستای ایجاد انقلاب جهانی و تشکیل حکومت خویش، فعالیت کند.

3.وعده خدا در هرزمان که مقتضی فراهم و موانع مفقود باشد، امکان پذیر است و خداوند این را به عهده انسان ها گذاشته است: «إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛»[7] یعنی، هرزمان که انسان ها بخواهند، خدا تغییر می دهد. پس هرزمان که انسان ها حاکمیت مهدی علیه السّلام را بخواهند، خداوند آن را رقم می زند. بنابراین باید امام و رهبر در هر زمان باشد تا با خواست انسان ها، قیام جهانی و حکومت عدل برقرار شود. امام صادق علیه السّلام در روایتی فرمود: «إنّه لم یجی ء تأویل هذه الآیة و لو قام قائمنا، سیری من یدرکه ما یکون من تأویل هذه الآیة، و لیبلغنّ دین محمّد صلّی اللّه علیه و آله ما بلغ اللّیل حتّی لا یکون مشرک علی ظهر الارض کما قال اللّه تعالی یعْبُدُونَنِی لا یشْرِکونَ بِی شَیئاً»؛[8]تأویل و مصداق این آیه هنوز نیامده است. هنگامی که قائم ما قیام کند کسی که او را درک می کند، تأویل این آیه را می بیند: هر آینه دین محمد صلّی اللّه علیه و آله به هرجایی که شب برسد، می رسد(همه کره زمین)؛ به صورتی که هیچ مشرکی بر روی زمین نخواهد بود؛ همان گونه که خداوند فرمود: یعْبُدُونَنِی...

نوشت ها:

[1] نور/ 55.

[2] نور/ 55

[3] سوره مائده آيه 3.

[4] تفسير الميزان، ج 15، ذيل آيه.

[5] تفسير نمونه، ج 14، ذيل آيه.

[6] تفسير الميزان، ج 15، ذيل آيه.

[7] رعد، آيه 11.

[8] مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 55، ح 41.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسب‌ها: قرآن شناسی

تاريخ : جمعه 14 / 8 / 1399 | 18:27 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.