ماندیم به داغ انتظارت، مددی
ما و غم ودرد بی شمارت، مددی
یارب به که شایدگفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمودآن شاهد هر جایی
یا رب غم دل با که بگویم
یارم نظری کرد و دگر باز نیامد
یارب غم دل باکه بگویم
یارم گره بگشود و دلم برد و دگر باز نیامد
یارم نظری کرد و دگر باز نیامد
یارب غم دل باکه بگویم
یارم گره بگشود و دلم برد و دگر باز نیامد
دارایی من جز نگهت چیست ندانم ندانم
دارایی من جز دل یادآور زیبا قدرعنا
دارایی من جز دل یادآور رویا
دارایی من جز نگهت چیست ندانم ندانم
دارایی من جز دل یادآور زیبا قدرعنا
دارایی من جز دل یادآور رویا
دارایی من جز نگهت چیست ندانم ندانم
من با که بگویم که دلم با تو دگر رفت ...
من با که بگویم که دلم جای ولایی است
من با که بگویم که سبویم تو شکستی
من با که بگویم که دلم باتو بهارییست
من با که بگویم که دلم جای ولایی است
من با که بگویم که سبویم تو شکستی
من با که بگویم که دلم باتو بهارییست
تا نقش تو هست نقش آيينه ما..........بوي خوش گل نشسته در سينه ما
در ديده بهار جاودان مي شکفد..........با ياد تو اي اميد ديرينه ما!
در ديده بهار جاودان مي شکفد..........با ياد تو اي اميد ديرينه ما!
نظرات شما عزیزان: