حق با اکثریت یا اقلیت است؟!

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

حق با اکثریت یا اقلیت است؟!

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

حق با اکثریت یا اقلیت است؟!

شرح و تفسیر

یكى از آفت‎هاى عقل انسان، تسلیم شدن در برابر اكثریّت كمّى جامعه است، كه از آن در آیات قرآن و روایات معصومان(علیهم‎السلام) نهى شده؛ بلكه در برخى از این آیات، به مدح اقلیّت و مذمّت اكثریّت پرداخته شده است؛ مثلا در آیه شریفه 116 سوره انعام مى‎خوانیم: «وَ اِنْ تُطِعْ اَكْثَرَ مَنْ فِى الاَْرْضِ یُضِلُّوكَ عَنْ سَبیلِ اللهِ»؛ «اگر از بیشتر كسانى كه در روى زمین هستند اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه مى‎كنند» علاوه بر این، در بیش از ده آیه اكثریت به جهالت، و در 5 آیه به ناسپاسى، و در 4 آیه به فقدان ایمان، توصیف شده است.

حال با توجه به آنچه از آیات و روایات استفاده مى‎شود، كه اكثریت مذمّت شده، و از سوى دیگر در دنیاى امروز همه جا سخن از اكثریّت‎ها است، و امروزه بسیارى از مسایل سرنوشت‎ساز بشر، بر محور رأى اكثریّت دور مى‎زند، معیار چیست؟

پاسخ این است كه جوامع بشرى متفاوت است، اگر در جامعه‎اى صالحان متولیّان امور آن باشند، بدون شك تبعیّت از اكثریّت، تقوا و صلاح است، ولى اگر هواپرستان متولیان امور جامعه‎اى بودند، هیچگاه اسلام تبعیّت از اكثریّت هواپرست را سفارش و توصیه نمى‎كند؛ زیرا با منطق و عقل سازگار نیست.

به تعبیر دیگر اسلام تابع اكثریّت كیفى است، نه اكثریّت كمّى! به همین جهت خداوند متعال در آیه شریفه هفتم سوره هود و دوم سوره ملك مى‎فرماید: «لِیَبْلُوَكُمْ اَیُّكُمْ اَحْسَنُ عَمَلا» و نفرمود: «اَكْثَرُ عَمَلا» چون اكثریّت كیفى مهمّ است، نه اكثریّت كمّى!

ما نباید در زندگى اخلاقى خویش تابع اكثریت‎ها باشیم. بنابراین اگر اكثریّت مردم روى زمین مال حرام مى‎خورند و پرهیز نمى‎كنند، ما نباید به رنگ جماعت اكثریّت درآییم. اگر اكثریّت مردم به هنگام به خطر افتادن منافع خویش دروغ مى‎گویند، ما نباید از صف راستگویان، به بهانه در اقلیّت بودن آنها، خارج شویم و از كمى تعداد و نفرات صادقین بترسیم و در صف دروغگویان درآییم.

ولى توجه این نكته مهم است كه مسأله اكثریت در دنیاى امروز، راه چاره بیچارگى است! زیرا معیارى براى اكثریت كیفى در جوامع غیر دینى وجود ندارد و همه مدعى هستند كه بهترین هستند. بنابراین براى حفظ نظام جامعه ناچارند طبق نظر اكثریت عمل كنند؛ هر چند به مقتضاى آن، یك عالم دانشمند و مدیر و مدبّر یك رأى، و یك فرد بى سواد ناآگاه هم یك رأى داشته باشد! بنابراین آیات مزبور و مانند آن ناظر به یك جامعه سالم و صالح نیست.

 

پیام اخلاقی حدیث

ما نباید در زندگى اخلاقى خویش تابع اكثریت‎ها باشیم، هر چند مجبوریم در زندگى سیاسى تابع باشیم. بنابراین اگر اكثریّت مردم روى زمین مال حرام مى‎خورند و پرهیز نمى‎كنند، ما نباید به رنگ جماعت اكثریّت درآییم. اگر اكثریّت مردم به هنگام به خطر افتادن منافع خویش دروغ مى‎گویند، ما نباید از صف راستگویان، به بهانه در اقلیّت بودن آنها، خارج شویم و از كمى تعداد و نفرات صادقین بترسیم و در صف دروغگویان درآییم.

انسان مؤمن در مسایل اخلاقى باید مستقل باشد، یعنى اگر تمام مردم روى زمین (فرضاً) آلوده شراب شدند او نباید از تنهاییش در این مسیر به خود هراس راه دهد و از منطق رسواى «خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو!» پیروى كند. یا بگوید: «چه كسى راست مى‎گوید كه ما راست بگوییم؟» و مانند اینها؛ زیرا بدون شك فرداى قیامت این بهانه‎ها پذیرفته نیست. زمانى انسان صالح مى‎شود و در مسیر سلوك الى الله قرار مى‎گیرد، كه نگاه نكند دیگران چه مى‎گویند، بلكه بنگرد خداوند چه مى‎گوید.

پروردگارا ما را همواره در طریق حق بدار، و وحشت تنهایى در راه حق را از ما زایل كن.

 


پی‎نوشت:

1. نهج البلاغه، خطبه 201.

برگرفته از کتاب 110 سرمشق از سخنان حضرت على(علیه‎السلام)، آیة الله مکارم شیرازی .

تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: اخلاقی
برچسب‌ها: اخلاقی

تاريخ : جمعه 19 / 4 / 1399 | 4:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.