ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

ندای وحی

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

بررسي و نقد داستان خواستگاري علي (ع) از دختر ابوجهل

 بررسي و نقد داستان خواستگاري علي (ع) از دختر ابوجهل (4)

بررسي متن حديث خواستگاري علي (ع) از دختر ابوجهل

انديشه اى در متن حديث و مدلول آن

اكنون، پس از بررسى سند حديث، ناگزير بايد در مورد متن حديث و مدلول آن نيز بينديشيم و متن حديث را به دقّت بنگريم; زيرا در مواردى كه با وجود معتبر بودنِ سندِ حديث، متنِ آن ها متفاوت باشد، علماى حديث ناچار به تكرار واقعه قائل مى شوند.
ولى هنگامى كه تكرار و تعدّد واقعه ممكن نباشد، و جمع كردن ميان عبارت هاى مختلفِ حديث مقدور نشود، اين امر در نظر آن ها، قرينه و نشانه اى بر اين است كه چنين قضيّه اى، اصلاً واقعيّت نداشته است.
علماى حديث چنين تقرير كرده اند و همين را مبناى بسيارى از احاديث فقهى، اخبار، قضاياى تاريخى و مانند آن ها، قرار داده اند و بدان عمل مى كنند. از اين رو، چاره اى جز بررسى دلالات حديث نيست.
گاهى حديث از جهت سند صحيح است ولى از جهت دلالت، با ضرورت عقلى يا محكمات قرآن يا سنّت قطعى و يا حقيقت قضيّه مخالف است.
ما در اين جا با فرض صحّتِ سندِ حديث و قبولِ آن، متن اين حديث و مدلول آن را در چند قسمت مورد بررسى قرار مى دهيم.


موضوعات مرتبط: امام شناسی
برچسب‌ها: بررسي و نقد داستان خواستگاري علي (ع) از دختر ابوجهل

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 29 / 4 / 1395 | 7:15 | نویسنده : اکبر احمدی |

تفسير آيات قرآن در فضائل علي (ع) به روايت زيديه

 تفسير آيات قرآن در فضائل علي (ع) به روايت زيديه\

(سيري در كتاب فضائل الطالبين ابوسعد جِشُمي بيهقي) (1)
از جمله نفايس كتابخانه ي مجلس شورا كه به تصحيح دانشمند محقق محمّدرضا انصاري قمي چاپ شده است، تنبيه الغافلين عن فضائل الطالبين نوشته ي حاكم ابوسعد محسن بن محمّد بن كرّامه جِشُمي بيهقي متوفي 494 است. اين مؤلف خود سيد علوي و از تبار محمّد بن حنفيه است و از معتزليان زبان آور بوده و كتاب مشهوري در رد مخالفان دارد به نام « رسالة ابليس الي اخوانه المناحيس » يا « رسالة ابليس الي اخوانه من المجبرة و المشبهة في الشكاية عن المعتزله » و گويند به سبب همين رساله در مكه به قتل رسيد. (صفحه شانزده مقدمه). مصحح گويد در انتساب فضائل الطالبين به ابوسعد جشمي بيهقي، ترديدي نيست و اين كه بعضي (از جمله الذريعه) اين كتاب را به سيد مرتضي نسبت داده اند، اشتباه است.
مسلّم است كه سيدمرتضي، زيد و اولادش را امام نمي داند و از امام صادق (عليه السلام) روايت نمي آورد كه هر رايتي غير از رايت زيديه رايت ضلال است.


موضوعات مرتبط: امام شناسی
برچسب‌ها: تفسير آيات قرآن در فضائل علي (ع) به روايت زيديه

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 29 / 4 / 1395 | 7:13 | نویسنده : اکبر احمدی |

چرا نام علي (ع) در قرآن نيست؟

 چرا نام علي (ع) در قرآن نيست؟


از شبهه هايي که دشمنان در عرصه ي نام گذاري در دوران اموي و عباسي مي پراکنند اين است که چرا خدا نام علي را در قرآن نام نبرد؟ اگر در قرآن هست، کجاست؟ و اگر نام علي به صراحت در قرآن نيست، چرا شيعه بر امري استدلال مي کند که قرآن بر آن نصي ندارد؟
از ابو بصير روايت شده که از امام صادق (عليه السّلام) درباره ي اين آيه پرسيدم: ( أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ) (1) ( از خدا اطاعت کنيد و از پيامبر فرمان بريد و از صاحبانِ امر خودتان ) امام (عليه السّلام) فرمود: درباره ي علي بن ابي طالب و حسن و حسين (عليهم السّلام) نازل شد.
پرسيدم، مردم مي گويند: چرا نام علي و اهل بيت او در کتاب خداي بزرگ نيامده است؟
امام (عليه السّلام) فرمود، به ايشان بگو:
بر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نماز نازل شد و خدا نام نبرد که سه رکعت است با چهار رکعت تا پيامبر آن را براي مردم تفسير کند.
بر آن حضرت، زکات نازل شد و نام نبرد که مردم از هر 40 درهم، چقدر زکات بدهند تا پيامبر براي آنها بيان دارد.
خدا حج را نازل کرد و به مردم نگفت که 7 بار طواف کنند تا رسول خدا آن را برايشان تفسير کند.
آيه ي ( أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ) ( از خدا فرمان بريد و از پيامبر و از صاحبان امرتان ) نازل شد، رسول خدا فرمود: اين آيه، درباره ي علي است؛ به هر که مولا منم، علي است مولاي او...
اگر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) خاموش مي ماند و بيان نمي کرد که اهل بيتش کيانند، آل فلاني و فلان شخص، ادعا مي کردند که اهل بيت آن حضرت اند ليکن خداي بزرگ در کتابش پيامبرش را با نزول اين آيه تصديق کرد:
( إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا )؛ (2)
همانا خدا خواست که پليدي را از شما خاندان بزدايد و پاک و پاکيزه تان سازد.
علي و حسن و حسين و فاطمه [ آنجا ] بودند. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آنان را در خانه ي اُم سلمه، تحت عبا درآورد، سپس فرمود: خدايا، اينان اهل بيت من اند... (3).

پي نوشت ها :

1- سوره نساء(4) آيه ي 59.
2- سوره ي احزاب (33) آيه ي 33.
3- اصول کافي 286:1، حديث 1، باب ما نَصَّ الله و رسوله علي الائمة (عليهم السّلام).

منبع مقاله : 
شهرستاني، سيدعلي؛ (1390)، نام خلفا بر فرزندان امامان (عليهم السّلام) ( بن مايه ها، پيراهه ها )، ترجمه: سيد هادي حسيني، قم: انتشارات دليل ما، چاپ اول

 

 


موضوعات مرتبط: امام شناسی
برچسب‌ها: چرا نام علي (ع) در قرآن نيست؟

تاريخ : شنبه 29 / 4 / 1395 | 7:11 | نویسنده : اکبر احمدی |

هنگام فراموشی رمز ویندوز چکار باید کرد؟

 

احتمالا براي شما هم پيش آمده که کلمه عبور ويندوز خود را از ياد برده باشيد؛ در چنين مواردي در صورت وجود ديسک مربوط به نصب سيستم‌عامل، بازيابي کلمه عبور کار چندان سختي نيست اما در صورت نداشتن هيچ‌يک از اين‌ها مي‌توانيد از برنامه‌هايي شبيه به Offline Windows Password استفاده کنيد.
به گزارش خبرنگار فناوري اطلاعات خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، کار با اين برنامه به‌قدري ساده است که شما را از اجراي فرآيندهاي پيچيده و برخي مواقع مخرب، بي‌نياز مي‌کند.

مرورگر خود را باز کنيد و به آدرس pogostick.net/~pnh/ntpasswd برويد. روي عبارت Instructions & image to download کليک کنيد و از بخش Download لينک cd110511.zip مربوط به Bootable CD image را دانلود کنيد.

براي رايت کردن آن روي سي‌دي، از Image Burner ويندوز و يا ابزاري مثل (Img Burn (imgburn.com استفاده کنيد.

سيستم را توسط سي‌دي ساخته شده بوت کنيد. براي انجام اين‌کار بايد به بخش بايوس برويد و در آنجا اولويت را به سي‌دي تغيير دهيد. زماني که سي‌دي بوت شد، چند مرحله را بايد پشت سر بگذاريد؛ ترجيحا براي افزايش سرعت کار در اين مراحل پرسش و پاسخ، کليد Enter را بزنيد. براي مثال، آن‌طور که در تصوير مي‌بينيد، از شما پرسيده مي‌شود که پارتيشن يک را برگزينيد و در صورت زدن Enter، گزينه پيش‌فرض انتخاب خواهد شد.

گام مرحله دوم را تا پرسش چهارم (يعني آن‌جايي که از شما سوالي مبني بر رجيستري و ويرايش کاربري پرسيده مي‌شود) ادامه دهيد. در مرحله Edit User Info & Passwords بايد نام کاربري را وارد کنيد که قصد تعويض يا بازيابي کلمه عبور آن را داريد. پس از وارد کردن نام کاربري، Enter را بزنيد.

در اين مرحله مقابل همان گزينه‌اي که نام کاربري‌تان را وارد کرده‌ايد بايد کلمه عبور دلخواهي را تايپ کنيد. بهتر است اين قسمت را خالي بگذاريد؛ بنابراين بار ديگر فقط کليد Enter را بزنيد. با انجام اين‌کار کلمه عبور براي نام کاربري دلخواه شما حذف شده و براي ورود مجدد به ويندوز نيازي به وارد کردن آن نيست. به اين ترتيب، پس از ورود به ويندوز مي‌توانيد يک کلمه عبور جديد انتخاب کنيد.

در اين گام بايد فرآيند تغيير کلمه عبور را به اتمام برسانيد. علامت ! را تايپ کنيد و Enter را بزنيد. براي ذخيره‌ کردن مراحل انجام شده و گام نهايي حرف Y را تايپ کنيد. توجه داشته باشيد که پيام EDIT COMPLETE نشان از تکميل موفقيت‌آميز فرآيند است. سيستم را ري‌استارت کنيد و بدون هيچ مشکلي وارد ويندوز شويد. در صورت نياز کلمه عبور جديدي را براي کاربر تنظيم کنيد.

منبع ايسنا


برچسب‌ها: هنگام فراموشی رمز ویندوز چکار باید کرد؟

تاريخ : چهار شنبه 28 / 4 / 1395 | 7:36 | نویسنده : اکبر احمدی |

ترفند نصب درایورها و برنامه همزمان با نصب ویندوز

 ممکن است برايتان پيش آمده باشد که بخواهيد به طور همزمان هنگام نصب ويندوز، برنامه‌ها و درايور‌ها را نيز نصب نماييد. با استفاده از اين روش انجام اين کار به سادگي صورت مي‌گيرد.

ترفند نصب درایورها و برنامه همزمان با نصب ویندوز

براي نصب همزمان برنامه‌ها و درايور‌ها هنگام نصب ويندوز مي‌توانيد از روش زير استفاده کنيد.

پس از گذاشتن از مراحل اوليه و انتخاب درايور‌ها و ري استارت کردن سيستم، کليد‌ها Shift+ F10 را به طور همزمان فشار دهيد.

سپس عبارت task mgr را در محيط cmd تايپ نماييد و enter را بزنيد.

پس از باز شدن پنجره‌ي مشابه Task manager گزينه‌ي new task run را از منوي file انتخاب نماييد.

اکنون بر روي browse برويد.

اگر قصد نصب درايو‌رها را داريد، بايد cd درايور مربوطه را داخل CD-Rom قرار دهيد.

در قسمت Look in درايوري که CD راه اندازي در آن است را انتخاب نماييد.

پس از ورود به پوشه‌ي نصب فايل SETUP مربوطه را انتخاب کرده و بر روي Open  کليک نماييد.

مرحله‌ي نصب درايور را ادامه دهيد.

براي نصب برنامه‌ها نيز مي‌توانيد به محلي که فايل نصب برنامه بر روي هارد ديسک يا CD موجود است رفته و طبق روش فوق اقدام به نصب برنامه‌هاي مورد نظر کنيد.

با استفاده از اين روش دسترسي به قسمت‌هاي مختلف کنترل پنل نيز امکان پذير است که براي انجام اين کار لازم است به محل نصب ويندوز در درايو نصب شده رفت که کافي است پس از فشردن Browse به پوشه‌ي Windows/system32 برويد.

در قسمت File name دستور *.cpl را بنويسيد، سپس Enter را بزنيد.


موضوعات مرتبط: آموزشی
برچسب‌ها: ترفند نصب درایورها و برنامه همزمان با نصب ویندوز

تاريخ : چهار شنبه 28 / 4 / 1395 | 7:34 | نویسنده : اکبر احمدی |

مبدل فایلهای صوتی و تصویری

Freestudio

FreeStudio

Free StudioFree Studio 6.3.0.430 نرم افزار تبديل فايل مي باشد که چندين مبدل را در خود جاي داده که توسط آن مي توان فايل ها را از فرمت هاي مختلف به يکديگر تبديل کرد. اگر شما در آيپاد به موسيقي گوش مي دهيد يا ويدئوهاي خانگي خود را در دي وي دي رايت مي کنيد حتما به يک مبدل خوب نياز خواهيد داشت و نرم افزار Free Studio يکي از بهترين گزينه هاست که به شما بسيار کمک خواهد کرد اين نرم افزار از ? قسمت  Internet, DVD & Video, MP3 & Audio and CD/DVD/BD تشکيل شده است که هر کدام از آنها ابزار مربوط به خود را داراست برخي از مبدل هاي اين نرم افزار سرعت بيشتري دارند اما تمام آنها آزمايش شده اند و کار کردن آنها بسيار ساده است.

ويژگي هاي جديد نرم افزار Free Studio:

داراي ۸ بخش متفاوت و ۲۹ نرم افزار براي برطرف کردن نياز هاي کاربر
ارسال و دريافت ويديو از سايت يوتوب YouTube بدون مشکل در پروتکل انتقال RTMP
Rip
کردن فايل هاي صوتي و رايت آن ها بر روي VD, DVD و يا BluRay
انتقال آهنگ به دستگاه هاي محبوب مانند: آيفون، آيپاد، آيپاد تاچ، بلک بري و
و

ابزارهاي موجود در نرم افزار Free Studio:

نرم افزاري براي تبديل
محافظ صفحه نمايش (Screen Savers)
نرم افزار دانلود فايل هاي ويديويي
نرم افزار دانلود فايل صوتي و تصويري از يوتيوب و انتقال آن ها به آيفون، آيپاد، رايت در CD و DVD ،PSP بلک بري و

نرم افزاري براي تبديل به دستگاه هاي مختلف از قبيل:

نرم افزار تبديل به تلويزيون اپل
نرم افزار تبديل به گوشي هاي اندرويد، بلک بري، گوشي هاي HTC، آيفون، آيپاد، گوشي هاي موتورولا و نوکيا، سوني PSP و ايکس باکس

نرم افزاري براي تبديل فايل هاي ويديويي و صوتي از قبيل:

تبديل فيلم هاي دي وي دي به فرمت هاي ديگر
تبديل فرمت ويديويي به فرمت فلش
تبديل فرمت هاي ۳GP
تبديل فرمت هاي ويديويي به صوتي
تبديل فرمت هاي صوتي به فلش

نرم افزاري براي عکس و تصوير از قبيل:

تبديل فرمت JPG به فرمت هاي تصويري ديگر
تغيير سايز عکس و تصاوير
۳ بعدي ساز تصاوير

ويژگيها Free Studio :

يوتيوب دانلودر
يوتيوب رايگان به MP3
يوتيوب رايگان به آي پاد و PSP
يوتيوب رايگان به آيفون
رايگان يوتيوب به DVD
ارسالکننده يوتيوب رايگان
تبديل فيلم تبديل دي وي دي
تبديل ويديو به دي وي دي
تبديل ويديو به فلش
تبديل ۳gp ويديو
تبديل ويديو را به آي پاد و PSP
تبديل ويديو مبدل iPhone
تبديل ويديو به MP3
تبديل ويديو به JPG
مبدل هاي صوتي رايگان
صوتي رايگان به فلش تبديل
DVD
رايت
رايگان رايت ديسک
رايت CD هاي صوتي رايگان
دانلود DVD Decrypter
تبديل CD هاي صوتي به MP3 تبديل

 

 Free Studio شامل ۴۷ نرم افزار رايگان زير مي باشد:

Free YouTube Download
Free YouTube to MP3 Converter
Free YouTube to iPod and PSP Converter
Free YouTube to iPhone Converter
Free YouTube to DVD Converter
Free YouTube Uploader
Free Uploader for Facebook

Free Video to Android Converter
Free Video to Apple TV Converter
Free Video to BlackBerry Converter
Free Video to HTC Phones Converter
Free Video to iPad Converter
Free Video to iPod Converter
Free Video to iPhone Converter
Free Video to LG Phones Converter
Free Video to Motorola Phones Converter
Free Video to Nintendo Converter
Free Video to Nokia Phones Converter
Free Video to Samsung Phones Converter
Free Video to Sony Phones Converter
Free Video to Sony Playstation Converter
Free Video to Sony PSP Converter
Free Video to Xbox Converter
Free Video to Tablet PC Converter

Free DVD Video Converter
Free Video to DVD Converter
Free Video to Flash Converter
Free 3GP Video converter
Free Video to MP3 Converter
Free Video to JPG Converter
Free Audio Converter
Free Audio to Flash Converter
Free WebM Video Converter
Free MP4 Video Converter
Free AVI Video Converter

Free DVD Video Burner
Free Disc Burner
Free Audio CD Burner
Free Audio CD to MP3 Converter

Free Screen Video Recorder
Free Image Convert and Resize
Free Video Dub
Free Audio Dub
Free Video Flip and Rotate

Free 3D Photo Maker
Free 3D Video Maker

دانلود از سایت سازنده

 


موضوعات مرتبط: آموزشی
برچسب‌ها: مبدل فایلهای صوتی و تصویری

تاريخ : چهار شنبه 28 / 4 / 1395 | 7:30 | نویسنده : اکبر احمدی |

چگونه ایمیل اسپم را متوقف کنیم؟

چگونه ایمیل اسپم را متوقف کنیم؟

این مقاله به شما مختصرا در مورد نحوه متوقف کردن ایمیل های اسپم توضیح می دهد. ایمیل های اسپم (هرزنامه) نه تنها مقدار قابل توجهی از فضای جهان مجازی را به خود اختصاص داده اند ، همچنین می توانند وسیله ای برای سرقت های امنیتی باشند. برای اطلاعات بیشتر در مورد تهدیدات ناشی از ایمیل های اسپم ، لطفا این مقاله را مطالعه نمایید.

آیا می دانیددر کشورهای پیشرفته فردی که ایمیل اسپم( هرزنامه ) برای شما ارسال می کند مجرم بوده و علاوه بر بلوک شدن وب سایتش باید جریمه نقدی زیادی هم برای هر ایمیلی که برای شما می فرستد پرداخت نماید ؟

ما در این مقاله قصد داریم برخی از روش های موثر در مورد چگونگی متوقف کردن ایمیل های اسپم را به شما ارائه دهیم.

 چرا ایمیل های اسپم یک تهدید به حساب می آیند؟

ایمیل های اسپم گاها ممکن است ابزار خوبی برای سرقت هویت شما توسط هکرها باشند.شما با کلیک بر روی لینک موجود در این گونه ایمیل ها ، ممکن است به طور ناخواسته  برای فرستنده ی ایمیل ، این امکان را فراهم کنید که به بسیاری از اطلاعات مهم موجود در کامپیوتر شما دسترسی پیدا کند.مانند شماره Social Security،پسورد، مشخصات حساب و فایل های شخصی و غیره ، یعنی همه ی اطلاعات محرمانه ای که از آن ها استفاده می نمایید ،با استفاده از این روش تمام اطلاعات شما توسط فرد دیگری که این ایمیل را برایتان فرستاده است سرقت (سرقت هویت )می شود.

مشکل دیگر این ایمیل های اسپم این است که بعضا حاوی نرم افزارهای مخرب ،نرم افزارها جاسوس  و غیره می باشند.

شما تنها با یک کلیک ساده روی هر یک از لینک ها ی ایمیل اسپم ممکن است دانلود برخی از نرم افزارهای مخرب را در کامپیوتر خود آغاز نمایید.

بنابراین شما باید اطلاعات بیشتری در مورد حفاظت ازسیستم تان در مقابل ابزارهای تبلیغاتی مزاحم و نرم افزارهای جاسوسی بدست آورید. با استفاده از این اطلاعات، ما به شما می گوییم که در مورد این واقعیت کاملا مطمئن باشیدکه بسیاری از ایمیل های اسپم تهدیدی برای حریم خصوصی شمامی باشند.

 چگونه ایمیل های ناخواسته را متوقف کنیم ؟

بسیاری از ارائه دهندگان سرویس ایمیل(یاهو ،گوگل و ...) تا حد زیادی اقدامات لازم برای مسدود کردن ایمیل های اسپم را می دانند. بله ، شما باید متوجه پوشه اسپم ،در حساب ایمیل خود باشید. جایی که بسیاری از ایمیل های اسپم به صورت خودکار به آنجا منحرف می شوند. اما باز هم  شما برخی از ایمیل های اسپم را در حساب اصلی خود دریافت می نمایید. شما می توانید اقدامات زیر را انجام دهیدکه می تواند به شما در متوقف کردن ایمیل های اسپم کمک کند.

هرگز پاسخ ایمیل اسپم را ندهید

مسلما شما آن قدر باهوش هستید که هرگز به یک ایمیل اسپم پاسخ ندهید و یا روی لینک موجود در این ایمیل های ناخواسته کلیک نکنید . من به شخصه هیچ عنوان بر روی ایمیل های ناشناس کلیک نمی کنم و به سرعت آنها را Delete خواهم کرد . اما با این حال ممکن است گاهی تحت شرایطی ، این کار را انجام دهید مانند پاسخ دادن به یک ایمیل اسپم احساسی یاجواب دادن به یک سوال در ایمیل هرزنامه ای که برایتان ارسال شده است. کلیک روی ایمیل های اسپم تنها راهی است که شما به کسی که ایمیل اسپم رابرایتان ارسال کرده اجازه می دهید به سیستم تان نفوذ کند ، باید بدانید که این ایمیل ها همیشه فعال هستند. فرستندگان ایمیل اسپم همیشه حواسشان هست که آدرس ایمیلی فعال باشد تا او را طعمه قرار دهند.

مورددیگر اینکه گاهی حتی با کلیک کردن بر روی یک دکمه مانند قبول'اشتراک' در ایمیل نیز راه برای فرستنده ایمیل اسپم باز خواهد شد تا شما را پیدا کند و بداند که آدرس ایمیل شما فعال است. پس تحت هیچ شرایطی روی ایمیل های ناشناس و مشکوک کلیک نکنید تا فرستنده ایمیل اسپم، ایمیل شما را غیر فعال تلقی نماید.

http://www.amoozesh-computer.ir/images/stories/emailhayespam/2.jpg

استفاده از ایمیل های مختلف برای شناسه ها

با استفاده از آدرس های ایمیل مختلف ، برای مقاصد مختلف، ایده ی هوشمندانه ای است. اگر شما کسی هستید که استفاده ازسیستم خرید آنلاین را دوست دارید ، استفاده از یک آدرس ایمیل دیگربرای همه معاملاتی که از طریق اینترنت انجام میدهید روش خوبی خواهد بود. یعنی آدرس ایمیلی راکه برای کسب و کار و یا استفاده شخصی تان استفاده می کنید ، برای انجام معاملات اینترنتی مورد استفاده قرار ندهید. در این شرایط شما می توانید هر زمان که خرید آنلاین انجام میدهید، بدون نگرانی آدرس پست الکترونیکی خود را به فروشنده بدهید.

استفاده از فیلترهای هرزنامه

استفاده از فیلترهای اسپم ارائه شده توسط ارائه دهندگان خدمات پست الکترونیکی ، یکی دیگر از راه های موثر برای کاهش دریافت ایمیل های اسپم هستند. اگر چه این فیلترهای هرزنامه به طور خودکار حذف می شوند و گاهی باز هم برخی از این گونه ایمیل های اسپم را دریافت می کنید ، ولی شما می توانید ابتکار عمل به خرج داده و با مارک کردن این گونه ایمیل ها کاری کنید که بازهم این گونه ایمیل ها به عنوان اسپم به صندوق پستی بروند. کافی است که ایمیل خاصی را انتخاب کنید و آن را به عنوان اسپم علامت گذاری نمایید. به این روش شما می توانید دریافت ایمیل های اسپم را فیلتر نمایید.

این ها اطلاعات کمی در مورد نحوه متوقف کردن ایمیل های اسپم بود.

در ایالات متحده آمریکا قانونCAN - SPAM وجود دارد ، این قانون چیزی است که حاکم بر تمام دادرسی هایی مربوط به سازمان های اسپم است. به امید روزی که در کشور ما نیز این قانون جزئی از قوانین حاکم بر این صنعت شود هر چند با توجه به رشد روز افزون تجارت آنلاین در ایران این روز زیاد دیر نیست.

 

 


موضوعات مرتبط: آموزشی
برچسب‌ها: چگونه ایمیل اسپم را متوقف کنیم؟

تاريخ : چهار شنبه 28 / 4 / 1395 | 7:21 | نویسنده : اکبر احمدی |

حکا یت ها وحکمت ها

 

گواهي كبك

روزي (( ابونصربن مروان )) با يكي از سران كرد، بر سر سفرهء غذا نشسته بود كه خدمتگزاران ، دو كبك بريان آورده و روي سفره نهادند.

مرد كرد همين كه چشمش به كبك ها افتاد، خنده اش گرفت. ابونصر از او پرسيد: چرا مي خندي؟

گفت : در روزگار جواني، راهزن بودم. يك روز تاجري قصد داشت از نزديك من عبور كند. اما همين كه دريافت قصد جانش را كرده ام ، شروع به ناله و زاري كرد. ولي فرياد او نتوانست رحم مرا برانگيزد و چون او فهميده بود كه ناچار به دست من كشته مي شود، به چپ و راست نگريست و تنها چند كبك را كه در نزديكي ما بودند ديد.

او رو به كبك ها كرد و گفت: شما گواه باشيد، كه اين مرد، مرا به ظلم مي كشد...

اكنون كه اين دو كبك را مي بينم، به حماقت آن مرد، در گواه گرفتن كبكها خنده ام گرفته است.

ابونصر گفت: از قضا، آن كبك ها، گواهان خوبي بوده اند. آنها نزد كسي گواهي داده اند كه انتقام خون آن مرد را خواهد گرفت!

آن وقت، ابونصر دستور داد كه آن مرد كرد و قاتل را ببرند و گردنش را بزنند!!
يادمان باشد كه خداوند حاضر و ناظر براعمال ماست و نميگذارد حقي ضايع شود

تضعیف حق به جرم شیعه بودن فردوسی 

روزي فردوسي در مجلس سلطان محمود غزنوي اشعاري خواند و همه حاضران تحت تاثير قرار گرفتند لذا سلطان محمود خواهش کرد که وي شاهنامه را بسرايد و به وزيرش دستور داد براي هر هزار بيت هزار مثقال طلا به او دهند وقتي شاهنامه تمام شد شاه با وزرايش مشورت کرد که چه انعامي به فردوسي دهد . 
بعضي گفتند شيعه است و لذا اين مبلغ برايش زياد است و اين ابيات را شاهد شيعه بودن او گفتند :
روزي فردوسي در مجلس سلطان محمود غزنوي اشعاري خواند و همه حاضران تحت تاثير قرار گرفتند لذا سلطان محمود خواهش كرد كه وي شاهنامه را بسرايد و به وزيرش دستور داد براي هر هزار بيت هزار مثقال طلا به او دهند وقتي شاهنامه تمام شد شاه با وزرايش مشورت كرد كه چه انعامي به فردوسي دهد . 
بعضي گفتند شيعه است و لذا اين مبلغ برايش زياد است و اين ابيات را شاهد شيعه بودن او گفتند : 
چو گفت آن خداوند تنزيل وحي
خداوند امر و خداوند نهي
كه من شهر علمم عليم در است
درست اين سخن قول پيغمبر است
منم بنده اهل بيت نبي
ستاينده خاك و پاي وصي
اگر چشم داري به ديگر سراي
به نزد نبي و وصس گير جاي
بدين زادم و هم بدين بگذرم
چنان داد كه خاك ره حيدرم
سلطان محمود با شنيدن اين اشعار عوض يك مثقال طلا در مقابل هر بيت يك درهم داد و در واقع شصت هزار درهم در مقابل شصت هزار بيت 
فردوسي از اين عمل فهميد كه به جرم شيعه بودن حقش را از بين برده اند براي همين چند بيتي را به آخر شاهنامه اضافه كرد :‌

ايا شاه محمود كشور گشاي 
زمن گز نترسي بترس از خداي 
نترسم كه دارم زروشن دلي 
به دل مهر آل نبي و ولي 
اگر در كف پاي پيلم كني 
تن ناتوان همچو نيلم كني 
بر اين زادم و هم بر اين بگذرم 
ثنا گوي پيغمبر و حيدرم 
منم بنده هر دو تا رستخيز 
اگر شه كند پيكرم ريز ريز 
بسي سال بردم بشهنامه رنج 
كه تا شاه بخشد مرا تاج و زر 
اگر شاه را شاه بودي پدر 
مرا بر نهادي بر سر تاج و زر 
و گر مادر شاه بانو بدي 
مرا سيم و زر تا به زانو بدي
التماس دعا

ارزش تجربه

يك روز دانشمندي در خانه اش نشسته بود، و سرگرم كارهاي علمي خودش بود. ناگهان شنيد كسي در مي زند. بلند شد و در را باز كرد. دختر بچه اي پشت در بود گفت:

مادرم مرا فرستاده تا كمي آتش از شما بگيرم.

مرد دانشمند گفت: ولي من ظرفي همراه تو نمي بينم كه بخواهي با آن ، آتش به خانه ببري. با چه وسيله اي مي خواهي اين كار را بكني؟

دخترك گفت: خيلي ساده ! اين كه كاري ندارد.

آن وقت دستش را گشود و مشتي خاكستر سرد برداشت و آتش را روي آن گذاشت. سپس در حالي كه خداحافظي مي كرد و به طرف خانه شان مي رفت، با خنده گفت:

تجربه بالاتر از علم است!!

و خدايي كه در اين نزديكي است 

يك‌ نفر دنبال‌ خدا مي‌گشت، 

شنيده‌ بود كه‌ خدا آن‌ بالاست‌ و عمري‌ ديده‌ بود كه‌ دست‌ها رو به‌ آسمان‌ قد مي‌كشد.

پس‌ هر شب‌ از پله‌هاي‌ آسمان‌ بالا مي‌رفت،

ابرها را كنار مي‌زد، چادر شب‌ آسمان‌ را مي‌تكاند.

ماه‌ را بو مي‌كرد و ستاره‌ها را زير و رو.

او مي‌گفت: خدا حتماً‌ يك‌ جايي‌ همين‌ جاهاست.

و دنبال‌ تخت‌ بزرگي‌ مي‌گشت‌ به‌ نام‌ عرش؛ كه‌ كسي‌ بر آن‌ تكيه‌ زده‌ باشد.

او همه‌ آسمان‌ را گشت‌ اما نه‌ تختي‌ بود و نه‌ كسي.

نه‌ رد پايي‌ روي‌ ماه‌ بود و نه‌ نشانه‌اي‌ لاي‌ ستاره‌ها.

از آسمان‌ دست‌ كشيد، از جست‌وجوي‌ آن‌ آبي‌ بزرگ‌ هم.

آن‌ وقت‌ نگاهش‌ به‌ زمين‌ زير پايش‌ افتاد.

زمين‌ پهناور بود و عميق. پس‌ جا داشت‌ كه‌ خدا را در خود پنهان‌ كند.

زمين‌ را كند، ذره‌ذره‌ و لايه‌لايه‌ و هر روز فروتر رفت‌ و فروتر.

خاك‌ سرد بود و تاريك‌ و نهايت‌ آن‌ جز يك‌ سياهي‌ بزرگ‌ چيز ديگري‌ نبود.

نه‌ پايين‌ و نه‌ بالا، نه‌ زمين‌ و نه‌ آسمان. خدا را پيدا نكرد.

اما هنوز كوه‌ها مانده‌ بود. درياها و دشت‌ها هم.

پس‌ گشت‌ و گشت‌ و گشت.

پشت‌ كوه‌ها و قعر دريا را، وجب‌ به‌ وجب‌ دشت‌ را.

زير تك‌تك‌ همه‌ ريگ‌ها را.

لاي‌ همه‌ قلوه‌ سنگ‌ها و قطره‌قطره‌ آب‌ها را.

اما خبري‌ نبود، از خدا خبري‌ نبود.

نااميد شد از هر چه‌ گشتن‌ بود و هر چه‌ جست‌وجو.

آن‌ وقت‌ نسيمي‌ وزيدن‌ گرفت.

شايد نسيم‌ فرشته‌ بود كه‌ مي‌گفت‌ خسته‌ نباش‌ كه‌ خستگي‌ مرگ‌ است.

هنوز مانده‌ است، وسيع‌ترين‌ و زيباترين‌ و عجيب‌ترين‌ سرزمين‌ هنوز مانده‌ است.

سرزمين‌ گمشده‌اي‌ كه‌ نشاني‌اش‌ روي‌ هيچ‌ نقشه‌اي‌ نيست.

نسيم‌ دور او گشت‌ و گفت: اينجا مانده‌ است، اينجا كه‌ نامش‌ تويي.

و تازه‌ او خودش‌ را ديد، سرزمين‌ گمشده‌ را ديد.

نسيم‌ دريچه‌ كوچكي‌ را گشود، راه‌ ورود تنها همين‌ بود.

و او پا بر دلش‌ گذاشت‌ و وارد شد.

خدا آنجا بود.

بر عرش‌ تكيه‌ زده‌ بود و او تازه‌ دانست‌ عرشي‌ كه‌ در پي‌ اش‌ بود.

همين‌جاست.

سال‌ها بعد وقتي‌ كه‌ او به‌ چشم‌هاي‌ خود برگشت.

خدا همه‌ جا بود؛ هم‌ در آسمان‌ و هم‌ در زمين.

هم‌ زير ريگ‌هاي‌ دشت‌ و هم‌ پشت‌ قلوه‌سنگ‌هاي‌ كوه،

هم‌ لاي‌ ستاره‌ها و هم‌ روي‌ ماه.

عرفان نظر آهاري

 

دخترک ورعد و برق 

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد. 


بعد از ظهر که شد، ‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.


مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد. 


اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او می‌ایستاد ، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می‌شد!


زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می‌کنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟ 


دخترک پاسخ داد: من سعی می‌کنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می‌گیرد! 


باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفان‌های زندگی کنارتان باشد. در طوفانها لبخند را فراموش نکنید!!!

زنی با لباس های کهنه و مندرس و نگاهی مغموم وارد خواربار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواربار به او بدهد. 
به نرمی گفت که شوهرش بیمار است و نمیتواند کار کند و شش بچه اش بی غذا مانده اند.
مغازه دار با بی اعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند زن نیازمند در حالی که اصرار میکرد گفت :
آقا شما را به خدا به محض این که بتوانم پولتان را می آورم 
مغازه دار گفت : نسیه نمی دهد. 
مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفتگوی آن دو را میشنید به مغازه دار گفت : 
ببین خانم چه می خواهد خرید این خانم با من. 
خواربار فروش با اکراه گفت : 
لازم نیست خودم میدهم. فهرست خریدت کو؟ 
زن گفت : اینجاست.
مغازه دار از روی تمسخر گفت : 
فهرست را بگذا ر روی ترازو به اندازه وزنش هر چه خواستی ببر. 
زن لحظه ای مکث کرد و با خجالت از کیفش تکه کاغذی در آورد وچیزی رویش نوشت و آن راروی کفه ی ترازو گذاشت. 
همه با تعجب دیدند که کفه ترازو پایین رفت.خواربار فروش باورش نشد.
مشتری از سر رضایت خندید و مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ترازو کرد کفه ترازو برابر نشد آن قدر چیز گذاشت تا کفه ها برابر شدند. 
در این وقت خواربار فروش با تعجب و دلخوری تکه کاغذ را برداشت تا ببیند که روی آن چه نوشته شده است. 
روی کاغذ ، فهرست خرید نبود دعای زن بود که نوشته بود : 
ای خدای عزیزم تو از نیاز من با خبری خودت آن را برآورده کن. 
مغازه دار با بهت جنس ها را به زن داد و همان جا ساکت و متحیر خشکش زد. 
زن خداحافظی کرد و رفت و با خود می اندیشید که :
فقط اوست که می داند وزن دعای پاک و خالص چقدر است.

 

 

 


موضوعات مرتبط: حکایت ها وحکمت ها
برچسب‌ها: حکا یت ها وحکمت ها

تاريخ : چهار شنبه 28 / 4 / 1395 | 7:10 | نویسنده : اکبر احمدی |

چرا بنده دیگران؟

 

چرا بنده دیگران؟

و لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا.

نامه/ 31

ترجمه: بنده دیگرى مباش، که خدا، تو را آزاد آفریده است.

شرح: خداوند، انسان را به صورت موجودى «آزاد»، و داراى شخصیت و عزت نفس آفریده است. و به او عقل و شعور، و نیروى درک و دریافت، و قدرت اراده بخشیده است، تا اندیشه خود را به کار اندازد، از نیروى بدنى خود استفاده کند، و با قدرت فکر، و تن دادن به کار و تلاش، در کمال آزادى و سربلندى، زندگى شرافتمندانه‏یى را دنبال کند. در آفرینش خدا، هیچ انسانى از دیگرى برتر و با ارزش‏تر، یا کمتر و بى‏مقدارتر نیست. بنابراین، هیچ انسانى حق ندارد که دیگران را بنده خود سازد، و هیچ انسانى هم حق ندارد و خود را به صورت بنده دیگران درآورد. زیرا بندگى، تنها در برابر خداوند متعال شایسته است، و جز خدا، هیچکس شایسته آن نیست که انسانى، در برابرش، خود را دچار ذلت و زبونى کند و مانند بنده ناتوان و بیمقدارى ظاهر شود.

البته کسى که عزت نفس داشته باشد، و ارزش انسانى خود را بشناسد، به آزادى گرانقیمتى که خداوند به او ارزانى داشته، احترام خواهد گذاشت. چنین فردى، همیشه به نیروى فکر و قدرت کار و تلاش خود متکى خواهد بود، به آنچه در یک زندگى شرافتمندانه نصیبش مى‏شود قناعت خواهد کرد، و در نتیجه، همواره سر بلند و آزاد خواهد زیست.

اما افراد ذلیل و بى‏شخصیتى هم پیدا مى‏شوند، که به خاطر مال دنیا، در برابر ثروتمندان یا صاحبان مقام و قدرت، به زانو مى‏افتند، سر تعظیم فرود مى‏آورند، و به صورت بنده‏یى ذلیل و بى‏ارزش ظاهر مى‏شوند، تا شاید از ثروت و مقام آن افراد بهره‏یى ببرند و بیش از حد لیاقت خود، مال و مقامى بدست آورند.

امام علیه‏السلام، اینگونه افراد را نکوهش مى‏کند و به همه مسلمانان هشدار مى‏دهد که: مبادا آزادى و ارزش انسانى خود را، که خداوند به شما ارزانى داشته است، پایمال کنید و به طمع مال و مقام، در برابر انسانى همچون خودتان، بندگى کنید، زیرا خداوند، همه انسانها را آزاد و یکسان آفریده است.

شوخى و عقل

ما مزح امرو مزحه الا مج من عقله مجه.

ح/ 450

ترجمه: هیچکس شوخى نکرد، مگر آن که، با پرداختن به شوخى، پاره‏یى از عقل خود را به دور انداخت.

شرح: یکى از نشانه‏هاى سنگین و با وقار بودن آن است که انسان، از شوخى کردن بپرهیزد و متین و جدى باشد. کسانى که در هر محفل و مجلسى لب به شوخى باز مى ‏کنند و سخنان مضحک به زبان مى ‏آورند و دیگران را مى ‏خندانند، پیدا است که وقار و متانت ندارند و افرادى جلف و سبک مغز هستند.

امام علیه‏السلام، در جاى دیگرى، هنگامى که براى فرزند گرامى خود، امام حسن مجتبى (ع) وصیت نامه مى‏نویسد، او را به شدت از شوخى کردن برحذر مى‏کند. امام (ع) به فرزند خود مى ‏فرماید: «نه تنها خودت، هیچگاه در حضور مردم شوخى مکن و حرفهاى خنده‏آور مزن، بلکه حتى حرفهاى خنده‏آور دیگران را هم نقل مکن. چون این کار، باعث سبکى و جلفى می‏شود و ارزش انسان را از بین می‏برد«.شیخ سعدى نیز به پیروى از امام (ع)، در یکى از شعرهاى خود گفته است:

                                                      ز شوخى، بپرهیز، اى با خرد        که شوخى، تو را، آبرو مى‏برد!

ما نیز اگر در اطراف خود دقت کنیم، خواهیم دید که مردم، کسانى را که زیاد شوخى مى‏کنند و حرفهاى خنده‏آور مى‏زنند، چندان جدى نمى‏گیرند و براى آنها ارزش و احترام قائل نمى ‏شوند.

به خاطر همین است که امام (ع) فرموده است: وقتى کسى شوخى مى ‏کند، مثل آن است که قسمتى از عقل خود را بیرون ریخته، و به دور انداخته است.

معنى این سخن آن است که با هر شوخى، مقدارى از عقل انسان در نظر مردم از بین مى‏رود، و اگر کسى زیاد شوخى کند، مثل آن است که قسمتهاى زیادترى از عقل خود را دور ریخته است، و در نظر مردم به صورت کسى درآمده که دیگر، در سرش عقل باقى نمانده است.



برگرفته شده از پایگاه تخصصی نهج البلاغه (nahjolbalaghe.blog.ir )


موضوعات مرتبط: پند های نهج البلاغه
برچسب‌ها: چرا بنده دیگران؟

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 27 / 4 / 1395 | 7:0 | نویسنده : اکبر احمدی |

احترام معلم


 

احترام معلم

لا تجعلن ذرب لسانک على من انطقک و بلاغه قولک على من سددک.

ح/ 411

ترجمه: تیزى و برندگى زبانت را، به سوى کسى که تو را سخنگو ساخته است مگیر، و رسایى گفتار و قدرت بیان خود را، بر ضد کسى که به تو قدرت گفتار آموخته است، بکار مبر.

شرح: امام علیه‏السلام، همواره در مورد احترام معلم و آموزگار، سفارش می ‏فرمود، و دیگران را، به ارزش و اهمیت احترام نمودن به آموزگاران، متوجه مى‏ساخت. تا جایى که خود، با آن دریاى علم و دانش که داشت، همیشه مى‏فرمود: «کسیکه به من یک کلمه بیاموزد، تا پایان عمر، غلام و بنده‏ى او خواهم بود».

یک نمونه درخشان و با شکوه دیگر، براى آنکه بدانیم اسلام چه احترام شایانى براى معلم و آموزگار قائل شده است، توجه به وضع اسیران جنگى در صدر اسلام است. در آن جنگها، پیامبر اکرم (ص)، به کسانى که تا ساعتى پیش، شمشیر بر دست، با سپاه مسلمانان جنگیده بودند، اجازه مى‏فرمود که هر کدام، به ده نفراز مسلمانان سواد خواندن و نوشتن بیاموزند، و به پاداش این سواد آموزى از اسارت آزاد شوند.امام علیه‏السلام نیز، در این کلام عمیق و پر معنى، در همین باره سخن گفته، و دیگران را به احترام نمودن به معلم و آموزگار، متوجه ساخته و ترغیب و سفارش فرموده است. ما نیز، باید از پیشواى راستین خود بیاموزیم. یعنى هرگز نباید تیزى و برندگى زبان خود را به سوى پدر و مادر، یا خواهر و برادر بزرگتر، یا هر کسى که در راه به سخن آمدن ما زحمت کشیده است، بگیریم. و همچنین هیچگاه نباید رسایى کلام و قدرت بیانى را که از معلم و یا شخص دیگرى آموخته‏ایم، بر ضد خود او بکار بریم. زیرا، چنین کارى ناسپاسى است، و در اسلام، ناسپاسى، زشت و ناپسند شمرده می ‏شود.

ادب آموزى از بی ‏ادبان

کفاک ادبا لنفسک اجتناب ما تکرهه من غیرک.

ح/ 412

ترجمه: براى آنکه ادب و آراستگى داشته باشى، همینقدر بس است که از انجام آنچه در دیگران نمی ‏پسندى، دورى کنى.

شرح: سالهاى بسیارى است، که دانشمندان غربى تلاش مى‏کنند تا راهها و روشهاى پیشرفته و مدرنى پیدا کنند که بر اساس آن، افراد جامعه، هم خود را به اخلاق نیکو آراسته سازند، هم کودکان مودبى تربیت کنند. این دانشمندان براى منظور خود، دهها سال تحقیق کرده و هزاران جلد کتاب نوشته‏اند، ولى هنوز هم نتوانسته‏اند موفقیتى بدست آورند.در حالیکه اگر تمام این کتابها و روشهاى تربیتى دانشمندان غرب را، رویهم بگذارند، هرگز نمى‏توانند با همین یک کلام کوتاه امام بزرگوار ما برابرى کنند. امام علیه‏السلام، تمام راهها و روشهایى که براى ادب و آراستگى و تربیت جامعه ممکن است بوجود آید، 1400 سال پیش از این، در یک جمله‏ى کوتاه و بسیارعمیق و پر معنى، خلاصه فرموده‏اند. و آن این است که: اگر مى‏خواهى مودب و آراسته و داراى اخلاق نیکو باشى، لازم نیست که راههاى دشوارى را طى کنى. بلکه فقط کافى است هر کارى که دیگرى انجام داد، و تو متوجه شدى که کار زشت و ناپسندى کرده است، خودت آن کار را انجام ندهى. به این ترتیب تو تمام کارهاى زشت و ناپسندى را که ممکن است کسى انجام دهد، از وجود خودت دور خواهى کرد، و در نتیجه مبدل به شخصى خواهى شد که هیچگونه زشتى و ناپسندى، در وجودش پیدا نمى‏شود.

براستى آیا، براى رسیدن به ادب و آراستگى و اخلاق نیکوى انسانى دستورى از این ساده‏تر و موثرتر پیدا مى‏شود؟

 



برگرفته شده از پایگاه تخصصی نهج البلاغه (nahjolbalaghe.blog.ir )


موضوعات مرتبط: پند های نهج البلاغه
برچسب‌ها: احترام معلم

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 27 / 4 / 1395 | 6:58 | نویسنده : اکبر احمدی |

همت عالى و شکم پرورى

همت عالى و شکم پرورى

لا تجتمع عزیمه و ولیمه.

ح/ 241

ترجمه: همت عالى، با سورچرانى و شکم‏پرورى، سازگار نیست.

شرح: کسى که صاحب همت عالى است به شکم‏پرورى و سور چرانى، توجه و اعتناء نمى‏کند و کسى که در پى سورچرانى و شکم‏پرورى برود، نمى‏تواند همت عالى داشته باشد. و به عبارت دیگر، ممکن نیست که همت عالى، و شکم پرورى، در وجود انسان، یکجا جمع شده باشد.زیرا شخص سورچران، بیش از هر چیز، در بند شکم خویش است، و تمام فکر و کوشش او صرف آن مى‏شود که چطور و از چه راهى، خود را به سفره‏یى رنگین برساند و شکمش را از خوراکیهاى لذیذ انباشته کند. آشکار است که چنین کسى، نه فرصت آن را دارد و نه اصولا در فکر آن است که ذهن و اندیشه‏اش را در راه کارهاى با شکوه به کار اندازد، و تصمیمهاى عالى و والا بگیرد، و اراده و همت خود را در انجام کارهاى با ارزش و انسانى نمایان سازد.

شخص شکم‏پرور و سورچران، از آغاز صبح، دائما به این فکر می ‏کند که ظهر، چگونه ناهار لذیذى بدست آورد، و از ظهر به بعد، ذهن و اندیشه‏اش در این جهت کار مى‏کند که براى شب، از کجا و چگونه شام چرب و شیرینى فراهم کند. و طبیعى است که چنین شخصى، شب هم با این فکر به بستر مى‏رود که صبح، چه خوراکیهایى سر سفره صبحانه در انتظارش خواهد بود. اما کسى که همت عالى دارد، فکر و ذهنش، آنقدر مشغول مسائل مهم و کارهاى عالى و انسانى است، که اصولا فرصتى براى فکر کردن به شکم پیدا نمی ‏کند. و تازه وقتى هم سر سفره بنشیند، غذایش، ساده‏ترین غذاها خواهد بود. نمونه درخشان این افراد، خود حضرت على علیه‏السلام است که غذایش، بیشتر اوقات، چیزى جز نان خالى، یا نانى همراه با کمى خرما، یا کمى پیاز، یا کمى نمک نبوده است. تا جایى که اگر اندکى بیش از این برایش غذا مى‏آوردند، به شدت اعتراض مى‏کرد.

آنچه دارى قدر بدان

و حفظ ما فى یدیک احب الى من طلب ما فى یدى غیرک.

نامه/ 31

ترجمه: نگهدارى از آنچه خود، در دست دارى، در نظر من، از خواستن و جستجوى آنچه در دست دیگرى است، بهتر و دوست داشتنى‏تر است.

شرح: کسانى هستند که هیچگاه به آنچه دارند، راضى و قانع نمى‏شوند، دائما در فکر بدست آوردن مال و ثروت بیشتر هستند، و تمام نیروى آنها، بجاى آنکه صرف خود سازى و پیشرفت به سوى ایمان و تقوى شود، صرف کسب مال مى‏شود. اینگونه افراد، تازه هر چقدر هم که بیشتر بدست مى‏آورند، باز چشم و دلشان سیر نمى‏شود و نگاهشان به مال دیگران است. و گاهى، کار را به جایى مى‏رسانند که شخصیت و عزت نفس خود را زیر پا مى‏گذارند، تا براى مدتى کوتاه از آنچه دیگران دارند، استفاده کنند.

شاید شما هم دیده‏اید که: بعضى افراد، وقتى مى‏خواهند به مهمانى بروند، با آن که خودشان لباس تمیز و قابل استفاده دارند، چون پارچه و دوخت آن ساده و معمولى است، به سراغ همسایه می ‏روند و لباس گرانقیمت او را قرض می ‏گیرند، تا در مهمانى، بیشتر خودنمایى کنند.

یا وقتى مهمان در خانه دارند، کاسه و بشقاب معمولى و ارزان قیمت خود را کنار می ‏گذارند، و در عوض، ظروف چینى و بلور گرانقیمت همسایه را قرض مى‏گیرند و جلوى مهمان می ‏آورند.این دسته از افراد، براى شخصیت انسانى و عزت نفس خود ارزش قائل نیستند و کارى هم که مى‏کنند، بر خلاف دستورات اسلام است.

امام علیه‏السلام نیز، در همین مورد توضیح داده و این چند نکته را، در یک جمله کوتاه، بیان فرموده است:

1- قناعت: به آنچه دارى اکتفا کن و چشم طمع به مال دیگران نداشته باش.

2- عزت نفس: شخصیت انسانى و عزت نفس خود را حفظ کن، و از آنچه دارى خشنود باش، تا از رنج خواهش و تمنا و ذلت درخواست و تقاضا از دیگران، آسوده باشى.

3- حفظ آبرو: بادورى کردن از زیاده طلبى و چشم حسرت دوختن به مال دیگران، آبروى خود را به باد مده.

4- شکر نعمت: نسبت به آنچه خداوند به تو داده است، کفران نعمت مکن، بلکه شکر نعمت خداوندى را- به هر اندازه که باشد- بجاى آور، تا به آنچه دارى راضى باشى و در حفظ نگهدارى آن بکوشى. نه آن که مال خود را، بخاطر ناچیز و کم قیمت بودن، خوب حفظ نکنى و آن را از بین ببرى، و بعد، محتاج دیگران بشوى.



برگرفته شده از پایگاه تخصصی نهج البلاغه (nahjolbalaghe.blog.ir )

 


موضوعات مرتبط: پند های نهج البلاغه
برچسب‌ها: همت عالى و شکم پرورى

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 27 / 4 / 1395 | 6:55 | نویسنده : اکبر احمدی |

علت سفر فاطمه معصومه(س) به قم

 

به گفته مرکز پاسخگویی به سوالات دینی نامه‌ امام رضا(ع)، سیاست مأمون، تبلیغ امامت و مذهب تشیع و از همه مهمتر جوّ اختناق و فشار حاکم بر عراق از جمله دلایل سفر حضرت معصومه (س) به ایران است.

صدای شیعه: با توجه به ایام وفات حضرت معصومه(س) مرکز پاسخگویی به سوالات دینی به چند پرسش درباره حضرت معصومه(س) پاسخ داد است که در ادامه می آید:*آیا مزار شریف حضرت فاطمه معصومه در خود شهر قم می باشد؟

حضرت اول ذى القعده سال 173هـ.ق در مدینه منوره به دنیا آمد و در 28 سالگى در روز دهم(1) یا دوازدهم (2) ربیع الثانى سال 201هـ.ق در شهر قم از دنیا رفتند.

در سال 200هـ.ق و یک سال پس از سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به شهر «مرو» حضرت فاطمه معصومه همراه عده اى از برادران و محارم خود براى دیدار برادر(امام رضا) راهى دیار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسیدند، ولى از آن جا که در آن زمان مردم ساوه از مخالفان اهل بیت بودند، با ماموران حکومتى همراهى نموده و با همراهان حضرت وارد نبرد و جنگ شدند. عده اى از همراهان حضرت در این حادثه غم انگیز کشته شدند.(3) سپس حضرت به طرف قم حرکت نمود.

بزرگان قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند، به استقبال حضرت شتافتند . در حالى که موسى بن خزرج ،بزرگ خاندان اشعرى زمام شتر حضرت را به دوش مى کشید؛ ایشان در میان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر شد . به منزل شخصى موسى بن خزرج رفت. (4)

فاطمه معصومه هفده روز در قم به سر برد. در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. واپسین روزهاى عمر پربرکت خویش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاک الهى به پایان رساند. سرانجام بعد از هفده روز دار فانی را وداع نمود و به دیار حق شتافت.

بعد از وفات حضرت را غسل دادند و کفن نمودند .سپس در قبرستان بابلان قم تشییع و دفن کردند . (5 )

از روایاتی که از معصومان رسیده نیز استفاده می شود که حضرت در قم دفن شده است.

امام صادق(ع) فرمود: بدانید قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است. زنی از فرزندان من در این شهر دفن می‌گردد که نام او فاطمه دختر موسی(ع) است.همگی شیعه در روز قیامت به شفاعت او روانه بهشت می‌شوند (6).

حضرت فرمود: شهر قم، حرم ما است. در آن زنی از فرزندان من به نام فاطمه مدفون می‌شود. هر کس او را زیارت کند ،بهشت برای او واجب شود (7).

امام رضا(ع) فرمود: هر کس قبر فاطمه معصومه را در قم زیارت کند، در حالی که آگاه به حق او باشد، بهشت بر او واجب می‌شود (8).

امام جواد می فرماید: کسی که عمه ام در قم را زیارت نماید ،بهشت بر او واجب می گردد . (9 )

پی نوشت ها :

1. وسیله المعصومیه، میرزا ابوطالب بیوک، ص 65، به نقل از نزهه الابرار. چاپ سنگی، تهران، کاتب احمد زنجانی، ربیع المولود 1371ق،

2 .مستدرک سفینة البحار، شیخ علی نمازی شاهرودی ، ج 8 ،ص 261 ،سال چاپ 1419 ، ناشر : مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة.

3. زندگى حضرت معصومه، مهدی منصوری ، ص 14. قم، کتابفروشی صحفی، 1380ق.

4. تاریخ قم، حسن بن محمد بن حسن قمى ، ترجمه حسن بن على بن حسن عبد الملک قمى ، ص 213.تحقیق سید جلال الدین تهرانى، تهران، توس، 1361ش.

5.منتهی الآمال ، ج 2 ، ص 430-431 ،قم ،انشاراتی هجرت ،1378 ، چاپ سیزدهم .

6 سیفنه البحار، ج 2، ص 376.

7 . بحار الانوار، ج 60، ص 216.

8 .همان، ج 48، ص 316؛

9. همان


موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
برچسب‌ها: علت سفر فاطمه معصومه(س) به قم

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 26 / 4 / 1395 | 7:16 | نویسنده : اکبر احمدی |

خطرات دنیوی و اخروی حب مقام و ریاست

 

زندگی دنیوی برای انسان از نظر قرآن چیزی جز خسران نیست؛ زیرا این مرتبه از پست‌ترین مراتب زندگی انسانی است...

صدای شیعه: زندگی دنیوی برای انسان از نظر قرآن چیزی جز خسران نیست؛ زیرا این مرتبه از پست‌ترین مراتب زندگی انسانی است. (تین، آیه 5) از نظر قرآن تنها کسانی از این زیان رهایی می‌یابند که حسن فاعلی و فعلی نسبت به خود و دیگران داشته و از نیت نیک و عمل صالح برخوردار بوده و دیگران را بدان سفارش کرده و امر و نهی نمایند. (عصر، آیات 1 تا 3).
یکی از مهم‌ترین خطراتی که انسان در دنیا با آن مواجه است، محبت جاه، مقام و حب ریاست و سروری است که زینت اعتباری دنیای انسانی است. در مطلب پیش رو به برخی از زیان‌های ریاست دوستی اشاره شده است.
تفاوت ریاست تکوینی و ریاست اعتباری
سروری یک ارزش است و کسی نمی‌تواند منکر ارزش سروری شود. اما این سروری باید تکوینی باشد نه اعتباری. خداوند به حضرت آدم(ع) یک سروری تکوینی به عنوان منصب خلافت الهی داده و با تاکید بر واژه «جاعل»‌نشان می‌دهد که این جعل، تکوینی است و به سبب وجود خصائی و صفات ذاتی در انسان است. (بقره، آیات 30 و 31)
در حقیقت ویژگی سروری و ریاست تکوینی، وجود صفاتی خاص در آن موجود است که او را شایسته آن مقام و منصب کرده است. خداوند در پاسخ چرایی انتخاب حضرت آدم(ع) به عنوان سرور و خلیفه بر هستی، به مظهریت اتم و اکمل حضرت آدم(ع) از خود اشاره فرموده و می‌فرماید:‌و علم آدم الاسماء کلها؛ و همه اسماء را به آدم آموخت. این تعلیم که نسبت به علم لدنی و شهودی و حضوری است، موجب می‌شود تا آن اسماء جزو ذات حضرت آدم شود؛ یعنی حقایقی را در اختیار حضرت آدم(ع) قرار داده که جزو مفاهیم و صورت‌های ذهنی همانند آن چیزی نیست که در علم حصولی حاصل می‌شود. از همین رو، وقتی آن حقایق علمی به فرشتگان عرصه می‌شود، آنان به ضعف و ناتوانی و نادانی خود اقرار می‌کنند. (بقره، آیات 31 و 32)
خداوند همین معنا را در آیات دیگر با واژه و اصطلاح «نفخت من روحی؛ دمیدن از روحم» تبیین و تشریح می‌کند و در پاسخ ادعای ریاست‌طلبی و سرورخواهی ابلیس می‌گوید که علت انتخاب حضرت آدم(ع) به منصب خلافت الهی، به سبب کالبد و جسم او نیست، بلکه به سبب همان روح الهی است که تفاوت اساسی ماهوی را موجب شده است. (حجر، آیه 29؛ ص، آیه 72)
همین ویژگی‌ها در فرزندان آدم(ع) نیز وجود دارد؛ زیرا خداوند درباره فرزندان آدم(ع) و شرافت طبیعی آنان در سروری و ریاست خلافت الهی بر سایر موجودات هستی می‌فرماید:‌ثم سواه و نفح فیه من روحه و جعل لکم السمع و الابصار و الافئده قلیلا ما تشکرون؛ آنگاه او را درست اندام کرد و از روح خویش در او دمید و برای شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد چه اندک سپاس می‌گزارید.‌(سجده، آیه 9)
البته فرشتگان پس از آگاهی دست از ادعا برداشتند و تبعیت از سروری خلیفه الهی را پذیرفتند و بر همین اساس سجده اطاعت به جا آوردند، اما ابلیس از نوع جنیان این سروری تکوینی را نپذیرفته و به مخالفت پرداخت و سجده اطاعت نکرد. (اعراف، آیه 11؛ حجر، آیات 29 تا 31؛ ص، آیات 72 و 73)
تکبر و علو، عامل بدبختی و ریاست‌خواهی
خداوند ریشه ریاست‌خواهی و سروری ابلیس و شیاطین مکتب او را تکبر و علو دانسته و می‌فرماید علت اینکه ابلیس حاضر به پذیرش ولایت و سروری و خلافت تکوینی حضرت آدم(ع) نشد، همان تکبری است که در شکل استکبار بروز و ظهور کرد: و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین؛ و چون فرشتگان را فرمودیم:‌«برای آدم سجده کنید»، به جز ابلیس- که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد- ]همه[ به سجده درافتادند.(بقره، آیه 34)
کسی که به داشته‌های خویش مغرور می‌شود گمان می‌کند که این قدرت و ثروت مال خودش است؛ در حالی که هر دارایی او فضل و بخشش الهی است. خداوند می‌فرماید: و ما بکم من نعمه فمن‌الله؛ و هر نعمتی که دارید از خداست. (نحل، آیه 53)


موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
برچسب‌ها: خطرات دنیوی و اخروی حب مقام و ریاست

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 26 / 4 / 1395 | 7:14 | نویسنده : اکبر احمدی |

سیره فاطمی ، درمانی برای فروپاشی خانواده

امروزه غرب تلاش دارد با نابود کردن نهاد مقدس خانواده بر جوامع اسلامی سلطه پیدا کند. از این رو، تلاش می‌کند با سر دادن شعارهای فمینیستی و با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی خود، جایگاه زن را در خانواده تغییر دهد. حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آن بانوی بزرگ تاریخ، الگویی برجسته برای زنان جامعه محسوب می‌شود. از این رو، زنان جامعه‌ی اسلامی به‌عنوان مربی انسانیت بایستی با تأثیرپذیری از بانوی دو عالم، جایگاه واقعی خود را پیدا کنند.

صدای شیعه: هرچند تمامی ابعاد زندگى حضرت فاطمه (سلام الله علیها) پُربار و نورانى است، نقش همسری و مادری آن حضرت در طول زندگى کوتاه و پُرثمرش از درخشانى خاص برخوردار است. از این رو، در این مطلب سعی داریم تا به مناسبت ولادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به گوشه‌ای از نقش مادری ایشان بپردازیم.

فروپاشی بنیان خانواده در غرب
امروزه غرب دچار فاجعه‌ای است که «فروریختن بنیان خانواده» خوانده می‌شود. اولین سؤالی که با شنیدن این جمله به ذهن متبادر می‌شود این است که ریشه‌ی فروپاشی نهاد خانواده در دنیای مدرن و فرهنگ موسوم به مدرنیته را چه می‌توان دانست؟ به نظر می‌رسد که ریشه‌ی این فاجعه را باید در «اومانیسم» (1) و یا به عبارت واضح‌تر «اصالت و خودبنیادی بشر» دانست. اومانیسم به معنای مکتبی که پرچمدار اصالت دادن به نفس امّاره، در مقابل اصالت ‌دادن به بندگی خداست.
با دقت در این مطلب که اومانیسم، بشر را به‌جای خدا، ملاک همه‌ی بدی‌ها و خوبی‌ها می‌داند، به این نتیجه‌ی بدیهی خواهیم رسید که «بد» آن چیزی است که بشر نخواهد و «خوب» آن چیزی است که بشر بخواهد.
اکنون باید پرسید آیا با وجود سیطره‌ی چنین فرهنگی، حفظ خانواده در غرب ممکن خواهد بود؟ و به عبارت دیگر، آیا می‌توان از یک سو به «اصالت نفسانیات» معتقد بود و از سوی دیگر «حفظ نهاد خانواده» را انتظار کشید؟! آن هم خانواده‌ای که شرط بقایش عدم حاکمیت نفسانیات است، زیرا که در حاکمیت نفسانیات هیچ جمعی به‌عنوان جمعِ همدل باقی نمی‌ماند؛ یا همه پراکنده‌اند و یا همه مقهور قدرت یک فرد قرار می‌گیرند که هیچ‌کدام از این دو نوع جمع، جمع خانواده نیست.
در یک تحلیل صحیح، هرگز نمی‌توان خانواده را مجموعه‌ای مرکب از اجزای پراکنده که در کنار هم گرد آمده باشند دانست، بلکه خانواده جمع یگانه‌ای است برای زندگی و پایداری در زیر پرتو مودت و رحمت حق. مسلماً با پذیرش تمدن غربی و «اومانیسم»، که ناخودآگاه در روح و روان افرادِ غیرموحد جریان می‌یابد، خانواده‌ای باقی نمی‌ماند.

فمینیسم و تهدید بنیاد خانواده
با توجه به شرایطی که در این دوران پیش آمده، زنان علاوه بر کار در خانه، امکان انجام کارهایی افزون‌تر از همسرداری و تربیت فرزند را نیز دارند. لذا موضوع حضور زنان در صحنه‌ی فعالیت‌های اجتماعی جدی است. البته فعالیت‌هایی که با شخصیت زن هماهنگی و سازگاری داشته باشد و اساساً با همین نگاه به زن است که معمار کبیر انقلاب اسلامی امام‌ خمینی (رحمت الله علیه) در وصیت‌نامه‌ی سیاسی- الهی خود می‌فرمایند:
«
ما مفتخریم که بانوان و زنانِ پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه‌های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند... این قیدها را [یعنی: سخت‌گیری‌های منجر به عدم حضور زنان در صحنه‌ها] دشمنان برای منافع خود، به ‌دست نادانان و بعضی از آخوندهای بی‌اطلاع از مصالح مسلمین به‌وجود آورده‌اند.»(2)
پس با نگاه دینی هرگز نمی‌توان از حضور زنان در صحنه‌های اجتماعی جلوگیری کرد، بلکه برعکس، این وظیفه‌ی آحاد جامعه است که بستر مناسب و طبیعی چنین حضوری را فراهم کنند که اگر این حضور در مسیر طبیعی خود جاری شود، نه تنها وظایف همسری و مادرانه‌ی زنان در خانه تحت تأثیرات منفی آن حضورها قرار نمی‌گیرد، بلکه جامعه از توانایی‌ بالقوه‌ی بانوان در حوزه‌های دیگر نیز برخوردار خواهد شد و زنان نیز دیگر احساس نخواهند کرد که جنس دوم هستند و در اجتماع از درجه‌ی پایین‌تری نسبت به مردان برخوردارند و یا احیاناً حقوق انسانی آنان ضایع شده‌ است که اگر چنین احساسی در آنان ایجاد شود، خسارت‌های زیانباری دامن‌گیر خودشان و خانواده و فرزندانشان خواهد شد.
اما در این میان، جنبشی برخاسته از مبانی اومانیستی به نام «فمینیسم» (3) با طرح شعارهای فریبنده‌ای همچون آزادی زنان و حضور آن‌ها در فعالیت‌های اجتماعی، مسیری را برای آنان تعیین می‌کند که با ایجاد احساس استقلال کاذب برای زنان در مقابل مردان، عملاً به ویرانی بنیاد خانواده می‌انجامد.


موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
برچسب‌ها: سیره فاطمی ، درمانی برای فروپاشی خانواده

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 26 / 4 / 1395 | 7:12 | نویسنده : اکبر احمدی |

موسیقی، آواز، ماهواره به دو روایت

موسیقی، آواز، ماهواره به دو روایت

ماهواره

روایت اول مربوط به امام عزیز ماست که این انقلاب را بنیان گذاری کرد و آن را با تمام ارزشهایش به ما سپرد و با دلی آرام و قلبی مطمئن و ضمیری امیدوار به فضل الهی از پیش ما رخت بربست و به ملاقات معبود شتافت.

روایت دوم مربوط به نوه ایشان؛ زهرا اشراقی است که آن را در گفتگو با یکی از خبرگزاریها بیان کرده است.


روایت اول از کتابهای فقهی حضرت امام مانند تحریر الوسیله، توضیح المسائل و استفتائات روایت می شود و روایت دوم از زبان نوه دختری ایشان زهرا اشراقی.

اینکه زهرا اشراقی چگونه می اندیشد؛ نظرش درباره موسیقی چیست؟ در این باره حلال و حرامی را قبول دارد یا نه؟ قانونی برایش محترم است یا نه؟ اصلا سوالات مهمی نیستند حداقل برای ما، زیرا او هم مانند یکی از بسیاران در این جامعه است که گوناگون می اندیشند و برای خودشان نظرهایی دارند(که درست و غلطش بماند).

آنچه به سخنان و اظهار نظرهای او اهمیت داده و ما را واداشته تا چند جمله ای متذکر شویم این سه نکته است:

1ـ انتساب ایشان به حضرت امام(ره)    2ـ معرفی خود به عنوان شخصیتی تربیت یافته در بیت امام     3ـ بیان باورها و رفتارهایی که در همان نگاه اول، مغایرتشان با احکام اسلامی به خوبی احساس می شود.

این سه عامل در کنار هم، این شائبه را ایجاد کند که آنچه نوه حضرت امام می گوید موافق با نظر و مورد تایید و امضای آن مرجع بزرگ دینی و برخاسته از سیره تربیتی آن بزرگوار است.

برای بررسی این موضوع به نظرات فقهی مکتوب و مستند امام راحل سری می زنیم و آنچه بیان داشته است را مروری می کنیم و بعد اظهارات نوه او را در کنار آن می گذاریم تا روشن شود آنچه زهرا اشراقی می گوید تا چه میزان بر سیره فقهی و تربیتی امام عزیز منطبق است و تا چه حد بیگانه است و زاویه دارد.

روایت اول: نظر فقهی امام(ره) درباره موسیقی، آواز و رسانه بیگانه موسیقی: 1ـ در اسلام، موسیقى مُطرب حرام است.[1] [2] یادگیرى آن هم، حكم اصل آن را دارد؛[3] یعنی اگر موسیقی از نوع مطرب است یادگیری آن هم حرام است.

معنای «مُطرب»، این است كه در انسان حالت غیر عادى از نظر وجد و نشاط بوجود آورد[4] و مناسب مجالس لهو و فساد باشد و در این باره هم معیار افراد و اشخاص نیستند بلكه كلیه آهنگهاى متناسب با مجالس لهو و فساد براى همه حرام است، خواه انسان را از حالت طبیعى بیرون ببرد یا نبرد.[5]

آنچه ما می دانیم این است که آنچه زهرا اشراقی برشمرده، بی تردید مصداق موسیقی مطرب و آواز غنایی است و شنیدنش به فتوای حضرت امام، حرام است. آن سریال و آن فیلمهای بی سانسور هالیوودی هم مصداق ترویج خلاف اخلاق و شرع است که باز هم دیدنش بنابر فتوای حضرت امام، حرام

2ـ در پاسخ به نواختن ساز: ساز اشكال دارد.[6]

3ـ در پاسخ به نگهداری آلات موسیقی حتی بدون استفاده: آلات لهو را باید از بین ببرید.[7]

آواز: 1ـ شنیدن غنا حرام است و غنا، تنها زیبا كردن صدا نیست، بلكه عبارت از كشیدن و برگرداندن صدا با كیفیّت خاصى است كه طرب‌آور و مناسب مجالس لهو و محافل طرب و آلات لهو و ادوات موسیقى باشد.[8]

1ـ صداى حرام صدایى است كه عرفاً به آن غنا یا موسیقى مى‌گویند كه مناسب مجالس لهو است.[9]

«غنا» عبارت از صوتى است كه علاوه بر مطرب بودن به معنایى كه ذكر شد، مشتمل بر ترجیع یعنى زیر و بم و فرو بردن و بیرون آوردن صدا باشد.[10]

2ـ خواندن آیات قرآن به صورت سرود و آهنگ دار اگر مطرب باشد جایز نیست.[11]

3ـ حتی آواز خواندن زن براى شوهرش در صورتى كه منجر به غنا شود حرام است.[12]

رسانه: 1ـ در پاسخ به سوال درباره گوش کردن به رادیوهای بیگانه: اگر موجب انحراف و مفسده است نباید گوش كنید.[13]

2ـ استفاده از رادیو و تلویزیون برای امور حلال؛ مانند اخبار و مواعظ از رادیو و نشان دادن چیزهاى حلال براى تعلیم و تربیت صحیح، یا نشان دادن كالاها و عجایب خلقت از تلویزیون جایز است و اما استفاده از آن برای چیزهاى حرام از قبیل پخش غنا و موسیقى مطرب و اشاعه منكرات از قبیل پخش قوانین خلاف اسلام و مدح خائن و ظالم و ترویج باطل و ارائه چیزهایى كه اخلاق جامعه را فاسد و عقاید آنها را متزلزل مى‌كند، حرام و معصیت است.[14]

موسیقی

روایت  دوم: سخنان زهرا اشراقی (نوه دختری حضرت امام) خانم اشراقی در این باره نظرات و سلایق خاصی برای خود دارد که چون ابراز کرده، نقد آن دیگر ورود به حریم خصوصی افراد و تفتیش عقاید و مانند آن نخواهد بود و اگر در این مقطع، نقدی هم بر آن می نویسیم نه از باب امر به معروف و نهی از منکر است؛ برای این است که دوستان و پیروان امام بدانند سیره این خانم در این باره بر خلاف اظهارات ایشان که شخصیت خود را متأثر از تربیت خانوادگی اعلام می کند هیچ ارتباطی به امام عزیز ما ندارد.

او در این باره گفته است:

1ـ در خانه ماهواره دارد و شبکه هایی مانند بی بی سی فارسی، الجزیره و العربیه را زیاد می بیند.

2ـ معمولا ان بی سی را می بیند که آخرین فیلم های هالیوود رو پخش می کند.

3ـ سریال حریم سلطان را هم می بیند. به قول خودش البته اگر پارازیت ها بگذارند.

4ـ موزیک هم زیاد گوش می دهد.

5ـ چون می ترسد سر و صدا شود نمی تواند بگوید که گوگوش را دوست دارد.

6ـ صدای هایده را دوست دارد و به نظر او هایده اعجوبه موسیقی ایران بوده است.

7ـ هایده و مهستی را از زیبایی های موسیقی ایران می داند.

8ـ موسیقی پاپ را می پسندد.

9ـ بچه های او که یکی از آنها پسرش علی است هم مثل خودش هستند و سلیقه ای نزدیک به هم دارند.

10ـ و بالاخره زندگی بدون موسیقی معنی ندارد.

دوست داشتن صدای گوگوش و محو چهچهه هایده و مهستی شدن و پای حریم بی حرمت سلطان نشستن و مدام به خبر پراکنی رسانه های ضد نظام گوش کردن و دیدن آخرین فیلمهای هالیوود آنهم از ماهواره کجا و زندگی سرشار از معنویت و رعایت دقیق حلال و حرام الهی امام عزیز ما کجا؟

جمع بندی مقایسه این دو روایت از مسیق و آواز و ...  و رسیدن به یک جمع بندی، کار چندان دشواری نیست. پر واضح است سیره این خانم نه تناسبی با سیره زندگی امام عزیز ما دارد و نه منطبق با نظرات فقهی اوست.

دوست داشتن صدای گوگوش و محو چهچهه هایده و مهستی شدن و پای حریم بی حرمت سلطان نشستن و مدام به خبر پراکنی رسانه های ضد نظام گوش کردن و دیدن آخرین فیلمهای هالیوود آنهم از ماهواره کجا و زندگی سرشار از معنویت و رعایت دقیق حلال و حرام الهی امام عزیز ما کجا؟

اگر این خانم، کاری به حرام بودن آن موسیقی ها و آواز خواندن ها ندارد و فقط به دنبال لذت بردن از شنیدن آنهاست و نیز اگر مفسده و تصاویر خلاف شرع فیلمها و سریالهای ماهواره ای برای او مهم نیست و بساط این امور را در خانواده خود گسترانده است خود می داند و تبعات آن در دنیا و قیامتی که باید پاسخگوی آن باشد؛ گذشته از قانون شکنی و تظاهر به آن که خود مسأله دیگریست.

آنچه ما می دانیم این است که آنچه زهرا اشراقی برشمرده، بی تردید مصداق موسیقی مطرب و آواز غنایی است و شنیدنش به فتوای حضرت امام، حرام است. آن سریال و آن فیلمهای بی سانسور هالیوودی هم مصداق ترویج خلاف اخلاق و شرع است که باز هم دیدنش بنابر فتوای حضرت امام، حرام.

به هر حال خوانندگان، دوستداران و پیروان آن امام عزیز، خودشان سخنان این خانم که نوه امام است و خود را تربیت یافته خانواده امام معرفی می کند را با سیره و نظرات فقهی حضرت امام مقایسه و خود داوری کنند؛ که آیا آنچه این خانم می گوید با سیره تربیتی و فقهی امام همخوانی دارد و می توان به آن شخصیت بزرگ دینی نسبت داد؟ یا اینکه وصله ناجوری است که برای توجیه و خوب نشان دادنش سعی می کنند آن را در لابه لای تعابیری مانند تربیت خانوادگی و نسبت فامیلی به ساحت مقدس آن امام عزیز بچسبانند؟

 

پی نوشت:

1.       استفتائات ج2 ص13

2.       همان ج3 ص603

3.       همان ج2 ص14

4.       جامع المسائل، آیت الله فاضل لنکرانی(ره)، ج‌1، ص247

5.       ‌استفتائات جدید، آیت الله مكارم شیرازی، ج‌3، ص154‌

6.       استفتائات ج2 ص16

7.       همان ص17

8.       تحریر الوسیله، ترجمه، ج‌2، ص351

9.       استفتائات ج3 ص603

10.   جامع المسائل، آیت الله فاضل لنکرانی(ره)، ج‌1، ص247

11.   استفتائات ج2 صص14-15

12.   همان ص15

13.   همان ص41

14.   ‌توضیح المسائل، ص617‌ ، م2571

 


موضوعات مرتبط: موسیقی
برچسب‌ها: موسیقی، آواز، ماهواره به دو روایت

تاريخ : یک شنبه 25 / 4 / 1395 | 7:40 | نویسنده : اکبر احمدی |

آلات موسیقی لهوی چیست؟

آلات موسیقی لهوی چیست؟

موسیقی

صداهایی است كه توسط آلات خاصی ایجاد می شود كه اگر مطرب و مناسب مجالس لهو باشد حرام است و نیز استفاده از آلات مخصوص موسیقی حرام, جایز نیست. پس ملاك, تند و كند بودن آهنگ یا داخلی و خارجی بودن و پخش از صدا و سیما یا مجوز وزارت ارشاد نیست. بلكه ملاك حرمت مطرب بودن و مناسب مجالس لهو و لعب بودن است كه اگر در عرف متدینین آهنگی را مطرب تشخیص دهند نواختن و گوش دادن به آن حرام است هر چند برای فرد خاصی اثر نداشته باشد.


در این مقاله احکام با طرح چند سوال به بررسی برخی از مسائل غنا و موسیقی می پردازیم:

سوال: آیا خواندن موسیقی برای زنان در کانال‌های ماهواره ای اما با حجاب و پوشش، حرام می‌باشد؟به طور کلی هر نوع خوانندگى و نوازندگى که انسان را از خداوند متعال و معنویات و فضائل اخلاقى دور نموده و به سمت بى‌بندوبارى، بیهودگى و گناه و شهوت‌رانی سوق دهد، لهوى و حرام مى‌باشد. و در فرض سۆال، با توجه به اینکه این امور معمولاً خالی از مفسده نیست، باید ترک شود و داشتن حجاب موجب جواز این عمل نمی‌گردد

پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سۆال، چنین است:

حضرت آیة الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی):

هر نوع خوانندگى و نوازندگى که انسان را از خداوند متعال و معنویات و فضائل اخلاقى دور نموده و به سمت بى‌بندوبارى، بیهودگى و گناه و شهوت‌رانی سوق دهد، لهوى و مضل عن سبیل الله بوده و حرام مى‌باشد

حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):

جایز نیست

حضرت آیة الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):

این امور نوعاً خالی از مفسده نیست و باید ترک شود

حضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):

به نظر اینجانب موسیقی که از آلات طرب باشد مطلقاً جایز نیست.(توجه:  استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنه‌ای، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئیست انجام گرفته است)سۆال: لطفاً پیرامون موسیقی, غنا و راه شناخت آن توضیح بدهید؟جواب: در پاسخ به این سۆال، ابتدا به تعریف غنا و موسیقی و سپس به حكم آن از نظر شرعی می پردازیم. غنا آوازی است كه در آن صدا را در گلو می گردانند كه به زبان عرفی چهچهه می گویند و طرب انگیز و مناسب مجالس لهو و لعب هم می باشد. (جامع المسائل آیة الله فاضل, ج1, ص252)موسیقی: صداهایی است كه توسط آلات خاصی ایجاد می شود كه اگر مطرب و مناسب مجالس لهو باشد حرام است و نیز استفاده از آلات مخصوص موسیقی حرام, جایز نیست. پس ملاك, تند و كند بودن آهنگ یا داخلی و خارجی بودن و پخش از صدا و سیما یا مجوز وزارت ارشاد نیست. بلكه ملاك حرمت مطرب بودن و مناسب مجالس لهو و لعب بودن است كه اگر در عرف متدینین آهنگی را مطرب تشخیص دهند نواختن و گوش دادن به آن حرام است هر چند برای فرد خاصی اثر نداشته باشد. خداوند متعال همه را از شرور و فتن آخرالزمان محفوظ دارد. (جامع المسائل آیة الله فاضل, ج1, ص254 و 255 ـ اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری چاپ وزیری, ص411 و 412)

سۆال: خواندن با آواز اشعار حماسی در جنگ, مراثی در عزا و غزل در اعیاد و جشن ها به زبان عربی یا فارسی و ... از نظر شرع مقدس چه حكمی دارد؟جواب: اگر به نحو غنا خوانده نشود و همراه آلات موسیقی نباشد اشكالی ندارد. (استفتائات امام (ره), ج3, ص603, س107)

سوال: چه نوع آلات موسیقی را لهوی و حرام و چه نوع حلال است؟

در پاسخ به سۆال مذکور لازم به تذکر است که حضرت امام خمینی (قدس سره) و دیگر مراجع عظام تقلید از جمله حضرت آیة الله بهجت ره  معیار حرمت موسیقی را مطرب بودن و متناسب بودن آن موسیقی، با مجالس لهو و لعب دانسته و خرید، فروش، استماع، ساخت، تعلیم و تعلم آن را نیز حرام می دانند. بنابر این تشخیص مصداق این نوع یا آن نوع از موسیقی به عهده خود مقلد می باشد که با توجه به معیارهای موجود از طرف شرع مقدس، مصداق معین را انتخاب نموده و طبق آن عمل کند.

فرآوری: آمنه اسفندیاری   

 


موضوعات مرتبط: موسیقی
برچسب‌ها: آلات موسیقی لهوی چیست؟

تاريخ : یک شنبه 25 / 4 / 1395 | 7:38 | نویسنده : اکبر احمدی |

فرق غنا با موسیقی

فرق غنا با موسیقی

غنا


امام زمان علیه السلام

«واما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجت الله  علیهم »

در حوادثی که پیش می آید، به کسانی مراجعه کنید که حدیث ما را نقل می کنند، بدرستیکه آنها حجت من برشما و من حجت خداوند بر آنها هستم.


سوال: با توجه به ترویج موسیقی از طرف بعضی مراکز فرهنگی، برخی می گویند: غنا حرام است و موسیقی اشکال ندارد، لطفا فرق بین غنا و موسیقی را بیان فرمائید و برخی می گویند: موسیقی اصیل و سنتی اشکال ندارد لطفا نظرتان را بفرمایید.

 

حضرت آیةالله خامنه ای :

غنا ،خوانندگی مطرب وملهی (لهوی)متناسب با مجالس عیش و نوش است و موسیقی نوازندگی با همان اوصاف است و در حکم با هم فرقی ندارند و هر دو حرام است.

موسیقی را اگر به همان معنای غنا و آوازها و سازها و بکار گرفتن آنها بدانیم، فراگرفتن موسیقی که از قدیم الایام بین اهل لهو و بزم متداول بود و در کشورها و مناطق مختلف انواعی از آن بکار برده می شده و می شود همه حرام است

حضرت آیةالله تبریزی:

 غنا(آوازه خوانی مناسب مجالس خوشگذرانی که در مضمون باطل باشد) و گوش دادن به آن حرام است و بنا بر احتیاط واجب باید از مطلق خواندنی که با ترجیح صوت(چهچه) است ولو در مضمون باطل نباشد اجتناب نمود و نیز گوش دادن به آن حرام است. موسیقی ای که مناسب خوشگذرانی باشد حرام است و بین انواع آن فرقی نیست چه سنتی باشد یا غیر آن.

 

حضرت آیةالله فاضل لنکرانی:

غنا آوازی است که در آن صدا را درگلو می گردانند که به زبان عرفی چهچهه می گویند و طرب انگیز هم باشد ومناسب مجالس لهو و لعب هم باشد که این حرام است و موسیقی به یک تعریف، ترکیب اصوات است به نحوی که خوش آیند باشد. لذا اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد.

 

حضرت آیةالله مکارم شیرازی:

کلیه صدا ها و آهنگ ها مناسب مجالس لهو و فساد، حرام است و تشخیص آن با مراجعه به اهل عرف خواهد بود.

 

حضرت آیةالله صافی گلپایگانی:

غنا عبارت از آوازی است که مشتمل بر ترجیح و صوت و طرب انگیز و مناسب با مجالس طرب باشد و موسیقی گاه بر غنا و گاه بر آلات مختلف موسیقی مانند تار، سنتور، دف و غیره اطلاق می شود.

موسیقی را اگر به همان معنای غنا و آوازها و سازها و بکار گرفتن آنها بدانیم، فراگرفتن موسیقی که از قدیم الایام بین اهل لهو و بزم متداول بود و در کشورها و مناطق مختلف انواعی از آن بکار برده می شده و می شود همه حرام است.

استفتائات



منبع: کتاب "مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع"

 


موضوعات مرتبط: موسیقی
برچسب‌ها: فرق غنا با موسیقی

تاريخ : یک شنبه 25 / 4 / 1395 | 7:34 | نویسنده : اکبر احمدی |

بهترین سرمایه گذاری برای خانواده

بهترین سرمایه گذاری برای خانواده

خانواده

 

 

(اساسنامه خانواده قرآنی 9)

 اشاره

حسن خلق و اهمیت آناحترام متقابلچند روایت

 اشاره

  1. سلسله نوشتارهای "اساسنامه خانواده قرآنی"، مجموعه ای است که می کوشد در پرتو تبیین ویژگیهای خانواده از منظر قرآن، با تکیه بر یک سلسله راه کارهای عملی و کاربردی، شما را در دستیابی به یک خانواده موفق قرآنی رهنمون شود. این سلسله به قلم و کوشش استاد دکتر سید محسن میرباقری، عضو هیأت علمی دانشگاه و چهره نام آشنا در عرصه قرآن پژوهی کشور نوشته و با اندکی تصرف به صورت روزانه پیش کش حضورتان می گردد؛ امید که سودمند و مقبول نظر افتد.

حسن خلق و اهمیت آن

بهترین و آسان ترین راه برای انجام تعهداتی که در خانواده وجود دارد،  ایجاد بستری مناسب در فضایی اخلاقی و الهی است. بالاترین معیار برای ارتباط انسانی حسن خلق و خوش رفتاری است. در تاریخ و روایات بسیار می بینیم که پیامبر اکرم (ص) و ائمه هدی سلام الله علیهم در برخوردهایی که با غیرمسلمان داشتند، چنان ملاطفت آمیز و همراه با عفو و گذشت برخورد می کردند که بسیاری از مردم از همین رهگذر اسلام می آوردند.

گاهی حسن خلق قلب یک انسان را به طور کلی تغییر می دهد. البته این گونه برخورد نیازمند صبری طولانی است و باید برای اصلاح خانواده وقت و سرمایه گذاشته شود و حسن خلق و صبر از جمله این سرمایه گذاریهاست.

قرآن خطاب به  رسول اکرم (ص) می فرماید« وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ » و به راستى تو بر خلق و خوى بس بزرگى هستى(قلم/4)

و در عباراتی دیگر می فرماید:

«  فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ »

پس به [برکت] رحمت الهی با آنان نرمخو [پرمهر] شدی و اگر تندخو و سختدل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می شدند. (آل عمران/159)

بر اساس این آیه نرمخویی پیامبر رحمتی الهی دانسته شده و این نکته را یادآورده است که عامل مهم در مردمداری نیک خویی و رفتار خوش است و گرنه همگان از آدمی رویگردان خواهند شد.

بخشی از دستورات جنبه عام دارد؛ مثل حسن خلق و حسن کلام. قرآن کریم به عامه مردم نیکو سخن گفتن با یکدیگر را دستور می دهد.

دستور به نیکو سخن گفتن فقط مخصوص مسلمانان با یکدیگر نیست بلکه آنان وظیفه دارند با غیرمسلمان نیز به نیک سخن بگویند. به خوبی سخن گفتن مانند سایر اموراخلاقی در ارتباط با بستگان و اقوام جدی تر می شود و به همین نسبت در ارتباط با اعضای خانواده رنگ و بوی جدی تری به خود می گیرد. توجه به این نکته لازم و ضروری است که چه مقدار از رفتارهای خوب در طول روز برای خدا انجام می شود؟ بسیاری از رفتارهای نیک در جامعه برای حفظ شؤون اجتماعی است. در بسیاری از موارد اگر آداب اجتماعی رعایت نشود. جایگاه فرد در جامعه به خطر خواهد افتاد لذا باید توجه کرد که حسن خلق، حسن گفتار و حسن رفتار در راستای رضای خدا باشد. لازمه حسن خلق و معاشرت صبر است. اگر انسان بخواهد زود عکس العمل نشان دهد، راحت ترین راه را انتخاب کرده است. زیرا طبع انسان این است که زود آشفته شود ولی باید کظم غیظ داشت و خویشتندار بود و با آرامش مشکلات را حل نمود. بدیها را می تواند با نیکی و حسن خلق دفع نمود. از نظر قرآن کریم خوبی و بدی یکسان  نیست باید بدی ها را با خوبی دفع کرد.

نتیجه چنین برخوردی تبدیل شدن عداوت های دیرین به دوستی های صمیمانه است. همچنان که دشمنان رسول خدا (ص) به دوستانی مخلص تبدیل شدند. گاهی حسن خلق قلب یک انسان را به طور کلی تغییر می دهد. البته این گونه برخورد نیازمند صبری طولانی است و باید برای اصلاح خانواده وقت و سرمایه گذاشته شود و حسن خلق و صبر از جمله این سرمایه گذاری هاست. این نوع برخورد آثار ویژه ای دارد. طبیعی است اگر کسی بخواهد خانواده ای تشکیل دهد و آن را در مسیر هدایت کمک نماید باید طرح اخلاق اسلامی را به اجرا برساند تا در نهایت به خانواده ای موفق و قرآنی دست یابد.

احترام متقابل

از معیارهای مهم در حسن خلق حسن گفتار است؛ یعنی در معاشرت عبارات و الفاظ به گونه ای برگزیده شود که شخصیت طرف مقابل حفظ گردد. گاهی جمله ای نسنجیده زحمات فرد را به کلی به یاد می دهد. معیارهای برای حفظ احترام متقابل و تفاهم در زندگی وجود دارد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1ـ به کار بردن کلمات زیبا

2ـ عیب جویی نکردن و پرهیز از گلایه نمودن

3ـ تعریف کردن از خوبیها و شایستگی ها

4ـ راز نگهداری نسبت به همسر

5ـ عدم توجه به بدگویی دیگران

6 ـ احترام گذاشتن به نظر طرف مقابل

7ـ نادیده گرفتن خطاها

8ـ توجه کردن به احساس ها

9ـ همکاری در امور

10ـ ایجاد تنوع در زندگی

چند روایت

در مورد حسن کلام و دقت در نوع عبارات و الفاظ به ذکر چند روایت از ائمه معصومین سلام الله بسنده می کنیم: پیامبر اکرم (ص) فرمود:

«لَو عَلِمَ الرَّجُلُ مالَهُ فی حُسنِ لَعَلمَ لَاَنَّهُ اِلی لَمُحتاجُ حُسنِ الخُلق»

اگر فرد بداند که چه چیزی برای او در حسن خلق نهفته است، باور می کند که به آن محتاج است.

آنچه مهم است حسن گفتار و پس از آن حسن رفتار است که زن و شوهر را به یکدیگر نزدیک می سازد و در تشکیل خانواده ای قرآنی نقش بسیاری دارد.

امام رضا (ع) فرمود:

«خَیرُکُم مَن أطابَ الکَلامِ وَأطعَمَ الطَّعامَ وَ صَلّی بِالَّیلِ وَالنّاسُ یَنامُ»

بهترین شما کسی است که کلام را نیکو کند و به فقرا طعام دهد و شب را در حالی که مردم در خوابند به نماز بگذرانند.

رسول اکرم (ص) فرمود:

«أفادَ الرَّجُلُ بَعدَ الایمانِ مِنِ امرَاَهِ ذات دینِ وَ جَمالٍ تَسُرُّهُ اِذا نَظَرَ اِلَیها وَ تُطیعُهُ اَمَرَها وَ تَخفُظُهُ فی نَفسِها وَ مالِهِ اِذا غابَ عَنها»

هیچ مرد مسلمانی بعد از اسلام بهره نبرده است بهتر از همسری که دیندار و زیبا باشد، که چون به او بنگرد شاد شود. و هرگاه به او امری کند اطاعت نماید و از خود و مال شوهرش در غیاب او محافظت کند.

چنان که بیان شد مهمترین و بارزترین مصادیق حسن خلق، کلام نیکوست، خوب سخن گفتن هنری بزرگ است اما در عین حال صریح گویی با حفظ حدود پسندیده است درصد بالایی از اختلافات خانوادگی منشأ در بدزبانی دارد.

نکته بعدی در حسن خلق بعد از حسن کلام، حسن رفتار است. از خصوصیات همسر آن است که خوش برخورد باشد. چهره باز و حسن برخورد همسر با شوهرش از نعمت های الهی شمرده شده است. برخی از افراد بسیار گله می کنند. این گلایه ها در وهله نخست زندگی را بر خود فرد تلخ می کند و در درجه دوم برای سایر افراد خانواده و بخصوص همسر عذاب آور خواهد ساخت. همه افراد در هر شرایطی خوبیها و بدیهایی دارند. باید آموخت که شکرگزار خوبی ها بود و مشکلات را به حساب ذخیره آخرت گذاشت. در این صورت دیگر جایی برای گلایه باقی نمی ماند. به زبان آوردن کمبودها و گلایه کردن از آن، محبت را کم می کند و نشاط زندگی را از بین

می برد. گاهی تذکر برای برطرف کردن مشکلات خوب است اما تکرار آن نتیجه ای به عکس خواهد داشت.

آنچه مهم است حسن گفتار و پس از آن حسن رفتار است که زن و شوهر را به یکدیگر نزدیک می سازد و در تشکیل خانواده ای قرآنی نقش بسیاری دارد.


تالیف: دکتر سید محسن میرباقری

 


موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
برچسب‌ها: بهترین سرمایه گذاری برای خانواده

تاريخ : پنج شنبه 24 / 4 / 1395 | 7:11 | نویسنده : اکبر احمدی |

به همسرت گفتی دوستش داری؟

به همسرت گفتی دوستش داری؟

(اساسنامه خانواده قرآنی 8)

 اشاره:

1.    سلسله نوشتارهای "اساسنامه خانواده قرآنی(1،2،3،4،5،6)"، مجموعه ای است که می کوشد در پرتو تبیین ویژگیهای خانواده از منظر قرآن، با تکیه بر یک سلسله راه کارهای عملی و کاربردی، شما را در دستیابی به یک خانواده موفق قرآنی رهنمون شود. این سلسله به قلم و کوشش استاد دکتر سید محسن میرباقری، عضو هیأت علمی دانشگاه و چهره نام آشنا در عرصه قرآن پژوهی کشور نوشته و با اندکی تصرف به صورت روزانه پیش کش حضورتان می گردد؛ امید که سودمند و مقبول نظر افتد.

... یکی دیگر از شاخصه های مهم خانواده قرآنی وجود محبت در کانون خانواده است. در مرحله اول این محبت را خداوند ایجاد می نماید:« وَجَعلَ بَینَکُم مَوَدَّهَ وَ رَحمَهً»

ایجاد محبت میان زن و شوهر امری الهی است. مانند محبت مادر نسبت به فرزندش که نعمتی خدادادی است. همان طور که قلب مادر کانون محبت است. قلب پدر نیز مرکز مهر و عطوفت است.درمرحله بعد میان والدین و فرزندانشان ایجاد محبت می شود و بعد هم در بین فرزندان، وظیفه همه اعضای خانواده حفظ و نگهداری از این هدیه الهی است.

یکی از عوامل مؤثر برای حفظ و افزایش محبت در کانون خانواده، بیان و ابراز محبت است. باید توجه داشت ابراز محبت نه تنها از شخصیت فرد نمی کاهد بلکه باعث افزایش محبوبیت او میشود. سه عامل دیگر نیز در حدیث زیر بیان گردیده است. حضرت (علی) فرمود:

«ثَلاثُ یُوجِبنَ اَلمَحَبَّهَ : حُسنُ الخُلقِ وَ حُسنُ الرِّفقِ وَ التَّواضُعُ»

سه چیز باعث ایجاد محبت می شود: حسن خلق، حسن رفتار و تواضع.اول چیزی که باعث محبت می شود حسن خلق است. به طور طبیعی همه مردم افراد خوش خلق را دوست دارند. در برخی از خانواده ها دیده می شود که پدر با این که شخصیتی اجتماعی دارد به علت برخوردهای سرد و عاری از محبت در خانواده جایی ندارد.دوم حسن رفتار و رفاقت است. وقتی والدین با فرزندان رفیق باشند بهتر می توانند آنها را از خطرات اجتماع حفظ کنند و آموزش های لازم را به آن ها بدهند. رفق و مدارا با همگان اثربخش است و از کرامات اخلاقی است.سوم تواضع است. متواضع بودن باعث محبوب شدن فرد میشود.پیامبر اکرم (ص) فرمود: تواضع و فروتنی جز بر عزت و ارجمندی آدمی نمی افزاید. پس فروتن باشید تا خداوند بزرگتان دارد.روایات بسیاری در زمینه محبت خصوصاً نسبت به همسر وجود دارد و تعالیم اسلامی نسبت به محبت و ابراز آن تأکیدات فراوانی کرده است. توجه به این نکته ضروری است که ما با انسان ها زندگی می کنیم نه با ملائکه یعنی همه انسان ها عیوبی دارند و هیچ کس بدون عیب و نقص نمی باشد. پس باید به داشته ها راضی بود و یکدیگر را دوست داشت و مراقب بود نقطه ضعف طرف موجب نگردد جهات مثبت او نادیده گرفته شود و از محبت نسبت به او دریغ کرد.روایات بسیاری در زمینه محبت خصوصاً نسبت به همسر وجود دارد و تعالیم اسلامی نسبت به محبت و ابراز آن تأکیدات فراوانی کرده است

   عوامل افزایش محبت

الف: متعادل کردن انتظارات

انتظارات نامعقول از طرف مقابل محبت میان افراد را کم خواهد کرد. از آن جا که هر انسان قوت ها و ضعف هایی دارد باید تلاش شود بدی ها، نادیده گرفته شود و نقاط قوت مدنظر قرار گیرد. ماه اول زندگی مشترک را ماه عسل می خوانند. اما سؤال این جاست که چرا فقط ماه اول زندگی باید ماه عسل باشد؟ علت آن است که بعد از مدتی همسران متوجه می شوند که نمی توانند انتظارات یکدیگر را برآورده سازند. راه برطرف شدن این مشکل آن است که انتظارات پایین آورده شود.

ب : اظهار محبت

باید محبت، این نعمت خدادادی، به زبان آورده شود. مرد باید محبت خود را به زبان بیاورد. اگر همسری از ناحیه شوهرش احساس کمبود محبت نماید برای محبت کردن به فرزندانش و حتی انجام امور منزل انگیزه ای نخواهد داشت. با سخنی محبت آمیز می توان کانون خانواده را گرم کرد.امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند که ایشان فرمود:

«قَولُ المَرءِ لِأِمرَأتِهِ إِنّی أحِبُّکِ لایَذهَبُ مِن قَلبِها أَبَداً»اگر مرد به همسرش بگوید تو را دوست دارم، اثر این کلام محبت آمیز هیچ گاه از قلب او بیرون نمی رود.

ج: هدیه دادن

کارهایی که به نوعی بیان محبت به شمار می رود در تقویت محبت آثار بسیاری دارد. از جمله این کارها می توان به هدیه دادن اشاره کرد.

در دستورات اسلامی است که مرد به هنگام ورود به منزل و به ویژه در هنگام بازگشت از سفر هدیه ای به خانه ببرد و خانم هم در منزل خود را برای شوهرش آماده و حتی آرایش کند.

د: حسن خلق

حسن خلق در خانواده باعث می شود که کانون خانواده گرمتر شود و به همین میزان سوء خلق باعث سردی کانون خانواده می گردد و افراد خانواده مجبور می گردند فرد بداخلاق را تحمل کنند و کانون خانواده بهترین مکان برای خوش رفتاری و بروز حسن خلق است وگرنه در خارج از منزل فرد به علت شؤون اجتماعی مجبور است رفتاری اخلاقی داشته باشد نکته مهم آن است که پایه گذاری حسن خلق در منزل باید از طرف پدر خانواده باشد؛ چرا که بار مسؤولیت در آغاز بر دوش اوست و سپس دیگران. 

تنظیم: شکوری_کارشناس دین و اندیشه

 

 


موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
برچسب‌ها: به همسرت گفتی دوستش داری؟

تاريخ : پنج شنبه 24 / 4 / 1395 | 7:9 | نویسنده : اکبر احمدی |

چگونه با همسرم به تفاهم برسم

چگونه با همسرم به تفاهم برسم

(اساسنامه خانواده قرآنی 8)

 

 

 

اشاره:

  1. سلسله نوشتارهای "اساسنامه خانواده قرآنی"، مجموعه ای است که می کوشد در پرتو تبیین ویژگیهای خانواده از منظر قرآن، با تکیه بر یک سلسله راه کارهای عملی و کاربردی، شما را در دستیابی به یک خانواده موفق قرآنی رهنمون شود. این سلسله به قلم و کوشش استاد دکتر سید محسن میرباقری، عضو هیأت علمی دانشگاه و چهره نام آشنا در عرصه قرآن پژوهی کشور نوشته و با اندکی تصرف به صورت روزانه پیش کش حضورتان می گردد؛ امید که سودمند و مقبول نظر افتد.
    خانواده

 

 

 

 

تفاهم و اهمیت آن

«تفاهم» مصدر باب تفاعل است و در دستور زبان عربی باب تفاعل بیانگر مفهومی طرفینی می باشد بنابراین تفاهم به معنای درک متقابل و به فهم  مشترک رسیدن است. دو نفر ممکن است در ابتدای امر دو نوع تفکر صد درصد متفاوت نسبت به یک موضوع داشته باشند اما پس از شنیدن دلایل یکدیگر به تفاهم می رسند.

با این حال باید توجه داشت رسیدن به تفاهم صددرصد نه عملی است و نه رسیدن به آن ضروری بلکه رسیدن به تفاهمی نسبی کفایت می کند. در زندگی خانوادگی هم چنین است، همسران در خانواده با بیان نوع رفتارها و با شیوه های عملی در بیشتر مسائل زندگی به فهم مشترک می رسند و در تفکر و اندیشه به مشترکات زیادی دست می یابند.

بعد از ورود فرزند به کانون خانواده تا سنین بلوغ آموزشها یک سویه است و در ضمن این آموزشها اگر پدر و مادر در نوع آن توافق داشته باشند، آرام آرام فرزندان به تفاهم با والدین می رسند و به تدریج مانند آنها می اندیشند بعد از سنین بلوغ که سن بازتاب و گاه تهاجم است کمی استقلال رأی در فرزندان پیدا می شود و ممکن است نوع تفکرات فرزندان با پدر و مادر متفاوت نماید. در این میان هنر والدین آن است که این دو نوع تفکر را به هم نزدیک کنند و زمینه تفاهم را فراهم آورند. گام اول در این زمینه را باید والدین بردارند و بپذیرند که فرزندان آنها با نوعی از ادراکات جدید مواجه شده اند و اصرار بر این که تمام آنچه را که ما می فهمیم درست است و شما هم باید آن را بفهمید. معمولاً به نتیجه مطلوب نمی رسد درک موقعیت جدید فرزندان باعث می شود والدین بتوانند با فرزندان خود سازگار شوند. بدین ترتیب بخشی از ادراکات، استدلالات و مبانی فکری و عملی به یکدیگر نزدیک خواهد شد. از آن جا که مسؤولیت فرزندان رعایت حسن خلق و برخورد احترام آمیز والدین است. آنها وظیفه دارند به اعتقادات و دیدگاههای والدین خود احترام بگذارند و در این راستا همسران باید بکوشند برای ایجاد تفاهم میان خود و فرزندانشان راهکارهایی جدی را پیش گیرند. شاید بتوان از تفاهم به «وجه مشترک» تعبیر کرد. گاهی دونفر در حدود هشتاد درصد فهم و تفکری یکسان دارند و در حدود بیست درصد هم اختلاف نظر وجود دارد. نمی توان گفت به خاطر این اختلاف اندک  دو نفر با هم نمی توانند زندگی کنند. هر انسانی دنیایی بزرگ را در خود نهفته است و این که دو نفر همانند هم باشند، شدنی نیست.

در آیات قرآن مسأله کفویت به طور جدی مطرح شده و آشکارا آمده است که زنان پاکیزه را مردان آلوده به همسری نگیرند و مردان پاکیزه زنان آلوده را.

در زندگی خانوادگی توجه به این نکته ضروری است که اگر انتظارات همسران متعادل گردد به طور طبیعی تفاهمی نسبی بین همه اعضای خانواده به وجود می آید.

 

 

آثار تفاهم

الف: پدیدار شدن آرامش

قرآن کریم بیان می دارد که کانون خانواده باید همراه با مودت و رحمت باشد. چنان که بیان شد رحمت و مودت در زندگی مشترک هدیه ای الهی است و این مرد و زن خواهند بود که باید از آرامش موجود استفاده کند و برای رسیدن به تفاهم بکوشند، نه این که در جهت کدورت حرکت کنند؛ زیرا پیامد کدورتها، ناراحتی و درگیری است.

با وجود تفاوتهایی که میان مرد و زن وجود دارد آنچه مربوط به زندگی آنهاست، وجوه مشترکی می نماید که هر دوی آنان می خواهند بر پایه این وجوه مشترک زندگی ای همراه با رفاه و آرامش داشته باشند و فرزندانشان را به خوبی تربیت کنند. آنان برای رسیدن به این امر باید تلاش کنند. و ملاکهایی را بپذیرند و اگر اختلاف نظری وجود دارد، حد متوسطی را تعیین کنند و هر دو نسبت به آن متعهد شوند. در این صورت است که تفاهم رخ می نماید و درگیریها تا حدود زیادی کم خواهد شد. بنابراین اولین ارمغان تفاهم آرامش است.

 


موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
برچسب‌ها: چگونه با همسرم به تفاهم برسم

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 24 / 4 / 1395 | 7:8 | نویسنده : اکبر احمدی |

شراب خواري و قمار بازي

شراب خواري و قمار بازي

زندگي بر وفق فطرت
چشمه اي فوران مي کند و مقدار آبي از آن خارج مي شود و در نهر بجريان مي افتد، منازلي را مي پيمايد و پيچ و خم هايي را طي مي کند تا به دريا مي ريزد و از جريان مي افتد. حيات طبيعي هر انساني مانند آبي است که از چشمه زندگي در نهر عمر بجريان افتاده است، مراحل کودکي، جواني، ميان سالي و پيري را طي مي کند، سرانجام به درياي ابديت مي پيوندد و از حرکت باز مي ايستد.
در جهان حيوانات چگونگي گذران زندگي بر وفق قوانين خلقت و سنت هاي آفرينش است چه آنها محکوم غرائز و فطريات خويش هستند و نمي توانند از مرز مقررات تکويني قدمي فراتر بگذارند، بطور طبيعي متولد مي شوند و برطبق برنامه خلقت مسير حيات را مي پيمايند و اگر در نيمه راه زندگي با حادثه اي مواجه نشوند عمر طبيعي مي کنند و به مرگ طبيعي ازدنيا مي روند. ولي انسان بقضاي الهي، مختار آفريده شده و در پيمودن مراحل عمر، آزادي عمل دارد، بهمين جهت مردم در چگونگي زندگي با يکديگر متفاوتند.
مقررات خلقت
بعضي از افراد عملا از مقررات خلقت پيروي مي نمايند و برنامه حيات طبيعي خويش را با سنن آفرينش هم آهنگ مي سازند، از هواي آزاد، غذاي سالم، و آب پاک استفاده مي کنند، بقدر کافي حرکت و فعاليت دارند و به اندازه لازم خواب و استراحت، در ارضاي غرائز و اعمال شهوات تند نمي روند، و از نوشابه هاي الکلي و مواد مخدر و هر قسم مأکول و مشروب زيانبخش پرهيز دارند.
اينان کساني هستند که آب حياتشان در نهر عمر با جريان طبيعي حرکت مي کند. اگر پيش آمد غير منتظره اي به حياتشان خاتمه ندهد علي القاعده مراحل جواني و ميان سالي را در کمال سلامت و نشاط مي گذرانند و سپس به سنين آخر عمر مي رسند، رفته رفته فرسوده و پير مي شوند، و سرانجام بر اثر ناتواني عمومي بمرگ طبيعي مي ميرند.
برنامه هاي پزشکي
بعضي از افراد ضمن مراعات شرائط زندگي طبيعي کوشش مي کنند که از راه اعمال برنامه هاي طبي و استفاده از مواد نيرو بخش و مفيد، قواي خود را محافظت نمايند و تا جايي که ممکن است از قله ضعف و ناتواني جلوگيري کنند، به اين اميد که ديرتر پير شوند و بيشتر زنده بمانند.
اينان گويي با تدبير هاي علمي و پيشگيري هاي پزشکي، در نهر عمر، سد ها مي بندند و با حفر حوضچه ها و کانال ها از سرعت جريان آب حيات مي کاهند تا منازل عمر را آرام تر طي کنند و از زندگي طولاني تري برخوردار گردند.
فرسودگي
بعضي در مسير زندگي از قوانين خلقت و مقررات آفرينش سرپيچي مي نمايند، به اصول بهداشت عملا پشت پا مي زنند و با افراط و زياده روي هاي مضر و زيانبخش، قواي بدن خود را با سرعت فرسوده مي کنند و در سنين جواني شکسته و ناتوان مي شوند و موجبات پيري خويشتن را قبل از موقع فراهم مي آورند.
اين گروه تندرو و بي باک گويي نمي خواهند عمرشان با وضع عادي بگذرد و بطور طبيعي پير شوند. کارهاي مضر و ضد بهداشت آنها به منزله تلمبه هايي است که آب حياتشان را پمپاژ مي کند و به سرعت بر سير آن مي افزايد؛ اينان خيلي زود به منزل پيري و شکستگي مي رسند و در مدت کوتاهي عمرشان پايان مي پذيرد و پرونده حياتشان بسته مي شود.
آري ممکن است پيري را به تعويق افکند يا تا اندازه اي از خود دور نمود؟ آري. شما قادريد که موعد پيري را به عقب ببريد و مدتي طولاني جوان بمانيد وقتي هم سن و سال شما بالأخره بر شما پيروزي يافت از يک پيري روشن و شاداب لذت ببريد. آدمي نمي تواند از مرگ يا پيري بگريزد اما لا اقل مي تواند به دنبال آنها چهار اسبه نشتابد.[1]
در اين فصل، پيري طبيعي و پيشگيري از بروز آن مورد بحث نيست، زيرا پيري طبيعي يکي از دوران زندگي انسان است که به قضاي حکيمانه الهي مقرر گرديده و با سپري شدن دوران قوت و نيرومندي آغاز مي شود و تدريجا افزايش مي يابد تا به نقطه نهايي خود برسد و به مرگ آدمي منجر گردد.

 


 


موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسب‌ها: شراب خواري و قمار بازي

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 23 / 4 / 1395 | 7:34 | نویسنده : اکبر احمدی |

شرك به خدا

شرك به خدا

همچنان كه توحيد، مراتب و درجات دارد شرك نيز به نوبه‌ خود مراتبي دارد كه از مقايسه‌ مراتب توحيد با مراتب شرك به حكم «تُعْرَفُ الْأشْياءُ بأضْدادِها»، هم توحيد را بهتر مي‌توان شناخت و هم شرك را.
تاريخ نشان مي‌دهد كه در برابر توحيدي كه پيامبران الهي از فجر تاريخ به آن دعوت مي‌كرده‌اند، انواع شرك‌ها نيز و جود داشته است.
الف) شرك ذاتي
بعضي از ملل به دو (ثنويّت) يا (تثليث) يا چند اصل قديم ازلي مستقلّ از يكديگر قائل بوده‌اند؛ جهان را چند پايه‌اي و چند قطبي و چند كانوني مي‌دانسته‌اند. ريشه‌ي اين گونه انديشه‌ها چه بوده است؟ آيا هر يك از اين انديشه‌ها انعكاس و نمايشگر وضع اجتماعي آن مردم بوده است؟ مثلاً آنگاه كه مردمي به دو اصل قديم و ازلي و دو محور اصلي براي جهان قائل بوده‌اند، از آن رو بوده كه جامعه‌شان به دو قطب مختلف تقسيم مي‌شده است و آنگاه كه به سه اصل و سه خدا معتقد بوده‌اند نظام اجتماعي‌شان نظام تثليثي بوده است؟ يعني همواره نظام اجتماعي به صورت يك اصل اعتقادي در مغز مردم انعكاس مي‌يافته است و قهراً آنگاه كه اعتقاد توحيدي و «يك اصليِ» جهان به وسيله‌ي پيامبران توحيدي مطرح شده است، هنگامي بوده كه نظام اجتماعي به يك قطبي گراييده است؟
اين نظريه از نظريه‌اي فلسفي منشعب مي‌شود كه ما در گذشته درباره‌ي آن بحث كرده‌ايم و آن اينكه جنبه‌هاي روحي و فكري انسان و نهادهاي معنوي جامعه از قبيل علم و قانون و فلسفه و مذهب و هنر تابعي از نظامات اجتماعي ـ بالاخص اقتصادي ـ اوست و از خود اصالتي ندارند. در گذشته به اين نظريه پاسخ داده‌ايم و چون براي فكر و انديشه، براي ايدئولوژي و بالأخره براي انسانيت اصالت و استقلال قائل هستيم، اين چنين نظريات جامعه شناسانه‌اي را براي شرك و توحيد، بي‌اساس مي‌دانيم.
البته اينجا مسأله‌ي ديگري هست كه با اين مسأله نبايد اشتباه شود و آن اينكه گاهي يك نظام اعتقادي و مذهبي وسيله‌ي سوءِ استفاده در يك نظام اجتماعي واقع مي‌شود، همچنان كه نظام خاصّ بت پرستي مشركان قريش وسيله‌اي براي حفظ منافع رباخواران عرب بود، ولي گروه رباخواران از قبيل ابوسفيان‌ها و ابوجهل‌ها و وليد بن مغيره‌ها كوچكترين اعتقادي به آن بتها نداشتند و فقط براي حفظ نظام اجتماعي موجود از آنها دفاع مي‌كردند. اين دفاع‌ها عملاً آنگاه صورت جدي به خود گرفت كه نظام توحيدي ضد استثماري و ضد رباخواري اسلام طلوع كرد. بت پرستان كه بيشتر نابودي خود را مي‌ديدند، حرمت و قداست معتقدات عامه را بهانه كردند. در آيات قرآن به اين مسأله و اين نكته فراوان اشاره شده است، مخصوصاً در داستان فرعون و موسي؛ ولي چنان كه مي‌دانيم اين مسأله غير از آن مسأله است كه به طور كلي نظام اقتصادي زير بناي نظام فكري و اعتقادي است و هر نظام فكري و اعتقادي عكس العمل جبري نظام اقتصادي و اجتماعي است.
آنچه مكتب انبياء به شدّت آن را نفي مي‌كند اين است كه هر مكتب فكري الزاماً تبلور يافته‌ي خواست‌هاي اجتماعي است كه خود آن خواست‌ها به نوبه‌ي خود زاييده‌ي شرايط اقتصادي مي‌باشند. بنابراين نظريه كه صد در صد نظريه‌اي ماترياليستي است، مكتب توحيدي انبياء نيز به نوبه‌ي خود تبلور يافته‌ي خواست‌هاي اجتماعي و مولود نيازهاي اقتصادي زمان خودشان بوده است؛ يعني رشد ابزار توليد منشاء يك سلسله خواست‌هاي اجتماعي شده است كه مي‌بايست به صورت يك انديشه‌ي توحيدي شوند. انبياء، پيش قراولان و در واقع مبعوثان اين نياز اجتماعي و اقتصادي مي‌باشند و اين است معني زير بناي اقتصادي داشتن يك فكر و عقيده و انديشه و از آن جمله انديشه‌ي توحيد.

 

 


موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسب‌ها: شرك به خدا

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 23 / 4 / 1395 | 7:32 | نویسنده : اکبر احمدی |

شهوت راني

 

شهوت راني

شهوت راني عبارت است از: متابعت كردن آدمى قوه شهويه خود را در هر چيزى كه ميل به آن مى‏كند و آدمى را به آن مى‏خواند، از: شهوت شكم و فرج و حرص مال و جاه و زينت و امثال اينها.
و بسيارى از علماى اخلاق تخصيص داده‏اند آن را به متابعت شهوت شكم و فرج و حرص بر اكل و جماع.
و تفسير اول اگر چه به منشأيّت اين صفت از براى جميع رذايل، كه در طرف افراط قوه شهويه است انسب است و ليكن چون اكثر در مقام بيان آن اكتفا به معنى دوم كرده‏اند ما نيز به اين طريق بيان مى‏كنيم و مى‏گوييم: كه شكى نيست كه اين صفت، اعظم مهلكات بنى آدم است.
و از اين جهت سيد كائنات فرمود كه: (هر كه از شرّ شكم و زبان و فرج خود محفوظ ماند از همه بديها محفوظ است). و فرمود كه: (واى بر امت من از حلقوم و فرجشان). و نيز فرمودند كه: (بيشتر چيزى كه امت من به واسطه آن داخل جهنم خواهند شد شكم و فرج است).
مفاسد پيروى از شهوت فرج
و اما دوم: كه پيروى شهوت فرج، و حرص بر مجامعت باشد، پس شكى نيست كه خود في نفسه امرى است قبيح و منكر، و در نظر ارباب عقول، مستهجن و مستنكر.
عقل كه كارفرماى مملكت بدن است به واسطه آن مقهور و (منكوب)، و قوه عاقله كه مخدوم قوا و حواس است، خادم و مغلوب مى‏گردد. تا كار به جائى مى‏رسد كه همت انسان بر تمتّع، از (جوارى) و نسوان (مقصور)، و از سلوك آخرت مهجور مى‏شود.
بلكه بسا باشد كه قوه شهويه چنان غلبه نمايد كه قوه دين را مضمحل و خوف خدا را از دل زايل نموده، آدمى را به ارتكاب فواحش بدارد. و اگر كسى را قوه واهمه غالب باشد اين شهوت او را به عشق بهيمى منجر مى‏سازد. و آن ناخوشى‏اى است كه:
عارض دلهاى بيكار، كه از محبت خداوندگار خالى، و از همت عالى برى باشند مى‏شود.
و بر كسى كه دشمن خود نباشد لازم است كه: خود را از مبادى شهوت كه فكر و نظر كردن باشد محافظت نمايد و احتراز كند، زيرا كه: بعد از هيجان قوه شهويه نگاه داشتن آن صعوبتى دارد. و اين اختصاص به شهوت ندارد، بلكه محبت هر امر باطلى از جاه و مال و اهل و عيال و غير اينها چنين است.
پس اگر آدمى ابتدا در آنها فكر نكند و ملتفت مبادى آنها نشود، دفع آنها در نهايت سهولت و آسانى مى‏شود. و اگر پيش آنها را نگرفت و داخل در آنها شد ديگر نگاهداشتن خود امرى است بسيار مشكل.
و مثال آن، مانند كسى است كه: عنان مركبى را در دست داشته باشد و آن مركب بخواهد داخل مكانى شود، ابتدا در نهايت سهولت مى‏تواند عنان را گرفته مانع آن شود.
و اما كسى كه ابتدا خود را محافظت ننموده، مانند كسى است كه: مركب را رها كند تا داخل جائى شود و بعد دم آن را گرفته بخواهد از عقب بيرون كشد. ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا در اول، به اندك التفاتى ممانعت ميسّر گردد، در آخر به صد جان كندن دست ندهد.

 

 


موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسب‌ها: شهوت راني

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 23 / 4 / 1395 | 7:29 | نویسنده : اکبر احمدی |

بررسي ازدواج مسلمانان با اهل كتاب از منظر قرآن كريم

بررسي ازدواج مسلمانان با اهل كتاب از منظر قرآن كريم

 

مريم اسماعيلي1

اسلام براي پيروان اديان ديگر احترام زيادي قايل است. با اين وجود، عواطف اجتماعي و ارتباط صميمانه را بر محور ايمان، تقوا و بر اساس دين الهي محدود مي‏كند و در آيات بسياري، مسلمانان را از برقراري چنين ارتباطي نزديك منع مي‏كند و آن‏ها را از اينكه در روابط خود، دوستي و سرپرستي غيرمسلمانان را بپذيرند، سخت بر حذر مي‏دارد.
با توجه به اينكه اقدامات پيشگيرانه و احتياطي، منطقي‏ترين روش براي جلوگيري از نفوذ انحرافات فكري، عقيدتي و اخلاقي بيگانه است، اعمال محدوديت از سوي اسلام نسبت به مسئله ازدواج مسلمان با اهل كتاب بر همين اساس قابل تفسير است.

مقدّمه

قرآن كريم در كنار سنّت و سيره معصومان عليهم‏السلام ، انسان را در تمامي ابعاد فردي و اجتماعي به سوي كمال و رستگاري رهنمون است؛ بر ماست كه در حد امكان از معارف زلال آن بهره گيريم.
از صدر اسلام تاكنون، زندگاني مسلمانان و حيات جامعه اسلامي به شكل‏هاي گوناگون با گروه‏ها و مذاهب ديگر پيوند داشته و تأثير متقابل ميان آن‏ها وجود داشته است. اسلام به لحاظ برخورداري از سعه صدر لازم و احترام به حقوق انسان‏ها و مقام انسانيت، ارزش‏هاي انساني و معنوي را تنها ملاك برقراري روابط سالم بين پيروان خود و ديگر اديان قرار داده و بر اين اساس، قوميت، زبان، رنگ، نژاد و منافع گروهي را در ايجاد روابط دخيل نمي‏داند.
در طول تاريخ، مسلمانان در روابط خود با اهل كتاب، با تكيه بر معارف قرآن كريم و پاي‏بندي به دستورات حياتبخش آن، به حدّي حقوق اهل كتاب را مراعات نموده‏اند كه دانشمندان و نويسندگان منصف اهل كتاب را به تمجيد و تكريم مسلمانان وادار نموده‏اند.
بنابراين، با توجه به اينكه شناسايي دستورات و احكام اسلامي در زمينه اين برخوردها و تنش‏ها، بخصوص ميان مسلمانان و اهل كتاب در جهان معاصر، بسيار راهگشا و كارساز است، سعي شده تا با تكيه بر معارف قرآن كريم، به گوشه‏اي از اين معارف و دستورات دست يافته، درباره ازدواج مسلمان و كتابي كنكاشي كرده باشيم .


موضوعات مرتبط: ازدواج
برچسب‌ها: بررسي ازدواج مسلمانان با اهل كتاب از منظر قرآن كريم

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 22 / 4 / 1395 | 7:31 | نویسنده : اکبر احمدی |

ازدواج

ازدواج مجدّد:

در همه ملل و اديان، تعيين در دو طرف ازدواج مطرح است به اين معنا كه زن و مرد بايد مشخّص باشند و به يك‌ديگر اختصاص داشته باشند. بر اين اساس، كمونيزم جنسى مردود است. بله، مسأله ازدواج مجدّد، بحث ديگرى است كه نبايد خلط شود. ازدواج بيش از يك بار، چه براى مرد و چه براى زن، در‌قرآن مطرح شده و با شرايطى مورد پذيرش همه ملل و جوامع است اين بحث در دو قسمت طرح مى‌شود:

الف. ازدواج مجدّد مرد:

اسلام، تعدّد زوجات را با شرايطى، مجاز دانسته«فَانكِحوا ما طابَ لَكُم مِن‌النِّساءِ مَثنى و ثَلـثَ و رُبـعَ فاِن خِفتُم اَلاّ تَعدِلوا‌فَوحِدَةً‌...» (نساء/4، 3). (=>‌تعدّد زوجات)

ب. ازدواج مجدّد زن:

چند شوهرى در يك زمان از ديدگاه اسلام ممنوع و حرام است«والمُحَصنـتُ مِن‌النِّساءِ‌...». (نساء/4،24) در آيه‌10 ممتحنه/60 پيوند زناشويى با زنان پناه‌جو و تازه مسلمان، پس از فسخ نكاح آنان با شوهران كافر تجويز شده در نتيجه آيه به ممنوعيّت تعدّد شوهر نيز اشاره دارد«يـاَيُّهَا الَّذينَ ءَامَنوا اِذا جاءَكمُ المُؤمِنـتُ مُهـجِرت فَامتَحِنوهُنَّ‌اللّهُ اَعلَمُ بِاِيمـنِهِنَّ فَاِن عَلِمتُموهُنَّ مُؤمِنت فَلا‌تَرجِعوهُنَّ اِلى الكُفّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُم و لا هُم يَحِلّونَ لَهُنَّ وءاتوهُم ما اَنفَقوا ولا جُناحَ عَلَيكُم اَن تَنكِحوهُنَّ اِذا ءاتَيتُموهُنَّ اُجورَهُنَّ‌...». ممنوعيّت ازدواج پس از طلاق يا وفات شوهر، تا‌پايان دوران عدّه نيز ادامه دارد; امّا پس از آن، تجديد ازدواج براى زن بلامانع است; البتّه برخى از زن‌ها عدّه ندارند و عدّه وفات و طلاق نيز با‌يك‌ديگر تفاوت‌هايى دارد. (=>‌عدّه)
ازدواج مجدّد براى زن، چه با شوهر سابق و چه با فرد ديگر، آزاد است; ولى از آيات استفاده مى‌شود كه شوهر پيشين براى زندگى سزاوارتر است«و‌بُعولَتُهُنَّ اَحَقُّ بِرَدِّهِنّ‌...». (بقره/2، 228) در جاى ديگرى مى‌فرمايد: هرگاه زن و شوهر پيشين، تراضى كنند، از ازدواج مجدّد آنان با يكديگر جلوگيرى نكنيد«و‌اِذا طَلَّقتُمُ النِّساءَ فَبَلَغنَ اَجَلَهُنَّ فَلاتَعضُلوهُنَّ اَن يَنكِحنَ اَزوجَهُنَّ اِذا تَرضَوا بَينَهم بِالمَعروفِ». (بقره/2،232) تكيه قرآن، پس از طلاق بر كلمه «ردّ» و «رجوع»، نشان اهمّيّت بازسازى نظام خانواده پيشين است. از آيات مربوط به وفات شوهر به‌دست مى‌آيد كه زن را نبايد پس از بيوه شدن در تنگنا قرار دهند و از ازدواج او جلوگيرى كنند; بلكه خود بايد براى آينده خويش تصميم بگيرد«والَّذينَ يُتَوَفَّونَ مِنكُم و يَذَرونَ اَزوجًا يَتَرَبَّصنَ بِاَنفُسِهنَّ اَربَعَةَ اَشهُر و عَشرًا فاِذا بَلَغنَ اَجَلَهُنَّ فلاجُناحَ عَليكُم فيِما فَعَلنَ فِى اَنفُسِهِنَّ بِالمَعروفِ‌...» (بقره/2،234)، و در آيه بعد، سخن از مذاكره با زن در زمان عدّه است كه اين، خود از فراهم آوردن زمينه براى آن‌ها پس از عدّه حكايت دارد.

خصايص پيامبراسلام در ازدواج:

رسول اسلام(صلى الله عليه وآله)ويژگى‌هايى داشته كه كسى در آن‌ها، با حضرت شريك نبوده است. برخى فقيهان، از‌جمله، محقّق حلّى، در كتاب نكاحِ شرايع،[241] مواردى از آن‌ها را بيان داشته‌اند كه متأخّران، اين قسمت از بحث را به‌دليل نبودن ثمره عملى، حذف كرده‌اند. برخى از اين ويژگى‌ها، به ازدواج مربوط است كه عبارت‌اند از:

1. جواز نكاح دائم با بيش از 4 همسر:

اين مسأله، از ضروريّاتى است كه مورد اتّفاق فريقين است.[242] در كتاب جواهر، استدلال ابوعبيده به آيه‌50 احزاب/33 بدون هيچ توضيحى بيان شده است.[243] كيفيّت و استدلال را شايد بتوان چنين بيان كرد كه در اين آيه، چهار گروه از زنان بر پيامبر حلال شده‌اند: همسرانى كه مهرى مشخّص براى‌شان پرداخته است، همسرانى كه ملك يمين وى بوده‌اند و آنان را آزاد كرده سپس به ازدواجشان درآورده، همسرانى كه از بستگان خود برمى‌گزيند و زنى كه داوطلبانه خود را به پيامبر مى‌بخشد.[244] مجموع اين موارد مى‌تواند تعداد بسيارى از زنان را دربرگيرد.

2. جواز نكاح با لفظ «هبه»:

آيه‌50 احزاب/33 و روايات، بر اين مطلب گواه است.[245]

3. تخيير همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) در جدايى يا ادامه زندگى با او:

خدا به پيامبر مى‌فرمايد: به همسرانت بگو: اگر خواهان دنيا هستيد، بياييد تا مهرتان را بدهم و به‌گونه‌اى نيكو شما را رها كنم و اگر خواستار پيامبر و سراى آخرت هستيد، خداوند براى نيكوكارانتان پاداش بزرگى مهيّا كرده است«ياَيُّهَا النَّبِىُّ قُل لاَِزوجِكَ اِن كُنتُنَّ تُرِدنَ الحَيوةَ الدُّنيا و زينَتَها فَتَعالَينَ اُمَتِّعكُنَّ و اُسَرِّحكُنَّ سَراحًا جَميلاً * و اِن كُنتُنَّ تُرِدنَ اللّهَ و رَسولَهُ والدّارَ الأخِرَةَ فَاِنَّ اللّهَ اَعَدَّ لِلمُحسِنتِ مِنكُنَّ اَجرًا عَظيما». (احزاب/33،28‌ـ‌29)

4. ممنوعيّت ازدواج با كنيزان:

براى پيامبر، آميزش با كنيزان مملوك خويش، جايز بوده; چنان‌كه از آيه‌50 احزاب/33 استفاده مى‌شود; ولى ازدواج با كنيزان به اجماع ممنوع بوده است.[246] بعضى گفته‌اند: علّت اين حكم آن است كه ازدواج با كنيزان، براى كسانى مجاز است كه از آلوده‌شدن به گناه بيم دارند و نمى‌توانند با زنان آزاد ازدواج كنند و گرنه خوددارى از اين‌گونه ازدواج بهتر است«... ذلِكَ لِمَن خَشِىَ العَنَتَ مِنكُم و اَن تَصبِروا خَيرٌ لَكُم‌...» (نساء/4،25)، و پيامبر به لحاظ مقام عصمت نمى‌تواند مصداق آيه باشد.[247]

5. دو چندان بودن كيفر و پاداش همسران پيامبر:

«ينِساءَ النَّبِىِّ مَن يَأتِ مِنكُنَّ بِفحِشَة مُبَيِّنَة يُضعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَين و كان ذلك عَلى اللّهِ يَسيرا * و مَن يَقنُت مِنكُنَّ لِلّهِ و رَسولِه و تَعمَل صلِحًا نُؤتِها اَجرَها مَرَّتَينِ و اَعتَدنا لَها رِزقًا كَريماً». (احزاب/33، 30‌ـ‌31).

6. سقوط رعايت «حق قَسْم»:

يكى از حقوق زن در‌صورت تعدّد زوجات، آن است كه شوهر، زمان را ميان آنان عادلانه تقسيم كند[248] كه در اصطلاح به آن، حقِّ قَسْم مى‌گويند كه لزوم رعايت آن، از رسول‌اكرم(صلى الله عليه وآله)ساقط شد[249]. قرآن مى‌فرمايد«تُرجِى مَن تَشاءُ مِنهُنَّ و تُـوِى اِليكَ مَن تَشاءُ و مَنِ ابتَغَيتَ مِمَّن عَزَلتَ فَلا جُناحَ عَلَيكَ» (احزاب/33،51); هرچند وى، حتّى‌الامكان، مساوات را رعايت‌مى‌كرد.

7. ممنوعيّت ازدواج با همسران پيغمبر:

زنان پيامبر بر ديگران حرام دائم‌اند; يعنى پس از وفات حضرت نمى‌توانند با ديگر مسلمانان ازدواج كنند«...‌و‌لا اَن تَنكِحوا اَزوجَهُ مِن بَعدِهِ اَبدًا اِنّ ذلكُم كانَ عِند اللّهِ عَظيماً». ‌(احزاب/33، 53)

ازدواج در آخرت (بهشت):

در قرآن از همسران اهل‌بهشت، ياد‌شده است. احتمال دارد آنان، زنان صالح و با ايمان در دنيا باشند كه پس از رفع نارسايى و پيرى، براى ورود به بهشت، شاداب و جوان مى‌شوند و شايد از روايات متعدّد، از‌جمله رواياتى كه برترى زنان شايسته و با ايمان را بر حورالعين اثبات مى‌كند، بتوان استفاده كرد كه حورالعين*، موجودى غير


موضوعات مرتبط: ازدواج
برچسب‌ها: ازدواج

تاريخ : شنبه 22 / 4 / 1395 | 7:28 | نویسنده : اکبر احمدی |

ازدواج

عوامل ازهم‌گسستگى ازدواج

1. ارتداد:

 

در آيه‌217 بقره/2 از «مرتد» با عنوان «كافر» ياد‌شده است. وقتى آغاز زندگى با مشرك و كافر ممنوع باشد (بقره/2،221; مجادله/58، 22; نور/24، 3; ممتحنه/60، 10)، ادامه زندگى نيز با افرادى كه مرتد، و از جامعه اسلامى جدا شده‌اند، ممنوع خواهد بود; به‌ويژه با تعليلى كه درباره كافران در «اُولـئِكَ يَدعونَ اِلَى النّارِ واللّهُ يَدعوا اِلَى الجَنَّة» آمده است. فقيهان شيعه[204] و سنّى[205] مى‌گويند: اگر شوهر پيش از آميزش مرتد شود، نكاح بى‌درنگ باطل مى‌شود و زن عدّه ندارد و اگر پس از آميزش، مرتدّ فطرى شود، به نظر اماميّه، بلافاصله باطل مى‌شود و زن بايد عدّه وفات نگه دارد;[206] ولى اگر پس از آميزش، مرد مرتدّ ملّى شود، زن عدّه طلاق نگه مى‌دارد و مشهور گفته‌اند: باطل شدن نكاح، پس از گذشت زمان عدّه است; چون امكان دارد مرتد، توبه كند و نكاح به صحّت خود باقى‌بماند.[207]
فقيهان اهل‌سنّت، در ارتداد* پس از آميزش، اختلاف كرده‌اند كه آيا نكاح، بلافاصله فسخ مى‌شود يا پس از انقضاى عدّه; ولى بين اقسام ارتداد، فرق نگذاشته‌اند.[208]

2. اسلام:

 

اگر مردى به اسلام گرايش يابد و همسر او از اهل‌كتاب باشد، عقد ازدواج آنان فسخ نمى‌شود; چه آميزشى صورت گرفته باشد يا نه;[209] ولى اگر همسر او مشرك باشد نكاح فسخ مى‌شود. قرآن مى‌فرمايد«و‌لا تُمسِكوا بِعِصَمِ الكَوافِر».(ممتحنه/60،10) به پيمان‌هاى ازدواج با زنان كافر پاى‌بند نباشيد; يعنى عقدهاى ازدواج كه پيش‌تر بسته بوديد، قابل تمسّك نيست و اگر زنى به اسلام* بگرود و شوهرش مشرك يا اهل‌كتاب باشد، اگر آميزش انجام نشده نكاح بلافاصله فسخ مى‌شود و اگر انجام شده پس از عدّه فسخ مى‌شود.[210] خداوند درباره زنانى كه مسلمان شده و هجرت* كرده‌اند مى‌فرمايد: آن‌ها را به‌سوى كافران باز‌نگردانيد; چون رابطه زوجيّت بين آنان قطع شده است. بعد مى‌فرمايد«...‌لاهُنَّ حِلٌّ لَهم و لا هم يَحِلّونَ لَهُنّ‌...». زنان مؤمن بر مردان كافر، و مردان كافر هم بر زنان مسلمان حلال نيستند.

3. طلاق:

 

طلاق يكى از ايقاعات است كه به‌وسيله آن، پيمان زناشويى گسسته مى‌شود و عهده‌دار آن مرد است و اقسام و شرايطى دارد. (احزاب/33، 149; بقره/2، 228، 241 و 291; طلاق/65، 1‌ـ‌2)

4. وفات:

 

از چيزهايى كه پيمان زناشويى را به هم مى‌زند، مرگ زن يا شوهر است. عدّه زن پس از وفات شوهر، 4 ماه و 10 روز است; چه آميزشى صورت گرفته باشد يا نه«والَّذينَ يُتَوَفَّونَ مِنكُم و يَذَرونَ اَزوجًا يَتَرَبَّصنَ بِاَنفُسِهِنَّ اَربَعةَ اَشهُر و عَشراً» (بقره/2، 234)، مگر آن‌كه آبستن باشد كه در اين صورت، با وضع حمل، عدّه او تمام مى‌شود«و‌اُولـتُ الاَحمالِ اَجَلُهُنَّ اَن يَضَعنَ حَملَهُنَّ‌...». ‌(طلاق/65، 4)

5. لعان:

 

اگر مردى، همسر خويش را به عمل منافى با عفت متّهم كند، بايد 4 بار شهادت دهد كه راست‌گو است و در پنجمين بار بگويد: لعنت خدا بر او اگر از دروغ‌گويان باشد (نور/24، 6‌ـ‌7); سپس زن نيز مى‌تواند 4 بار خدا را به شهادت طلبد كه شوهرش دروغ مى‌گويد و در مرحله پنجم بگويد: غضب خدا بر او، اگر مرد در اين نسبت، راست‌گو باشد. (نور/24، 8‌ـ‌9) مجموعه اين عمل را لعان* گويند كه 4 نتيجه را در پى دارد: الف.‌زوجين بلافاصله پس از لعان، از هم كناره مى‌گيرند; ب. آنان براى هميشه بر هم حرام مى‌شوند;[211] ج. حدّ قذف از مرد و حدّ زنا از زن برداشته مى‌شود; د. فرزندى كه در اين ماجرا پديد‌آمده، از مرد منتفى مى‌شود.[212]

6ـ‌7. ظهار و ايلاء:

 

اين دو از كارهاى زشت جاهليّت بود. ظهار*، يعنى مرد به همسرش مى‌گفت: «أنت علىّ كظهر امّى»; تو براى من همچون پشت مادرم هستى[213] و در پى آن، زن براى هميشه بر همسرش حرام مى‌شد و حتّى نمى‌توانست همسر ديگرى را برگزيند. آيات 2‌ـ‌4 مجادله/58 و 4 احزاب/33، به بحث ظهار پرداخته‌اند. ايلاء*، سوگند ياد‌كردن بر ترك آميزش جنسى با همسر است[214] آيات 226‌ـ‌227 بقره/2، به آن پرداخته‌اند. بسيارى ظهار و ايلاء را در فهرست روافع نكاح آورده‌اند;[215] در‌حالى‌كه اين دو از نظر اسلام، نكاح را فسخ نمى‌كنند; بلكه فقط حرمت آميزش را تا زمانى كه كفّاره پرداخت نشود، در پى دارند.[216]

 

 


موضوعات مرتبط: ازدواج
برچسب‌ها: ازدواج

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 22 / 4 / 1395 | 7:17 | نویسنده : اکبر احمدی |

نماز

*****  نماز  = گفتگوی دلبرانه عاشق و معشوق + زیبا ترین تجلی بندگی *****

خواندن نماز به زبان عربی‌ ؟
در این باره باید گفت :
1- خواندن نماز به صورت عربی و با الفاظ و کلماتی که پیامبر ودیگر مسلمانان صدر اسلام می خواندند، دلائل مختلفی دارد که به برخی اشاره می کنیم:
اول: تعبدى و توفیقى بودن خواندن نماز به لفظ عربى، به این معنا که شریعت اسلام دستور به عربى خواندن نماز داده است.
با توجه به این که روح عبادت بر تسلیم و تعبد است، انسانی که می خواهد عبادت خدا کند، چیزی را انجام می دهد که خداوند خواسته است و طبق آیات و روایات و سیره پیامبر ،نماز ، این واجب و تکلیف دینی به این شکل واجب شده است، اگر چه انسان می تواند در غیر نماز با هر زبانی با خداوند سخن گوید.
دوم: جهت ایجاد زبانى مشترک میان همه پیروان اسلام و فراهم سازى وحدت و پیوند بین المللى دینى . 
سوم: قرائت و اذکاری که در نماز است ،به صورت دقیق در هیچ زبانی ترجمه ندارد؛ یعنی نمی توان مفاهیمی را که در اذکار نماز است ،به صورت دقیق ترجمه کرد و آن را بیان نمود. چه بسا برخی از کلمات یا جملات،معانی بسیاری در خود جای داده که با یک یا چند جمله نتوان همه آن ها را بیان نمود.(1) به عنوان مثال از سوره حمد نام مى‏بریم که هیچ ترجمه‏اى که بتواند تمام مفاهیم آن را به زبان دیگر بیان کند، نیست. حتى کلمه الله، هیچ معادلى در زبان دیگر ندارد (اگر چه در قالب جمله ای بتوان ترجمه کرد). کلمه خدا در زبان فارسى نیز معادل معناى الله نیست. 
در ضمن تجربه زندگی انسان‌ها نشان داده آن جا که دست ها ی انسانی در کارهای مختلف دخالت کرده است، آن را به صورت‌های مختلف در آورده که گاهی با اصل و حقیقت خود فاصله بسیار دارد. در مورد احکام و تکالیف دینی نیز ما این مسئله را در ادیان دیگر مشاهده می کنیم که دست بردن انسان‌ها در احکام و دستورهای دینی آن ها را به چه وضعی در آورده و گاهی آن را به صورت کلی پاک کرده و از بین برده است.
شاید یکی از رموز خواندن نماز به زبان عربی و با دیگر شرایط و آداب ،حفظ نماز بعد از قرن‌ها است ،در حالی که در ادیان دیگر اثری از آن نمی بینیم و چه بسا اگر به همان صورت خود که پیامبران گفته بودند عمل می کردند و به خواست خود با آن برخورد نمی‌کردند، آن ها نیز چیزی به عنوان نماز می‌داشتند.
اگر چه با توجه به اسبابی که ذکر کردیم، نماز باید به زبان عربی خوانده شود، اما بدان معنی نیست که انسان نتواند به هیچ زبان دیگری با خداوند سخن بگوید.
انسان می تواند با هر زبانی که خواست در غیر نماز با خدا سخن گفته و با او راز و نیاز کند و درد ها و نیاز های خود را با او در میان گذارد و به تعبیر دیگر دعا بخواند. 
2فلسفه کامل تر بودن زبان عربی آن است که:
غنای زبان عربی از جهت واژگان، مفاهیم وساختار معنایی، به ویژه درحوزه معارف دینی، با دیگر زبان ها قیاس پذیر نیست، زیرا زبان عربی دارای واژه ها و کلماتی است که محتوای بسیار بلند را می رساند . با لفظ کم معنای زیادی را می فهماند . این خصوصیت در واژه های دیگر زبان ها کم تر وجود دارد.
در زبان عربی تمام ریزکاری ها با قانون مندی خاصی بیان شده است . به گفته برخی از دانشمندان:
«مفردات و تکواژه های قرآن به گونه ای به هم پیوند یافته اند که با گذر از هر بخشی از این تراکیب به بخش دیگر معنی بدیع تر و دقیق تری را یکی پس از دیگری القا می کنند.» به همین جهت فصاحت و بلاغتی که در قالب زبان عربی قابل بیان و تفهیم است ، در هیچ زبانی دیگری ممکن نیست. به همین جهت قران با زبان عربی نازل شده است . علاوه بر آن ، خصوصیت و ویژگی های منحصر به خود را دارد که در هیچ کلام دیگری یابیده نمی شود.
اگر به جای لغتی که در قرآن کریم، آمده، از لغات دیگری استفاده شود ، آن معنای ظریف قرانی را نمی دهد .
در قرآن کریم واژه های «خالق»، «بارئ»، «فاطر» در جایگاه های مختلفی آمده که نمی توان خصوصیات آن ها را با تعبیر «آفریدگار» القا کرد. از آن جا که خداوند متعال بر همه لغات از نظر آگاهی احاطه کامل دارد ،بهترین آن ها را در جای مناسب آورده که این کار از عهده توانایی بشر بیرون است. 


پی نوشت:
1. استاد محمد تقى مصباح یزدى، قرآن‏شناسى، ص 102 - 92، با اقتباس و تلخیص، چاپ مؤسسه آموزش و پژوهشى امام خمینى، 1380 ه' ش.


موضوعات مرتبط: نماز
برچسب‌ها: نمار

تاريخ : چهار شنبه 21 / 4 / 1395 | 7:24 | نویسنده : اکبر احمدی |

نماز

نماز شکر ؟

نماز شکر دو رکعت است. در رکعت اوّل حمد و توحید و در رکعت دوم حمد وسوره جحد(کافرون) خوانده می شود. در رکعت اول در رکوع مى‏گویى (الحمد للّه شکرا) یعنى حمد الهى مى‏کنیم از جهت شکر نعمت او. در سجود (شکرا للّه و حمدا) مى‏گویى، یعنى شکر مى‏کنم خدا را و او را حمد مى‏کنم و در رکعت دوم در رکوع و سجود مى‏گویى: «الحمد للّه الّذى استجاب دعائی و اعطانى مسألتی؛ حمد مخصوص خداوندی است که حاجت مرا برآورد و آن چه طلبیده بودم، به من عطا فرمود». 
نماز شکر را شیخ کلینی و شیخ طوسی در کافى و تهذیب روایت کرده‏اند، از حضرت امام جعفر صادق لیکن در ذکر رکوع و سجود در رکعت اوّل مى‏گویى :الحمد للّه شکرا شکرا و حمدا. در رکعت دوم در رکوع و سجود مى‏گویی: «الحمد للّه الّذى استجاب دعائی و اعطانى مسألتی» (1)

پی نوشت :
1. لوامع صاحب­قرانی، ج‏5، ص: 396. 


موضوعات مرتبط: نماز
برچسب‌ها: نمار

تاريخ : چهار شنبه 21 / 4 / 1395 | 7:22 | نویسنده : اکبر احمدی |

نماز

نام بردن از حاجت به هنگام دعا جزو آداب دعا و از شرایط اجابت آن است.
اما در خصوص نماز ، برخی دعاهای خاص ذکر شده که می توان آنها را خواند.
در سجده پس از اتمام ذکر، هر دعایی می توان کرد وخواندن این دعاها خوب است:
1--یا لطیف ارحم عبدک الضعیف، یا جلیل ارحم عبدک الذلیل.
2- یا ولی العافیه، اسئلک العافیه، عافیه الدین والدنیا والاخره، بجاه محمد و عترته الطاهره،صلواتک علیهم اجمعین.
3- اللهم انی اسئلک الراحه عند الموت والمغفره بعد الموت والعفو عند الحساب.
4- یا من له الدنیا والاخره ارحم من لیس له الدنیا والاخره.
5- رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت الاعز الاجل الاکرم.
6- یا خیر المسوولین و اوسع المعطین، ارزقنی وارزق عیالی من فضلک فانک ذوالفضل العظیم.
در قنوت نماز نیز دعاهایی وارد شده است . به فتوای بسیاری از فقها می توان به زبان فارسی یا هر زبان دیگر دعا خواند و حاجات خود را به زبان جاری کرد.

در حال نماز در کعبه همه به دور کعبه هستند و رو در رو قرار گرفتن امام و مأموم طبیعی است. 
در عین حال شرایطی برای صحت نماز در این حالت بیان شده و فتوای فقها در این مورد با هم کمی اختلاف دارد.
در استفتائات حج از امام خمینی (ره) آمده است : کسی که نماز را در مسجد الحرام به نحو استداره خوانده، به طوری که رو در روی امام جماعت و یا طرفین او ایستاده است، آیا نماز احتیاج به اعاده دارد؟
ج- با وضع فعلی نیاز به اعاده ندارد.
آیت اللَّه (گلپایگانی)، آیت اللَّه (صافی) فرموده اند : نماز به نحو استداره مانعی ندارد، ولی بنا بر احتیاط باید به حسب دائره مقدم بر امام نباشد، و هم چنین بنا بر احتیاط با مراعات قید قبلی نزدیکتر از امام به کعبه هم نباشد. 
آیت اللَّه (بهجت) فرموده اند : بارعایت عقبتر بودن صف مأمومین از امام و با رعایت جلوتر نبودن از امام به کعبه، بعید نیست نماز جماعت بطور استداره در اطراف کعبه یا مسجد صحیح باشد. 
آیت اللَّه (اراکی) فرموده اند : در صورت تأخر مأموم در مواضع سجود و جلوتر نبودن به کعبه از امام به حسب 
دائره نماز جماعت صحیح است.
آیت اللَّه (فاضل) فرموده اند: اگر به جهت تقیه خوانده باشد اعاده ندارد و در غیر مورد تقیه استداره جایز نیست.(1)
به فتوای آیت الله خامنه ای نماز کسانی که پشت سر یا در دو طرف امام جماعت قرار می‏گیرند، صحیح است ولی کسانی که در دو طرف امام می‏ایستند مستحب است که فاصله بین امام و کعبه را رعایت کنند و نزدیک‏تر از امام به کعبه نایستند. اما کسانی که در طرف دیگر کعبه، مقابل امام قرار می‏گیرند، نمازشان صحیح نیست.

پی‌نوشت‌ها:
1. مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، ص 493؛ العروة الوثقی، ج1، ص783، مسأله 25، شرایط الجماعة؛ آیت الله بهجت، ذخیره، ج2، ص 231.


موضوعات مرتبط: نماز
برچسب‌ها: نمار

تاريخ : چهار شنبه 21 / 4 / 1395 | 7:21 | نویسنده : اکبر احمدی |

نماز

اما از نظر عقلی، زیباترین بیان از علامه طباطبایی است: دانة گندمی که در شکم خاک با شرایط مناسبی قرار می‌گیرد، شروع به رشد و نمو کرده، به شاهراه تحوّل می‌افتد و هر لحظه صورت و حالت تازه‌ای به خود گرفته، با نظم و ترتیب مشخصی راهی را می‌پیماید تا بوته‌ای کامل دارای خوشه‌های گندم می‌شود. اگر یکی از دانه‌های آن به زمین افتد، باز مسیر گذشته را آغاز کرده، و خود را به سرانجام می‌رساند، و اگر هسته میوه‌ای است،‌در مهد زمین آغاز به حرکت نموده، پوست را شکافته، نوک سبزی می‌دهد و راه منظم و مشخصی را پیموده، بالاخره درختی برومند و سرسبزی باردار می‌شود. اگر نطفه حیوانی است، در میان تخم یا در رحم مادر شروع به تکامل نموده، راه مشخصی را (که ویژه همان حیوان نطفه‌ای است) سیر نموده، فردی کامل از همان حیوان می‌شود.
این راه مشخص و سیر منظم در هر یک از انواع آفرینش که در این جهان مشهودند، برقرار و در سرشت همان نوع است.

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ملک الموت به من گفت که: هر کس مواظب اوقات نمازهاى پنجگانه‌اش باشد، من از مادر به او مهربانتر مى باشم . (1)
امام صادق علیه السلام فرمود: ان ملک الموت، یدفع الشیطان عن المحافظ على الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله، فى تلک الحالة العظیمة (2)
در تاریکى شب، دو رکعت نماز بخوان، برای (رهایی از) وحشت قبرها.
ملک الموت به هنگام قبض روح، شیطان را از آن انسانى که بر نمازش ‍محافظت داشته دفع مى‌کند، و در آن حالت هولناک و پر وحشت، شهادت به توحید و رسالت را به او تلقین مى‌کند.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: الصلاة شفیع بینه و بین ملک الموت و انس فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنکر و نکیر (3)
نماز شفیع نمازگزار در نزد ملک الموت و مونس در قبر و بسترى نیکو در قبر و پاسخ، به سوال نکیر و منکر مى‌باشد.
سعید بن جناح مى‌گوید: در مدینه، در منزل امام محمد باقر علیه السلام بودم .حضرت ابتدا، بدون اینکه سوالى شده باشد، فرمود: "من اتم رکوعه، لم تدخله وحشه فى قبره" (4) هر کس رکوع خود را در درست و کامل به جاى آورد، وحشت قبر به او راه نیابد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: "ما من عبد، اهتم بمواقیت الصلاة و مواضع الشمس، الا ضمنت الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاة من النار" (5)
بنده‌اى نیست که به وقتهاى نماز و مواضع خورشید، اهتمام دارد، مگر اینکه راحتى و آسایش در موقع مرگ و از بین رفتن ناراحتیها و غمها و رهایى از آتش را برایش ضمانت مى‌نمایم .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: صلاه اللیل، سراج لصاحبها فى القبر (6) نماز شب، چراغى است براى صاحبش در قبر.
خداوند به یکى از پیامبرانش خطاب نموده، فرمود: "قم فى ظلمة اللیل، اجعل قبرک روضة من ریاض الجنة" تیرگى شب، به عبادت برخیز تا قبر تو را باغى از باغهاى بهشت قرار دهم .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ان القبر ینادى کل یوم بخمس ‍کلمات، انا بیت الفقر، فاحملوا الىّ کنزا، انا بیت الظلمة فاحملوا الىّ سراجا،... قبر در هر روز به این کلمات پنجگانه ندا در مى دهد، من خانه فقر و تهیدستیم ، پس ذخیره‌اى براى خودتان به اینجا بفرستید. من خانه تاریکى‌ام، چراغى در این خانه بیاورید،... گفته شد: آنها کدامند؟ حضرت فرمود: "و اما السراج فصلاة اللیل و اما الکنز فکلمه شهاده لا اله الا الله" ... چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، کلمه شهادت لا اله الا الله و... مى باشد. (7)
حضرت رضا فرمود: بر شما باد به نماز شب ! بنده‌اى نیست که آخر شب برخیزد و هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بجاى آورد، و در قنوت وتر، هفتاد مرتبه استغفار کند، مگر آنکه پاسخ داده شود به ایمنی از عذاب قبر و از عذاب جهنم و نیز عمرش طولانى شود (8)
وقتى که جناب ابوذر غفارى (ره) به مکه معظمه مشرف گردیده بود نزد کعبه ایستاد، و خطاب به مردمى که براى حج از اطراف عالم در مسجد الحرام جمع گشته بودند، فرمود:
چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، کلمه شهادت لا اله الا الله و...
ایها الناس ! منم جندب بن سکن غفارى، منم خیر خواه شما و مهربان بر شما، به سوى من بیایید.
مردم از اطراف دور او جمع شدند، فرمود:
اى مردم ! هر گاه یکى از شما خواست به سفرى برود، هر آینه زاد و توشه‌اى
براى خود بر مى‌دارد - به آن اندازه که در سفر دارد - و چاره اى از آن ندارد، پس هر گاه چنین است، سفر آخرت سزاوارتر است به زاد و توشه راه، در این هنگام مردى برخاست و گفت: پس ما را راهنمایى کن اى ابوذر!
فرمود: ... "صل رکعتین فى سواء اللیل لوحشه القبور" (9) در تاریکى شب، دو رکعت نماز بخوان، برای (رهایی از) وحشت قبرها.

1- ثواب الاعمال ، ص 61، بحار، ج 6، ص 244.
2- وسائل الشیعه ، ج 3، ص 19، من الا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 42.
3- بحار، ج 82، ص 231 خصال صدوق ، ج 2، ص 522.
4- ثواب الاعمال ، ص 61، بحار، ج 6، ص 244.
5- سفینه البحار، شیخ عباس قمى ، ج 2، ص 43.
6- الرساله العلیه ، ص 176.
7- نشان از بى نشانها، ص 314.
8- سفینه البحار، ج 2، ص 397.
9- بحار، ج 96، ص 258، منازل الاخره ، ص 3.


موضوعات مرتبط: نماز
برچسب‌ها: نمار

تاريخ : چهار شنبه 21 / 4 / 1395 | 7:18 | نویسنده : اکبر احمدی |
صفحه قبل 1 ... 500 501 502 503 504 ... 565 صفحه بعد
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.